مطلب ارسالی کاربران
خدا، حضور بیپایان
گاهی فکر میکنم خدا چقدر نزدیک است.
نه در آسمانهای دور، نه در صدای طوفان یا درخشش ستارهها…
بلکه در همان لحظهای که دلت آرام میگیرد، در همان نگاهی که پر از مهر است،
در لبخند کودکی، در صدای باران،
در سکوتی که بعد از یک دلتنگی مینشیند روی دلت.
خدا همیشه بود، هست، و خواهد بود.
اما ما گاهی فراموشش میکنیم، چون در هیاهوی دنیا غرق میشویم.
او همیشه در کنار ماست،
در غمها، در شادیها،
در هر لحظهای که خیال میکنیم تنها ماندهایم.
و او آرام و بیصدا، در پس هر اتفاقی،
در انتظار لحظهای است که یادش کنیم.
خدا را نمیشود دید،
اما میشود حسش کرد…
در محبت، در بخشش، در آرامش.
او همیشه در کنار ماست؛
تنها کافیست دل را آرام کنی و بگویی:
«خدایا، ممنونم که هستی.»