متاسفانه امروزه بیشتر این جشن ها به فراموشی سپرده شدند😔
🍉🐟🍉🐟🍉🐟🍉🐟
دلیل برگزاری جشن های ایران باستان چیست؟
آیینها و جشنهای ایرانی ریشه در تاریخ کهن و فرهنگ پربار این سرزمین دارند؛ آیینهایی که نهتنها نشانهای از شادی و همبستگی اجتماعی هستند، بلکه بازتابی از نگاه معنوی و فلسفی نیاکان ما به طبیعت، زمان و زندگی هستند. از نوروز باشکوه گرفته تا یلدای طولانیترین شب سال و سده، که جشن روشنایی و آتش است، همه این مناسبتها ریشه در تقویم جشن های باستانی ایران دارند؛ تقویمی که هر روز آن نام ویژهای داشته و ایرانیان باستان در روزهایی که نام روز و ماه با هم یکی میشد، جشن برپا میکردند.
🍉🐟🍉🐟🍉🐟🍉🐟
💠جشن فروردینگان
در تقویم اوستایی، نوزدهم هر ماه «فروردینروز» نام داشت، روزی که مردم باور داشتند روان درگذشتگان به زمین بازمیگردند تا در شادی نوروز شریک شوند. به همین سبب، آیینی شکل گرفت که در آن، مردم در آستانه بهار بر مزار عزیزانشان گرد میآمدند، چراغی از یاد روشن میکردند و سال نو را با نیاکان خود آغاز مینمودند که به آن جشن فروردینگان یا جشن فروردگان میگوییم.
در واقع واژه «جشن» ریشه در «یسنه» یا «یسنا» دارد؛ واژهای پهلوی که در بطن خود مفاهیمی چون نیایش، ستایش، شادی و پرستش را جای داده است. در میان جشنهای باستانی ایران، نوروز جایگاهی ویژه و بیبدیل داشته و یکی از هفت جشن بنیادین ایرانیان پیش از اسلام به شمار میرفته است. با روی کار آمدن اسلام، بسیاری از آیینهای پیشین کنار گذاشته شدند و از آن هفت جشن، تنها نوروز به حیات خود ادامه داد و همچون پلی میان گذشته و امروز، همچنان پابرجا ماند. با آمدن اسلام این رسم نیکو، امروز هم با شکلی دیگر در قالب «پنجشنبه آخر سال» زنده است.
💠جشن اردیبهشتگان
در تقویم اوستایی، سومین روز هر ماه به نام “اردیبهشتروز” شناخته میشود؛ اما در برخی نسخههای کهن تقویم، دوم اردیبهشت را بهعنوان روز برگزاری جشن اردیبهشتگان ثبت کردند. آیینی که در دو روز شکل میگرفت: روز نخست، مردم به دل طبیعت میرفتند، گلها و گیاهان خوشبو میچیدند و خود را برای مراسم فردا آماده میکردند.
روز دوم، با نام اردیبهشتگان، زمانی برای پاسداشت راستی، صداقت و پاکی بود. باور نیاکان ما بر این بود که این روز به فرشتهای تعلق دارد که نگهبان حقیقت و پاکی در جهان است؛ به همین مناسبت، مردم در این روز لباسهای سفید بر تن میکردند تا با نشانی از پاکی ظاهری، دل خود را نیز از ناپاکیها بزدایند. اردیبهشتگان نهفقط یک جشن، بلکه یادآوری سالانهای بود از اینکه راستی، روشنترین مسیر زندگیست.
💠جشن خردادگان
جشن خردادگان از جشن های باستانی ایران، در ششمین روز از ماه خرداد، از آیینهای زیبای ایرانیست که با شور و همدلی در کنار آبها برگزار میشود. در این روز، خانوادهها و دوستان راهی کنار رودخانهها، چشمهها یا دریاچهها میشوند تا در دل طبیعت، همراه با دعا و نیایش به درگاه اهورامزدا، روزی سرشار از آرامش و نشاط را تجربه کنند.
در باور زرتشتی، آب مظهر زندگی، زایش و پرورش است و از همین رو، خردادگان بهمنظور ستایش این عنصر مقدس برگزار میشود. در این روز مردمان با شستن تن، کندن چاه، پاکسازی قناتها و نوسازی مسیرهای آبرسانی، ارج نهادن به آب را از حالت نمادین به عمل تبدیل میکردند.
💠جشن تیرگان
جشن تیرگان از جشن های تابستانی ایران باستان است که در روز سیزدهم تیر ماه برگزار میشود. در این روز مردم برای بارندگیهای بهار شکرگذاری میکنند و دعا میکنند که در پاییز و زمستان نیز برف و باران خوبی ببارد تا زمین در بهار بارور شود. از آیین جشن تیرگان میتوان به جشن و پایکوبی و آواز خواندن، آب پاشیدن به یکدیگر و خوردن غذاهای ویژه مخصوص این روز اشاره کرد. هنوز هم در برخی از استان های ایران مانند یزد و کرمان میتوانیم برگزاری جشن تیرگان را ببینیم.
💠جشن امردادگان
ایرانیان باستان ۱۲۷ روز پس از نوروز در روز 7 مرداد، جشن امردادگان را برپا میکردند. امردادگان در زبان فارسی به معنای بدون مرگ است و این جشن به دلیل ستایش فرشته و نگهبان گیاهان و حیوانات و جهان هستی برگزار میشده است. در پنجمین ماه از تقویم جشن های ایرانیان باستان جشنی 4000 ساله داریم که جایگاه خاصی در دین زرتشت دارد.
💠جشن شهریورگان
در چهارمین روز از ماه شهریور، آیینی کهن به نام شهریورگان برگزار میشود؛ جشنی که در لایههای فرهنگ ایرانی، هم یادآور بزرگان تاریخ است و هم نمادی از همدلی و بخشش. این روز را برخی بهعنوان زادروز شاه داراب یا داریوش بزرگ و نیز حضرت مانی میشناسند، اما فراتر از جنبه تاریخی، شهریورگان فرصتی است برای گردهمایی، افروختن آتش بهعنوان نماد روشنایی و راستی، و تقسیم نعمتها با کسانی که دستشان از سفره زندگی کوتاه مانده است. این جشن نهتنها بخشی از تقویم آئینی باستان، بلکه تجلیگاهی برای مهرورزی، یاد پدران فرهیخته و پاسداشت آتش، این عنصر پاک و فروزان است که در دل فرهنگ ایرانی جایگاهی والا دارد.
💠جشن مهرگان
جشن مهرگان، جشن شکوه مهر و روشنایی، در آغاز پاییز و در دل ماه مهر برگزار میشد؛ جایی که گرمای نوروز جای خود را به خنکای فصل سرما میداد. ایرانیان باستان مهرگان را در دو بخش برگزار میکردند: مهرگان کوچک برای پادشاهان و بزرگان در 16 مهر و مهرگان بزرگ برای مردم در 21 مهر.
روایتهای کهن و شاهنامه این روز را با پیروزی کاوه آهنگر و فریدون بر ضحاک ستمگر گره زدند؛ جایی که فریاد دادخواهی بر ظلم پیروز شد. در فرهنگ ایرانی، مهر نماد خورشید و مهربانی است، و جشن مهرگان، نمادی از پیوند نور، عدالت و انسانیت. هرچند پس از هجوم مغولان این آیین کمفروغ شد، اما همچنان یادآور یکی از درخشانترین جلوههای جشن های باستانی ایران است.
💠جشن آبانگان
چهار عنصر آب، آتش، خاک و هوا در زندگی ایرانیان باستان جایگاه ویژهای داشته است. در جشن آبانگان که در دهمین روز آبان برگزار میشود مرد به درگاه الهه آناهیتا که نماد پاکی و آب است دعا میکردند. آنها در این روز به جایی که آب وجود داشت میرفتند و دعایی به نام آبزور که در کتاب اوستا وجود دارد را میخواندند.
💠جشن آذرگان
ایرانیان باستان از سرما فراری بودند و آن را نماد اهریمن میدانستند اما آتش که گرما بخش بود و از عنصرهای مهم حیات به شمار میرفت را بسیار مقدس میدانستند، از این رو در ماه آذر که نماد آتش است، جشن آذرگان را برگزار میکردند. جشن آذرگان در 9 آذر برگزار میشود و در دین زرتشت رایج است که در این روز به آتشکدهها میروند و دعاهای ویژه میخوانند.
💠جشن دیگان (خرم روز)
نخستین روز دیماه، که در تقویم کهن ایرانی با نام «خرمروز» شناخته میشود، یکی از روزهای نمادین و درخشان در میان جشنهای زمستانی ایران باستان بود. در باور زرتشتیان، «دی» نامیست برگرفته از یکی از صفات اهورامزدا، و همین امر سبب شده بود تا این ماه سرد سال، تقدسی ویژه بیابد.
جشن دیگان که با آغاز دیماه و همزمان با کوتاهترین روز سال همراه میشد، نهتنها پاسداشتی بر عبور از تاریکی به سوی روشنایی بود، بلکه نمادی از آغازی دوباره در دل زمستان به شمار میرفت. برای نیاکان ما، این روز به قدری ارزشمند بود که آن را آغاز حقیقی سال نو میدانستند؛ جشنی سرشار از امید، نور و تولدی دوباره برای زمین و جان آدمی.
💠جشن بهمنگان
در گاهشماری ایرانیان باستان، هر روز از ماه نامی ویژه داشت و زمانیکه نام روز با نام ماه یکی میشد، آن روز را به فال نیک گرفته و جشنی برپا میکردند. یکی از این آیینها، جشن «بهمنگان» بود که در دومین روز از ماه بهمن برگزار میشد؛ روزی که به افتخار ایزد «وَهومن» یا همان بهمن، یکی از امشاسپندان دین زرتشت، گرامی داشته میشد.
وهومن نماد خرد، اندیشه نیک و آرامش درونی بود و جشن بهمنگان فرصتی برای بازگشت به ارزشهای اخلاقی چون مهربانی، تفکر روشن و رفتار انسانی به شمار میرفت. در این روز، بسیاری از زرتشتیان از خوردن گوشت پرهیز میکردند تا با پاکی جسم و ذهن، به روح معنوی این جشن نزدیکتر شوند. برخی حتی تمامی روزهای ماه بهمن را با تغذیه گیاهی میگذراندند تا پاسداشت وهومن تنها در ظاهر نماند، بلکه در رفتار روزمره نیز جاری باشد.
💠جشن سپندارمذگان
در دل فرهنگ ایرانی، عشق همیشه جایگاه ویژهای داشته است؛ چه در غزلهای پرشور شاعران کهن و چه در سلوک عارفانهای که جان را به معشوق الهی پیوند میزند. اما جالب است بدانید که ایرانیان پیش از آنکه ولنتاین در جهان شناخته شود، روزی برای گرامیداشت عشق و ارج نهادن به جایگاه زن در زندگی داشتند.
این روز که با نام «سپندارمذگان» یا «اسفندگان» شناخته میشود، در پنجمین روز از ماه اسفند جشن گرفته میشد. البته در تقویم باستانی این روز 29 بهمن است اما در تقویم شمسی یا امروزی 5 اسفند را به عنوان سپندارمذگان میشناسند.
💠جشن نوروز
مهمترین و بهترین جشن های ایران باستان که تا کنون بر جای مانده است و هر سال تمامی دنیا از فارسی زبانان تا افراد دیگر آن را جشن میگیرند، جشن نوروز است. نوروز، بهمعنای «روز نو»، یکی از باشکوهترین و کهنترین جشنهای ایرانی است که در لحظه اعتدال بهاری آغاز میشود. این آیین نهفقط در ایران، بلکه در کشورهای گستردهای از خاورمیانه تا آسیای مرکزی، بالکان و حتی شرق آفریقا گرامی داشته میشود و پیشینهای بیش از سه هزار سال دارد.
با نزدیکشدن نوروز، شهرها رنگ شور و زندگی به خود میگیرند. خیابانها شلوغ، مغازهها پر از هیاهوی خرید سال نو، ظروف زیبای هفتسین، سبزههای تازه و تنگهای ماهی قرمز، نویدبخش آغاز فصلی تازه هستند. حاجیفیروز با چهرهای سیاهکرده، لباس قرمز و دایرهزنگی، در کوچهها میچرخد و با ترانههای شادش پیامآور بهار و طراوت است.
خانهتکانی، بخشش، دیدار با عزیزان و سفرههفتسین از آیینهای جدانشدنی این عید بزرگاند. پایان این جشن نیز با روز سیزدهبهدر رقم میخورد؛ زمانی که خانوادهها برای گرهزدن سبزهها و رهایی از بدیها به دل طبیعت میزنند و با شادی و بازی، تعطیلات را به پایان میبرند. اگر در فکر سفر نوروزی هستید، انتخاب مقصد مناسب میتواند آغازگر سالی پر از تجربههای شیرین برایتان باشد.
💠سیزده به در
پایان نوروز و روز طبیعت را سیزده به در میگویند. در روز سیزدهم فروردین جشن سیزده به در برگزار میشود و مردم به دل طبیعت میروند تا هم نحسی روز سیزدهم را به در کنند و هم به ستایش قدرت خدا در دگرگون کردن طبیعت بعد از زمستان سخت بپردازند. جالب است بدانید افراد مجرد در این روز سبزه گره میزنند تا بختشان باز شود و بتوانند ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند. خوردن کاهو و سکنجبین و آش رشته در این روز مرسوم است.
💠جشن چهلم نوروز
روز دهم اردیبهشت که چهلمین روز از سال است و دقیقا چهل روز از نوروز گذشته است را به جشن چهلم نوروز میشناسیم که در برخی شهرها مانند قزوین هنوز هم با شکوه برگزار میشود. در این روز مردم آش شیر درست میکنند و به طبیعت میروند و در چشمه و رودخانه آبتنی میکنند. زنان نیز سفره دختر شاه پریان پهن میکردند تا به آرزوهایشان برسند.
💠جشن میانه بهار (بهاربد)
جشن میانه بهار دقیقا در چهل و پنجمین روز بعد از نوروز برگزار میشود. جشن بهار بد با بعثت زرتشت مطابقت دارد و برخی آن را به این روز میشناسند این جشن در روز پانزدهم اردیبهشت برگزار میشود. برخی بر این باور هستند که ماه اردیبهشت 31 روز دارد و جشن بهاربد باید روز شانزدهم اردیبهشت برگزار شود، اما مردم به صورت اجماع همان شب شانزدهم را قبول کردند و جشن میانه بهار را برگزار میکنند. همچنین این جشن مصادف با روز شیراز در تقویم ملی ایران است، به همین دلیل بسیاری از افراد دوست دارند این روز را در شهر شیراز باشند.
💠جشن شب یلدا
در جشن های سنتی ایران به آخرین روز پاییز که بلندترین شب سال نیز است شب یلدا میگویند. بعد از جشن نوروز و چهارشنبه سوری شاید معروفترین جشن ایرانی جشن شب یلدا باشد. در گذشته اعضای خانواده و فامیل برای اینکه بلندترین شب سال را در کنار هم باشند و لحظات خوشی را بگذرانند دور کرسی جمع میشدند و هندوانه و انار و آجیل مخصوص شب یلدا میخوردند و شب زندهداری میکردند.
اگر بخواهیم در فرهنگ ایرانی دقیق بشویم در این روز میترا (روز) بر اهریمن (شب) پیروز شده است، از این رو روزها طولانیتر و شبها کوتاهتر میشوند. همچنین آنها بر این باورند که طولانیترین شبها نیز به پایان میرسد و جای خود را به طلوع سرخ و آتشین میدهد و هنوز امید زنده است، به همین دلیل میوههای قرمز میخورند که نمادی از طلوع سرخ است. گرفتن فال حافظ در شب یلدا رواج دارد و بزرگان تفعلی به حافظ میزنند و خاطرات و داستانهایی از دورانهای مختلف تعریف میکنند.
💠جشن سده
حدود 400 سال است که این جشن باستانی ایرانی میان مردم رواج یافته است. جشن سده مصادف با دهم بهمن است که در این روز مردم به ستایش نور و آتش میپردازند. زرتشتیانی که هنوز هم جشن سده را برگزار میکنند به آتشکدهها میروند و دور آتش جمع میشوند و سرودهایی که به آن گات میگویند را میخوانند و دعا میکنند تا از سرمای زمستان در امان باشند. امروزه جشن سده در شهرهایی مانند یزد برگزار میشود.
💠جشن چهارشنبه سوری
وقتی که زمستان میشود ایرانیان باستان به هر بهانهای آتش و آتش بازی برپا میکردند تا اهریمن از آنها دور شوند. آخرین چهارشنبه قبل از عید نوروز را چهارشنبه سرخ یا جشن چهارشنبه سوری میگویند، جایی که آسمان با آتش روشن میشود و سیاهی شب کاملا از بین میرود.
آتش بازی تنها بخش کوچکی از مراسم چهارشنبه سوری است که امروزه با مواد منفجره و کارهای خطرناک گره خورده است، اما آیینهایی مانند قاشق زنی و پریدن از آتش نیز در این جشن وجود دارد. در مراسم قاشق زنی کودکان با قاشق به کاسه خود میزنند و به درب خانهها میروند، صاحب خانه نیز کاسه را با شکلات و خوراکی و آجیل پر میکند. این عمل چیزی شبیه به جشن هالووین غربیهاست.
در باور گذشتگان پریدن از آتش و گفتن “زردی من از تو، سرخی تو از من” باعث میشد تمام بیماریها را به آتش بسپارید و سرخی آتش که نمادی از سرحالی و سرزندگی است را دریافت کنید تا هنگام عید نورورز شاد و سالم باشید.
💠جشن نوسره
جشن نوسره را میتوان یک نسخه آزمایشی از جشن سده دانست. دقیقا 5 روز قبل از جشن سده؛ در جشن نوسره همان آیینهای جشن سده برگزار میشود و بزرگان دینی نظارت میکنند تا همه چیز به نحو احسنت برگزار شود تا در جشن سده مشکلی پیش نیاید. جشن نوسره نیز در ستایش نور و آتش است.
💠جشن آب پاشونک
تاریخ جشن آب پاشونک همزمان با چله تموز است. چله تموز از اول تیر آغاز میشود و تا 10 مرداد ادامه دارد، پس از ان از 10 مرداد تا آخر مرداد را چله خرد میگویند. در کهکیلویه و بویر احمد، تهران و اراک امروزه جشن آبپاشونک برگزار میشود.
ریشه جشن آبپاشونک مشخص نیست و روایاتی در این باره وجود دارد. اولین روایت میگوید که پس از 7 سال خشکسالی در دوران یزدگرد هنگامی که باران بارید شد، مردم روی هم آب میریختند و جشن میگرند. روایت دوم میگوید کیخسرو پس از جنگ با افراسیاب به کنار چشمهای میرود و یک زن زیبارو میبیند و از دیدن او ذوق زده و بیهوش میشود. بیژن با پاشیدن آب چشمه کیخسرو را به هوش میآورد و ان روز که روز اول تابستان بود را جشن آبپاشونک میگویند.
روایت سوم به جمشید جهانبین باز میگردد. در دوران او خدا زمین را بزرگتر میکند و به مردم میگوید برای آن غسل کنند تا گناهانشان پاک شود. روایت چهارم میگوید یکی از پادشاهان ایرانی پس از جنگ در مکانی اردو میزند و در آنجا زنی زیباروی را در خیالات خود میبیند که بر روی او آب میپاشد، از این رو از شدت هیجان بر روی یارانش آب میپاشد و شادی میکند. حضور پریان (زنان زیبا رو) که در فرهنگ اروپایی به آنها Siren میگویند در دو روایت ذکر شده است، پس ممکن است آن دو روایت حماسی و اساطیری و شاید غیر واقعی باشد.
💠جشن پُرسه
در روز اول تیر مردم به دیدار درگذشتگان خود میرفتند که به آن جشن پرسه میگویند. در این روز مردم برای مردگان خود خیرات میدهند و دعا میکنند تا در جایی بهتر از اینجا باشند. برخی میگویند این مهم از دیدار با مردگان که در آغاز سال نو گاهنگاری الهام گرفته شده است.
💠جشن های گاهنبار
زرتشتیان در زمان باستان به نقل از زرتشت در اوستا، ۶ گاهنبار را زمان آفرینش جهان میدانستند و این روزها را جشن میگرفتند. هر جشن گاهنبار پنج روز طول میکشیده است و آخرین روز مهمترین روز در جشنهای گاهنبار به شمار میرفت. این گاهنبارها به شرح زیر هستند:
گاهنبار «میدیوزرم» که در روز پانزدهم اردیبهشت قرار دارد و خداوند در این روز آسمان را آفرید. گاهنبار دوم، «میدیوشم»، در پانزدهم تیرماه و زمان آفرینش آب است. روز ۳۰ شهریور نیز زمان آفرینش زمین است که گاهنبار «پتیهشهیم» نامیده میشود. گاهنبار «ایاسرم» در ۳۰ مهر زمان خلق گیاهان و گاهنبار «میدیارم» در ۲۰ دی نیز زمان آفرینش جانوران است. آخرین گاهنبار «همسپثمیدیه» نام دارد و در آخرین روز سال، زمان آفرینش انسان است.
ایرانیان در زمان باستان این روزها را جشن میگرفتند و همزمان با شادی و پایکوبی به نیازمندان رسیدگی میکردند. این جشنها برای کشاورزان دارای اهمیت بود و معتقد بودند که برگزاری این جشنها خیر و برکت فراوان برای محصول آنها خواهد داشت. اساس و پایه همه جشنهای سالانه گاهنبار نیز بر پایه نیکی و درستی قرار داشت و آیین تشکیل دهنده این جشنها شامل کمک به زرتشتیان نیازمند و نیکی به همنوعان میشد.
جشنهای گاهنبار به نام جشنهای فصلی نیز شناخته میشدند. در این جشنها ابتدا موبدان به ستایش اهورامزدا و نیایش و دعا میپرداختند و سپس همه زرتشتیان از غنیترین آنها گرفته تا ضعیفترین در کنار یکدیگر با پوششهای یکسان به شادی میپرداختند.