من ، نسیمی و مولانا همگی به یک چیز رسیده ایم
این جهان پست خاکی و پاداش های خاکیش ، نمی تواند روح والای مارا ارضا کند.
من هیچگاه متعلق به این جهان نبوده ام ، آری می توانم از آن لذت ببرم و در آن شاد باشم اما ، وجود من بسیار ارزشمند تر و والا تر از این جهان مادی و پست زمینی است.
میدانی ، امیدوارم جهان دیگری وجود داشته باشد ، من نمیدانم خدایی وجود دارد یا نه ، و در پس آن نمیدانم دنیای دیگری وجود دارد یا نه ، حتی نمیدانم واقعا چیزی به اسم روح انسان وجود دارد ، یا نه تمام آن احساسات و تفکرات عمیق عصاره ذهن و ساخته فکر و حاصل ترشح مواد شیمیایی و هورمون های مختلف در مغز است.
اما قلبم عمیقا و عقلم تا حدودی می گوید که باید خدایی وجود داشته باشد منتهی مغز خاکی من نمی تواند به صورت دقیق آن خدا را درک و توصیف کند و از پذیرش و ایمان به آن سر باز می زند . اما خود نیز میدانم که شناخت خداوند با عقل و منطق زمینی دشوار و حتی نشدنی ست ، پس به گمانم خدا هست ، اما نمیدانم او چیست ، چگونه است ، منبعی از وجود است ؟ ورژن متعالی انسان هاست ؟ یا انسان ها ورژن ضعیف خداوند هستند؟ یا همانند سخن قرآن کریم ، خداوند با دمیدن از وجود خود در انسان ، آن را اینگونه والا و متفکر ساخته است ؟
آیا روح وجود دارد ؟ یا تمام آن احساسات را هورمون های شیمیایی می سازند؟
تنها یک جواب دارم: «نمیدانم ».
هرچه که هست باید چیزی وجود داشته باشد ، و همین بس است ...
حال امیدوارم جهان دیگری نیز وجود داشته باشد . نمیدانم آن جهان به چه شکل و شمایلی خواهد بود ، با متر و معیار زمینی و خاکی که نمی توان آن را سنجید . ذهن خاکی من برای درک غیر از آن گنجایش ندارد .
شاید این جهان را پس از مرگ تجربه کنم ، سرنوشت آدمی پس از مرگ جالب خواهد بود ، یا همه این ها توهمات ذهن متفکر و عمیق ما خواهد بود و پس از مرگ به نیستی و فنا و هیچی ابدی خواهیم رفت ، یا پس از آن ، روح والای من جهانی را که لایق آن است را خواهد یافت ، وجود من به پذیرش مورد اول تن نمی دهد و عمیقا دوست دارم دنیای دیگری را تجربه کنم.
آه که نمیدانم این انسان ها چگونه به این دنیا و پاداش های ساده اش دل خوش کرده اند ، این دنیای چند روزه در ذهن من زندانی ست که هر لحظه ، وجودم در آن کمبودی عمیق را احساس می کند ، این دنیای ضعیف در مقابل روح والای من هیچ حرفی برای گفتن ندارد .
هرچه که هست ترجیح میدهم از زندگی مادی خود لذت ببرم ، من در این دنیای ضعیف و کوچک به هرچه که بخواهم میرسم اما هرگز نمیخواهم و نمیتوانم که آن را اصل و هدف قرار دهم ، به هر حال امیدوارم پس از این جهان ، جهانی دگر باشد و من ، طعم ارضای روح والای خود را بچشم... تمام