زندگینانه موفق بن حمدالله قونوی :
https://www.tarafdari.com/node/2695547
بمیر ای دل از این زندانِ تنگِ خاکیام
که در مرگ است جانِ من، رهایی و پاکیام
قاموسِ عشق را بنگر، ورق زن ای صفا
که هر واژه در او گوید، فناست باقیام
خموش از بود و نابودم، نه در سود و زیان
ندارد نامِ مرگم رنگِ اندوه و باکیام
چو موجی در دلِ دریایِ بینام و نشان
که اوّل نیست و آخر نیست، و آن است خاکیام
به قامت چون تُرنجی در کفِ باغِ فنا
ولی در مغزِ هرساقه، بهشتی در خاکیام
ندانَد عقل قاموسِ چنین بینقشه را
که از نبودِ خود، من در وجودی، خاکیام
« موفق بن حمد الله قونوی »
به کانال اشعار موفق بن حمدالله قونوی بپیوندید:
Facebook https://share.google/1y0ZG0GIlldqmTnkR