وقتی در اوایل دههی ۱۹۷۰ فیلم Deep Throat اکران شد، کمتر کسی میدانست پشت این اثر پر سروصدا، همان ساختاری ایستاده که پیشتر از قاچاق مشروب و مواد مخدر میلیونها دلار به جیب زده بود: مافیا.
فیلمی که با بودجهای تنها ۲۲ هزار دلار ساخته شد، در مدت کوتاهی بیش از صد میلیون دلار فروخت و موجی از «انقلاب جنسی» بهظاهر آزادگرایانه را بهراه انداخت. اما پشت پرده، این انقلاب بیشتر از آنکه برابری یا آزادی بیاورد، جیب خانوادههای مافیایی را پر کرد.
مافیا همیشه در پی دو چیز بوده: حرامبودن و نیاز انسانی. از شراب دوران ممنوعیت گرفته تا قمار، فحشا، مواد مخدر و بعدها پورنوگرافی. هرجا قانونی سد راه لذت یا نیاز مردم میشد، مافیا همانجا بازارش را بنا میکرد.
در دههی ۱۹۶۰ و ۷۰، وقتی فیلمهای پورن در آمریکا هنوز در محدودهی خاکستری قانون قرار داشتند، خانوادههای جنایتکار بهویژه کلمبو فمیلی در نیویورک، فهمیدند که میتوانند از شهوت و کنجکاوی مردم پولی در حد تجارت مواد بسازند.
تونی پراینو، عضو پرنفوذ مافیا، نخستین کسی بود که پورن را به منبع اصلی درآمد جنایت سازمانیافته تبدیل کرد. او به همراه پسرش لوییس («بوچی») و برادرش جو، پشت بسیاری از تولیدها و سالنهای نمایش فیلمهای بزرگسالانه قرار داشتند.
در فیلم Deep Throat، سرمایهی اولیه را خود تونی پراینو داد. بعد از موفقیت، خانوادهی پراینو سالنهای نمایش را مستقیماً کنترل کردند. «چِکر»ها – افراد مافیایی – هر شب سر میزدند تا مطمئن شوند هیچ درآمدی پنهان نمیماند. اگر کسی تخلف میکرد، به معنای واقعی «گم» میشد.
اما این تنها کسبوکار نبود. در مواردی که فیلمها متعلق به خودشان نبود، مثل Behind the Green Door، مافیا نسخهها را میدزدید و بهصورت غیرقانونی توزیع میکرد. یعنی حتی در جهان غیرقانونی هم دوباره زیرقانون خودشان را داشتند.
در دهههای بعد، وقتی دولت آمریکا سختگیری بر پورنوگرافی را کاهش داد و صنعت «قانونی» شد، مافیا سود حاصل را وارد تجارتهای «پاکتر» کرد: شرکتهای پوشاک، بنگاههای سرمایهگذاری، و حتی سینمای معمولی. مثل هر بازار دیگری که از زیرزمین بیرون بیاید، پولهای سیاه در قالب سرمایهی سفید بازتولید شدند.
اما مسیر همیشه هموار نبود. در اواسط دههی ۱۹۷۰، دادگاههای فدرال علیه اعضای خانوادهی پراینو اقامهی دعوی کردند. تونی و برادرش جوزف به جرم قاچاق و رکِتیرینگ (باجگیری سازمانیافته) محکوم شدند. بعدها تونی گریخت، پنج سال متواری بود، و سرانجام با جسمی بیمار تسلیم شد. مدتی بعد، درون خود خانواده جنگ قدرت شکل گرفت و با گلوله پایان یافت.
در ظاهر، پرونده بسته شد. اما واقعیت این است که سرمایهی اصلی از همانجا ریشه گرفت و به شاخههای تازه رفت.
«آزادی جنسی» یا بازار شهوت؟
پدیدهی دههی ۷۰ را اغلب به عنوان آغاز «آزادی جنسی» در آمریکا میشناسند. ولی از منظر اقتصادی، این آزادی چیزی جز خصوصیسازی بدن انسان نبود. بدن و میل، بدل به کالا شد. و هرجا کالایی نو پدید آید، قدرتهایی برای کنترل، انحصار و استخراج سود از آن شکل میگیرند.
در قرن بیستم، مافیا این قدرت را در سطح فیزیکی اعمال میکرد: کنترل تئاترها، باجگیری از تولیدکنندگان، تهدید بازیگران. در قرن بیستویکم اما شکل دیجیتال یافته است: پلتفرمها، دارکوب، و الگوریتمها همان کارکرد را انجام میدهند.
وقتی به تاریخ نگاه کنیم، میبینیم مافیا همیشه در مرز «قانون/غیرقانون» زیسته است. اگر مشروب ممنوع بود، قاچاقش میکرد. اگر پورن ممنوع بود، پخش میکرد. اگر قمار جرم بود، زیرزمین راه میانداخت. اما همیشه سوار بر خواستههای واقعی انسان بود.
در این معنا، مافیا صرفاً گروهی از تبهکاران نیست؛ بلکه چهرهی عریان سرمایهداری در غیاب نظارت است.
دیجیتال مافیا: تداوم بدون چهره
با پیدایش اینترنت، تصور عمومی این بود که دیگر کسی نمیتواند انحصار داشته باشد. هرکس میتواند تولید و توزیع کند. اما همانطور که در اقتصاد سنتی دیدیم، هر آزادی تازه بهسرعت توسط ساختارهای قدرت مهار میشود.
در دههی ۲۰۰۰، با سایتهایی مانند Pornhub، توزیع محتوا از دست تولیدکنندگان مافیایی خارج شد، اما سازوکار سود و استثمار عوض نشد. بهجای خانوادههای جنایتکار، حالا شرکتهای عظیم و بیچهره جای آنها را گرفتند؛ شرکتهایی که بخش بزرگی از محتوای غیرقانونی، شامل فیلمهای تجاوز، کودکآزاری، و ویدئوهای بدون رضایت را در سکوت میزبانی میکردند.
در سال ۲۰۲۰، گزارش New York Times دربارهی انتشار هزاران ویدئوی سوءاستفاده از کودکان روی Pornhub، جامعه را شوکه کرد. میلیونها دلار از ترافیک این ویدئوها به جیب شرکتهای واسطه و شبکههای تبلیغاتی رفت.
از نظر اقتصادی، این همان مدل مافیایی است: سود از درد دیگران، پشت درهای بستهی قانون.
وقتی در دههی ۷۰ مردانی مثل تونی پراینو فیلمی را با بازی زنی ساختند که بعدها ادعا کرد به اجبار بازی کرده است (لیندا لاولیس)، جامعه گفت: «این فقط فیلم است». امروز هم وقتی میلیونها کاربر بدون تأمل، ویدئوهای بدون رضایت را میبینند، همان بیتفاوتی ادامه دارد. تنها فناوری تغییر کرده است، نه ساختار سلطه.
خشونت، کنترل و سود
نکتهی قابلتوجه این است که صنعت پورن از ابتدا تا امروز، بیش از آنکه دربارهی میل باشد، دربارهی قدرت است.
قدرت مردان بر زنان، قدرت توزیعکنندگان بر بدنها، قدرت سرمایه بر اخلاق.
مافیا در دههی ۷۰ با تهدید فیزیکی و اسلحه کنترل میکرد. امروز الگوریتمها و دادهها همان کار را میکنند. اگر فیلمی خشنتر باشد، بیشتر دیده میشود؛ و اگر بیشتر دیده شود، درآمد بیشتری تولید میکند.
خشونت به پرفورمنس تبدیل شده، و پرفورمنس به پول.
این چرخه وقتی کامل میشود که خود مخاطب، بدون آنکه بداند، بخشی از آن شود. کاربری که با چند کلیک ساده و بدون پرداخت مستقیم، به تماشای «محتوای رایگان» مینشیند، عملاً سوخت موتور اقتصادی را فراهم میکند. شرکتها از هر کلیک، از هر ثانیه تماشا، از هر داده رفتاری، پول درمیآورند. همان کاری که مافیا با بلیتهای سینما میکرد.
چرا هنوز در همان دامیم؟
اگر در دههی ۱۹۷۰ خانوادهی پراینو سالنها را کنترل میکردند، امروز پلتفرمها این نقش را دارند. هر دو اما از یک منطق پیروی میکنند:
تا وقتی انسانها میان میل و شرم در نوسان باشند، کسی میتواند از آن پول بسازد.
در واقع، مافیا باهوش بود چون فهمید: هیچ چیز پرفروشتر از گناه نیست.
و جهان مدرن با همان منطق ادامه داده، فقط فرم عوض شده.
در جایی که بدن انسان به دادهی دیجیتال تبدیل شده، مافیا نیازی به تفنگ ندارد؛ فقط به سرور، الگوریتم، و حساب بانکی در بهشتهای مالیاتی احتیاج دارد.
از گذشته تا اکنون، یک منطق ثابت
در نهایت، مرور تاریخ نفوذ مافیا در پورنوگرافی، تصویری روشن از رابطهی قدرت، قانون و اخلاق میدهد.
وقتی قانونی برای محافظت از کرامت انسانی وجود ندارد، اقتصاد خودش قانون مینویسد. در آن اقتصاد، بدنها ابزارند و میل انسانها سوخت.
پراینوها مردند، اما ساختاری که ایجاد کردند هنوز زنده است.
در قالبی مدرنتر، تمیزتر، با رابط کاربری زیباتر — اما با همان DNA.
نتیجه
فکر کردن به صنعت پورن صرفاً از منظر اخلاقی یا جنسی کافی نیست. این پدیده ریشه در همان سازوکارهایی دارد که بازار سیاه، جنگ مواد مخدر و حتی تجارت انسان را میچرخاند:
تبدیل انسان به کالا.
مافیا این را زودتر از همه فهمید، و جامعهی دیجیتال امروز – آگاه یا ناآگاه – همان مسیر را ادامه میدهد.
وقتی ما با بیتفاوتی به مصرف محتواهای مخرب ادامه میدهیم، در واقع در ادامهی همان زنجیرهای ایستادهایم که با Deep Throat آغاز شد: زنجیرهای از میل، پول، و بهرهکشی.