ای چراغ هر بهانه از تو روشن از تو روشن
ای که حرف های قشنگت من و آشتی داده با من
من و گنجشک های خونه دیدنت عادت مون
به هوای دیدن تو پر میگیریم از توو لونه
باز میایم که مثل هر روز برامون دونه بپاشی
من و گنجشک ها میمیریم تو اگه خونه نباشی
همیشه اسم تو بوده اول و آخر حرف هام
بس که اسم تو رو خوندم بوی تو داره نفس هام
عطر حرف های قشنگت عطر یه صحرا شقایق
تو همون شرمی که از اون سرخ گونه های عاشق
شعر من رنگ چشم هات رنگ پاک بی ریایی
بهترین رنگی که دیدم رنگ زرد کهربایی
من و گنجشک های خونه دیدنت عادت مون
به هوای دیدن تو پر میگیریم از تو لونه
خالی ابی
من ، خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن
عشق (عشق) ، آخرین همسفر من
مثل تو منو رها کرد
حالا دستام مونده و تنهایی من
ای دریغ از من ، که بی خود مثل تو گمشدم ، گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو ، که مثل عکس عشق ، هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه ، گریمون هیچ ، خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده ، غیر از اون هیچ
ای (ای)، ای مثل من تک و تنها (تک و تنها)
دستامو بگیر که عمر رفت
همه چی تویی ، زمین و آسمون هیچ
ای دریغ از من ، که بی خود مثل تو گمشدم ، گمشدم تو ظلمت تن
ای دریغ از تو ، که مثل عکس عشق ، هنوزم داد می زنی تو آینه ی من
آه ، گریمون هیچ ، خندمون هیچ
باخته و برندمون هیچ
تنها آغوش تو مونده ، غیر از اون هیچ
بی تو می میرم (می میرم)
همه بود و نبود
بیا پر کن منو ای خورشید دل سرد
بی تو می میرم مثل قلب چراغ
نور تو بودی ، کی منو از تو جدا کرد
شادمهر عقیلی عادت
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن
منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم
واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه
بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
دانلود آهنگ عادت شادمهر عقیلی
چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه
نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشه
فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جا بذار
به پای عشق من بمون هیچ کسو جای من نیار
مهر لباتو رو تن و روی لب کسی نزن
فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من
یادته آرش والا
ﻳﺎدﺗﻪ اوﻟﻴﻦ ﻟﺤﻈﻪ ی دﻳﺪار
ﻗﺴﻢ ﺧﻮردﻳﻢ ﺑﺮای ﻫﻢ ﺑﺸﻴﻢ ﻳﺎر
وﻟﻰ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺷﺪن ﮔﺎﻣﺘﻮ رﻓﺘﻰ
ﮔﺬاﺷﺘﻰ ﻣﻨﻮ ﺑﺎ دﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﺎر
راﺿﻰ ﺷﺪی ﺑﻪ ﻣﺮدن ﻏﺮورم
ﺑﻪ ﻳﺎدﺗﻢ اﮔﺮ ﭼﻪ از ﺗﻮ دورم
ﺑﻪ ﭘﺎت ﻣﻴﻔﺘﺎدم ﭼﻪ ﻋﺎﺟﺰاﻧﻪ
اﺷﻜﺎی ﻣﻦ ﻣﻴﺮﻳﺨﺖ ﭼﻪ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻪ
ﺑﻪ ﭘﺎی وﻋﺪه ی ﺑﻰ اﻋﺘﺒﺎرت
ﻧﺸﺴﺘﻪ اﻳﻦ دﻟﻢ ﭼﻪ ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ
راﺿﻰ ﺷﺪی ﺑﻪ ﻣﺮدن ﻏﺮورم
ﺑﻪ ﻳﺎدﺗﻢ اﮔﺮ ﭼﻪ از ﺗﻮ دورم
ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺬار رو ﻗﻠﺒﻢ ﭘﺎ ﻧﺬار
ﺑﻪ دﻳﺪن دﻟﻢ ﻓﻘﻄ ﺑﻴﺎ ﻳﻪ ﺑﺎر
ﺧﻮدم ﻗﺮﺑﻮﻧﻴﺘﻢ ﻳﺎر ﺟﻮن ﺟﻮﻧﻴﺘﻢ
ﻣﻴﻮن ﻋﺎﺷﻘﺎت ﻣﻨﻮ ﻧﺬار ﻛﻨﺎر
ﻣﻦ اوﻟﻴﻦ و آﺧﺮﻳﻦ ﺧﺮﻳﺪار اداﺗﻢ
ﻫﻨﻮزم ﻋﺎﺷﻖ ﻟﺤﻈﻪ ی دﻳﺪار ﭼﺸﺎﺗﻢ
ﻣﻦ اوﻟﻴﻦ و آﺧﺮﻳﻦ ﺧﺮﻳﺪار اداﺗﻢ
ﻫﻨﻮزم ﻋﺎﺷﻖ ﻟﺤﻈﻪ ی دﻳﺪار ﭼﺸﺎﺗﻢ
راﺿﻰ ﻧﺸﻮ ﺑﻪ ﻣﺮدن ﻏﺮورم
ﺑﻪ ﻳﺎدﺗﻢ اﮔﺮ ﭼﻪ از ﺗﻮ دورم
ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺬار رو ﻗﻠﺒﻢ ﭘﺎ ﻧﺬار
ﺑﻪ دﻳﺪن دﻟﻢ ﻓﻘﻄ ﺑﻴﺎ ﻳﻪ ﺑﺎر
ﺧﻮدم ﻗﺮﺑﻮﻧﻴﺘﻢ ﻳﺎر ﺟﻮن ﺟﻮﻧﻴﺘﻢ
ﻣﻴﻮن ﻋﺎﺷﻘﺎت ﻣﻨﻮ ﻧﺬار ﻛﻨﺎر
ﻣﻦ اوﻟﻴﻦ و آﺧﺮﻳﻦ ﺧﺮﻳﺪار اداﺗﻢ
ﻫﻨﻮزم ﻋﺎﺷﻖ ﻟﺤﻈﻪ ی دﻳﺪار ﭼﺸﺎﺗﻢ
ﻣﻦ اوﻟﻴﻦ و آﺧﺮﻳﻦ ﺧﺮﻳﺪار اداﺗﻢ
ﻫﻨﻮزم ﻋﺎﺷﻖ ﻟﺤﻈﻪ ی دﻳﺪار ﭼﺸﺎﺗﻢ
راﺿﻰ ﻧﺸﻮ ﺑﻪ ﻣﺮدن ﻏﺮورم
ﺑﻪ ﻳﺎدﺗﻢ اﮔﺮ ﭼﻪ از ﺗﻮ دورم
راﺿﻰ ﻧﺸﻮ ﺑﻪ ﻣﺮدن ﻏﺮورم
ﺑﻪ ﻳﺎدﺗﻢ اﮔﺮ ﭼﻪ از ﺗﻮ دورم
راﺿﻰ ﻧﺸﻮ ﺑﻪ ﻣﺮدن ﻏﺮورم
ﺑﻪ ﻳﺎدﺗﻢ اﮔﺮ ﭼﻪ از ﺗﻮ دورم
مهستی میخونه بی شرابه
مثل تموم عالم، حال منم خرابه، خرابه، خرابه
مثل تموم بختا، بخت منم تو خوابه، تو خوابه، تو خوابه
سنگ صبورم این جا طاقت غم نداره، نداره، نداره
طاقت این که پیشش گریه کنم نداره، نداره، نداره
حالی واسم نمونده، دنیا برام سرابه
داد میزنم که ساقی، میخونه بی شرابه
یادی نکردی از من، رسم رفاقت این نیست
اشکی برام نریختی، عشق و صداقت این نیست
دشمن راه دورم، درد دلم زیاده
جاده به جز جدایی هیچی به من نداده
مثل تموم عالم، حال منم خرابه، خرابه، خرابه
مثل تموم بختا، بخت منم تو خوابه، تو خوابه، تو خوابه
سنگ صبورم این جا طاقت غم نداره، نداره، نداره
طاقت این که پیشش گریه کنم نداره، نداره، نداره
حالی واسم نمونده، دنیا برام سرابه
داد میزنم که ساقی، میخونه بی شرابه
یادی نکردی از من، رسم رفاقت این نیست
اشکی برام نریختی، عشق و صداقت این نیست
دشمن راه دورم، درد دلم زیاده
جاده به جز جدایی هیچی به من نداده
داریوش دستای تو
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصهی غربت تو قد صد تا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونههای خیسمو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصههای خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده
یاد تو هرجا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
هوای گریه همایون شجریان
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
نه چشم دل به سویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
به یاد آشنا من ...
ستاره ها نهفته در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
هوای گریه با من ...
ستاره ها نهفته در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
هوای گریه با من ...
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من ...
نه بسته ام به کس دل نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
ز من هر آن که او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من
بذارید برم من فتانه
دلم گرفته نمیخوام آواز بخونم
دلم گرفته نمیخوام اینجا بمونم
امشب دل من ای خدا طاقت نداره
تا کی خدایا اشک غم باید بباره
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
بخت من امروز بیدار نمیشه
گل به گلستان بی خار نمیشه
شهر من آخر منو رها کرد
بازم غم اومد منو صدا کرد
این درد غربت منو گرفته
هر چی که داشتم از من گرفته
میخوام برم من اما نمیشه
غم جدایی تموم نمیشه
امشب دل من طاقت نداره
تا کی خدایا باید بناله
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
دلم گرفته نمیخوام آواز بخونم
دلم گرفته نمیخوام اینجا بمونم
امشب دل من ای خدا طاقت نداره
تا کی خدایا اشک غم باید بباره
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
بخت من امروز بیدار نمیشه
گل به گلستان بی خار نمیشه
شهر من آخر منو رها کرد
بازم غم اومد منو صدا کرد
این درد غربت منو گرفته
هر چی که داشتم از من گرفته
میخوام برم من اما نمیشه
غم جدایی تموم نمیشه
امشب دل من طاقت نداره
تا کی خدایا باید بناله
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
بذارین برم من، بذارین برم من، بذارین برم من
معین دلسوخته
دلسوخته تر از همه سوختگانم
از جمع پراکنده رندان جهانم
در صحنه بازیگری کهنه دنیا
عشق است قمار من و بازیگر آنم
با آنکه همه باخته در بازی عشقند
بازنده ترین هست در این جمع نشانم
ای عشق از تو زهر است به کامم
دل سوخت تن سوخت ماندم من و نامم
دل سوخته تر از همه سوختگانم
از جمع پراکنده رندان جهانم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
ای دوست مزن زخم زبان جای نصیحت
بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
من زنده از این جرمم و حاضر به مجازات
مرگ است مرا گر بزنم حرف ندامت
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
من در به در عشقم و رسوای جهانم
چون سایه به دنبال سر عشق روانم
او کهنه حریف من و من کهنه حریفش
سرگرم قماریم من و او رو سر جانم
باید که ببازم با درد بسازم
در مذهب رندان این است نمازم
در مذهب رندان این است نمازم
عمریست که می بازم و یک برد ندارم
اما چه کنم عاشق این کهنه قمارم
دلسوخته تر از همه سوختگانم
از جمع پراکنده رندان جهانم
نگو حسن شماعی زاده
دنبال تو یه عمری بود تو آسمون میگشتم
یکی نبود بهم بگه که نا به جا میگشتم
راهی شدم دوون دوون به شهر تو رسیدم
تو کوچه هاش پرسه زنون به هر جا سر کشیدم
حالا که من در به در شهر توام کو به کو
قصه ی تنهایی من رو میدونی مو به مو
محض خدا پشت سر من همه جا بد نگو
بد نگو بد نگو بد نگو نگو نگو نگو
اینجا توی شهر تو من عشقو پیدا کردم
حرفای این و اونو صد دفعه حاشا کردم
دنبال تو میگشتم عشقو بهونه کردم
وقتی بهت رسیدم اشکو روونه کردم
حالا که من در به در شهر توام کو به کو
قصه ی تنهایی من رو میدونی مو به مو
محض خدا پشت سر من همه جا بد نگو
بد نگو بد نگو بد نگو نگو نگو نگو
شمعدونی سامان
اﮔﻪ ﺗﻮ از ﭘﻴﺸﻢ ﺑﺮی ﺳﺮ ﺑﻪ ﺑﻴﺎﺑﻮن ﻣﻴﺰارم ﻫﺮﭼﻰ ﮔﻞ ﺷﻘﺎﻳﻘﻪ رو ﺧﺎﻛِ ﻣﺠﻨﻮن ﻣﻴﺰارم
اﮔﻪ ﺗﻮ از ﭘﻴﺸﻢ ﺑﺮی ﻣﻦ ﺧﻮدﻣﻮ ﮔﻢ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻳﻪ ﻋﻤﺮ ﺗﻮ رو ﺷﺮﻣﻨﺪه ی ﺣﺮﻓﺎی ﻣﺮدم ﻣﻴﻜﻨﻢ
اﮔﻪ ﺗﻮ از ﭘﻴﺸﻢ ﺑﺮی ﺷﻤﻌﺪوﻧﻴﺎ دق ﻣﻴﻜﻨﻦ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻋﺸﻘِ ﺗﻮرو ﺑﻪ ﻣﺮغ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻴﻜﻨﻦ
اﮔﻪ ﺗﻮ از ﭘﻴﺸﻢ ﺑﺮی ﭘﻨﺠﺮﻣﻮن ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻪ دل ﺑﺎ ﺻﺪﺗﺎ آرزو از زﻧﺪﮔﻰ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﻪ
اﮔﻪ ﺑﺮی ﻫﻤﻪ ﻣﻴﮕﻦ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ و ﺗﻮ ﻫﻮﺳﻪ ﺑﻴﺎ ﺑﻤﻮن ﻧﺸﻮن ﺑﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﺎ ﻣﻘﺪﺳﻪ
اﮔﻪ ﺑﺮی ﻣﻴﮕﻦ دﻳﺪی اﻳﻦ آﺧﺮ و ﻋﺎﻗﺒﺘﺸ؟ ﺣﺎﻟﺎ ﺑﻴﺎ درﺳﺘﺶ ﻛﻦ ﺑﻪ ﻛﻰ ﺑﮕﻴﻢ ﺻﺪاﻗﺘﺸ؟
اﮔﻪ ﺗﻮ از ﭘﻴﺸﻢ ﺑﺮی ﺷﻤﻌﺪوﻧﻴﺎ دق ﻣﻴﻜﻨﻦ ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻋﺸﻘِ ﺗﻮرو ﺑﻪ ﻣﺮغ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻴﻜﻨﻦ
اﮔﻪ ﺗﻮ از ﭘﻴﺸﻢ ﺑﺮی ﭘﻨﺠﺮﻣﻮن ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻪ دل ﺑﺎ ﺻﺪﺗﺎ آرزو از زﻧﺪﮔﻰ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﻴﺸﻪ
خداوندگار بانو هایده مستی
مستیم درد منو دیگه دوا نمی کنه غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه
شب که از راه می رسه غربت هم باهاش میاد توی کوچه های شهر باز صدای پاش میاد
من غمای کهنه مو برمی دارم که توی میخونه ها جا بزارم
می بینم یکی میاد از میخونه زیر لب مستونه آواز می خونه
مستیم درد منو دیگه دوا نمی کنه غم با من زاده شده من و رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه
گرمی مستی میاد توی رگهای تنم می بینم دلم می خواد با یکی حرف بزنم
کی میاد به حرف های من گوش بده آخه من غریبه هستم با همه
یکی آشنا میاد به چشم من ولی از بخت بدم اونم غمه
ولی از بخت بدم اونم غم
مستیم درد منو دیگه دوا نمی کنه غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه
خسته از هر چی که بود خسته از هر چی که هست
راه می افتم که برم مثله هر شب مسته مست
باز دلم مثل همیشه خالیه باز دلم گریه تنهایی می خواد
بر می گردم تا ببینم کسی نیست میبینم غم داره دنبالم میاد
میبینم غم داره دنبالم میاد
مستیم درد منو دیگه دوا نمی کنه غم با من زاده شده منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه
منو رها نمی کنه منو رها نمی کنه