در مقالهي «نقش متضاد ورزش»، ترجمه شده توسط «برنا بنكدارپور»، با اشاره به اينكه در اغلب موارد، مرگهاي ناگهاني ناشي از مشكلات قلبي در حين ورزش، بلافاصله بعد ازآن به وقوع ميپيوندد، آمده است: در برخي موارد، اين مرگها هنگامي كه فرد به انجام فعاليتهاي ورزشي منظم، اشتغال دارد، رخ ميدهد و در اين شرايط مرگ قربانيان، كه خود مظهر سلامت و تندرستي هستند، موضوع تحقيق و موشكافي رسانههاي خبري قرارميگيرد.
در اين مقاله، با اشاره به اينكه مرگهاي ناگهاني به طور شايع در همهي سنين مشاهده شده و در اغلب موارد، فرد پيش از حادثه در حال فعاليتهاي تفريحي يا انجام تمرينات ورزشي غيررسمي (informal conditioning programs) بوده،آمده است: "اين موارد از مرگهاي ناگهاني كه با فعاليتبدني در ارتباط هستند بطور مشخص نتيجهي بيماريهاي مختلف عضوي قلب هستند ( كه فرد از ابتلاي به آنها بيخبر است) و البته نوع اختلال قلب، در سنين مختلف متفاوت است. بيشتر مرگهاي ناگهاني ناشي از فعاليتهاي ورزشي در افراد مسنتر ( آنها كه بدون در نظر گرفتن ورزشكار بودن يا نبودن، سني بالاتر از 35 سال دارند)، به خاطر بيماري اّترواسكلروتيك سرخرگهاي كرونر اتفاق ميافتند، اين فعاليتها معمولا شامل دوي استقامت، ورزشهاي راكتي (recquet sport) و ورزشهاي ايزومتريك مانند وزنهبرداي هستند. "
بيش از 50 مطالعهي همهگير شناختي نشان دادهاند: "عدم تحريك جسماني وشيوهي زندگي پشت ميزنشين( sedentary lifestyle)، عوامل خطر ايجاد و پيشرفت بيماريهاي قلبي كرونري،حوادث ناخواستهي قلبي ـ عروقي و وقوع مرگ ميباشند." همچنين اين مطالعات نشان دادهاند: "هم در زنان و هم در مردان، انجام ورزشهاي هوارسان(aerobic exercises) و تندرستي عمومي، براي حفظ سلامت قلبي ـ عروقي بسيار مهم است. بنابراين در بسياري از كشورها يكي از اهداف ملي سلامت همگاني دركليهي سنين، ورزش منظم است. چرا كه بوسيلهي آن ميتوان از ابتلاي به بيماري قلبي- كرونري به طور اوليه و ثانويه پيشگيري كرد. "
در مقالهاي كه در شمارهي اخير NEIM منتشر شده است، آلبرت و همكاران، تعداد زيادي از مردان شركتكننده در برنامهي «ارزيابي سلامت پزشكان» (Phsicians Health Study) را به طور آيندهنگر مورد بررسي قرار دادهاند. نتايج به دست آمدهي اين پژوهشگران بار ديگر به نقش متضاد ورزش صحه ميگذارد و براين اساس هر ورزش سنگين، مانند شمشيري دولبه عمل ميكند، زيرا در عين حال كه خطر وقوع زودرس مرگ ناگهاني ( به علت بيماري كرونري زمينهساز) را زياد ميكند، افرادي كه به طور منظم ورزش ميكنند را از خطر مرگ حفظ مينمايد.
در مطالعهي مذكور، به منظور پي بردن به دفعات انجام ورزش سنگين در گروهي مشتمل بر 12481 مرد، از يك پرسشنامه استفاده شد. نويسندگان مقاله، سپس طي مدت زمان 60 دقيقه ( شامل يك دورهي ورزش سنگين و 30 دقيقه بعد از آن) خطر نسبي موقت ( transient relative risk) را براي وقوع مرگ ناگهاني ناشي از بيماري سرخرگ كرونر تعيين كردند و در نهايت، نتايج به دست آمده را با نتايج حاصل از دورههايي كه افراد به ورزش سبك ميپرداختند، مقايسه نمودند. پس از 12 سال پيگيري مشخص شد كه خطر نسبي وقوع مرگ ناگهاني طي زمان پرداختن به فعاليت سنگين به طور موقت (تا 45 برابر) بيشتر است (transiently related to episodes of rigrous exerion) ، با اين وجود ، خطر مطلق مرگ ناگهاني طي زمان پرداختن به فعاليت سنگين ، بسيار كمتر و در حدود يك مرگ در 1/5 ميليون دوره از چنين فعاليتي بود. در عين حال افزايش كوتاه مدت در خطرمرگ مرتبط با فعاليت سنگين، در افرادي كه زندگي پرفعاليت داشتند ( به آن معني كه به صورت مداوم، و نه گهگاهي به ورزش سنگين ميپرداختند) كمتر بود. در ضمن فوايد و خطرهايي كه براساس اين مطالعه به دست آمد، با نتايج مطالعات گذشته نگر و مقطعي قبلي همخواني داشت.
آلبرت وهمكاران، ارتباط معنيداري بين دفعات ورزش كردن و خطر كلي حوادث كشنده يا غيركشندهي كرونري در طول دوران پيگيري پيدا نكردند.(هرچند كه براساس شواهد قبلي چنين ارتباطي را در مورد حوادث غيرناگهاني ناشي از بيماري قلبي- كرونري نشان داده بودند)،اين يافتهها با نتايج حاصل از ديگر مطالعات آيندهنگر همخواني نداشت.
براساس مطالعات مذكور، پرداختن به ورزشهايي كه از شدت متوسط تا زياد برخوردارند، در درازمدت سبب كاهش خطر ابتلا به حوادث كرونري ناگهاني ميشود و اين درحالي است كه نقش حفاظتي ورزش در برابر عوارض بيماري سرخرگ كرونر، امروزه، هم در جامعهي پزشكان و هم در ميان عموم مردم كاملا پذيرفته شده است و به همين دليل همگان بر اين عقيدهاند كه ورزش منظم ميتواند طول عمر را افزايش دهد.
علت اينكه در مطالعهي سلامت پزشكان، ارتباطي بين ورزش كردن منظم و حفاظت درازمدت در برابر حوادث ناگهاني كرونري پيدا نشد را ميتوان در برخي از ويژگيهاي طرح پژوهش پيدا كرد. در اين مطالعه ميزان ورزش كردن بدون استفاده از معيارهاي عيني سلامت جسماني و با توجه به گفتهي افراد مورد بررسي برآورده شده است. همچنين مشخص نشده است كه آيا اين افراد پس از بررسي پايه در ابتداي مطالعه، ورزش كردن را ادامه دادهاند يا خير. بنابراين ممكن است در طول زمان، ميزان فعاليت جسماني افراد به كلي تغيير كرده باشد، كه در اين صورت مي تواند عامل تغيير نتايج مطالعه باشد. به علاوه پژوهشگران پرداختن به ورزشهاي منظم با شدت متوسط را به طور اختصاصي مورد ارزيابي قرار ندادهاند و به اين ترتيب با اينكه در مطالعات قبلي سودمند بودن آنها گزارش شده بود، در اين مطالعه افرادي كه به ورزشهاي منظم باشدت متوسط ميپرداختهاند ، به عنوان غيرمتحرك (Sedentary) طبقهبندي شدهاند. پس براي قضاوت كلي بايد يافته آلبرت و همكاران را با استفاده از ديگر مطالعات تفسير نمود و براساس آن نقش حفاظتكنندهي ورزش منظم در كاهش حوادث ناگهاني كرونري را نفي نكرد. در ضمن با وجود اعتقاد بر تاثير بيشتر ورزشهاي سنگين در كاهش حوادث قلبي عروقي، نقش انواع سبكتر ورزش ( و عدم وجود سبك زندگي بيتحرك) را نبايد از نظر دور داشت.
يافتهي ديگر مطالعهي آلبرت و همكاران، آن بود كه در زمان كوتاهي پس از ورزشهاي سنگين، خطر مرگ ناگهاني، با فراواني بسيار بالا، افزايش مييافت. حال آنكه چنانچه فرد از قبل به طور منظم ورزش ميكرد اين خطر تعديل ميگشت. اين يافتهها، در ظاهر متضاد به نظر ميرسند، اما ساز و كار زمينهساز آنها چه ميتواند باشد؟ نظر آلبرت و همكاران آن است كه در زمان پرداختن به ورزشهاي سنگين، دستگاه عصبي سمپاتيك فعال ميشود و به اين ترتيب شكستن پلاكهاي آترواسكلروتيك حساس را تسريع ميكند. همچنين ممكن است به دنبال ورزش كردن در قلبي كه ميوكارد ناپايداري دارد، در اثر دپلاريزاسيون نابهنگام، فيبريلاسيون بطني ايجاد شود. در مقابل در اثر ورزش منظم به خاطر افزايش تون واگ، پايداري الكتريكي ميوكارد بيشتر ميشود و بنابراين احتمال ابتلا به فيبريلاسيون بطني نيز كم ميشود. البته، اين مطلب جدا از اثر تعديلكنندهي ورزش بر روي سطح چربي خون است.
كاربرد باليني اين يافته كه“ورزشهاي سنگين ممكن است زمينهساز مرگ ناگهاني باشد“ آن است كه براي شروع كردن فعاليت، افراد بيتحرك بايد به تدريج در برنامههاي ورزشي شركت داده شوند تا به اين ترتيب به طور قابل توجهي از خطر مذكور كاسته شود. اين موضوع به خصوص در مورد افراد بيعلامت ميانسال ( و غالبا آنها كه سن بالاتري دارند) صادق است. چرا كه آنها پس از سابقهاي طولاني از زندگي بيتحرك به طور ناگهاني به ورزشهاي سنگين رقابتي حرفهاي ميپردازند.
و اما در آن دسته از ورزشكاران جوان كه مبتلا به بيماريهاي قلبي مادرزادي ژنتيكي هستند، تمرينهاي سنگين، معمولا جزئي از پرورش نظاممند اين ورزشكاران است و همانطور كه گفته شد اين تمرينها در افراد حساس، بدون آنكه فايدهي خاصي داشته باشد منجر به مرگ ناگهاني ميشود. بنابراين لازم است كه اين افراد از تمرينهاي بدني سنگين اجتناب كنند و از پرداختن به ورزشهاي سنگين رقابتي منع شوند. برنامههاي ورزشي روزمره براي اين افراد، به نظر سودمند نيستند و توصيه نميشوند.
بنابراين، براساس مجموعهي دادههاي در دسترس( مشتمل بر يافتههاي مطالعهي سلامتي پزشكان)، شواهد بسياري نشان ميدهند كه پرداختن به ورزشهاي سنگين در پيشگيري اوليه از بيماري كرونري در افراد ميانسال و پيرتر فايدههاي بسزايي دارد. از جمله فايدههاي مذكور ميتوان كاهش خطرگذاري وقوع مرگ ناگهاني پس از ورزش سنگين را نام برد.
در يك نتيجهگيري كلي ، تاثير ورزش بر نتايج مخرب بيماري سرخرگ كرونري، پيچيده و بحثانگيز است . بهاي بهرهمند شدن از فايدههاي ورزش، قبول خطرهاي احتمالي آن است. به خصوص چنانچه فرد غيرورزشكار و پيش از آن بيتحرك بوده و به طور ناگهاني به ورزشهاي سنگين بپردازد. با اين وجود، با توجه به شواهد مستحكم و متعدد موجود از مطالعات آينده و گذشتهنگر، منطقي است كه اين گونه قضاوت كنيم كه“ فوايد كلي فعاليتبدني بر مضرات آن، برتري دارد“. پس هنوز شركت در برنامههاي ورزشي منظم به خاطر نقش مهم و ارزشمند آن توصيه ميشود.
منبع : ایسنا