در زمین فوتبال چه در بوندس لیگا، سریA، لیگ برتر انگلیس و یا ام ال اس آمریكا، در عرصه اینترنت، در زندگی شخصی وحتی روی نیمكت مربیگری تیم های ملی آلمان و آمریکا، یورگن كلینزمن همیشه یك شخصیت قوی و تحسین برانگیز داشته است. او كه در سمت سر مربی تیم ملی كشورش را در دیداری دوستانه و جذاب مقابل تیم ملی ایران رهبری كرد، تنها ستاره فوتبال جهان بود كه به عنوان بازیكن و هم بعنوان مربی در مقابل تیم كشورمان حضور یافت. بهرحال گلزن زهردار و موطلایی سابق دنیای فوتبال كه امروز بعنوان همه كاره فوتبال ملی آمریکا لبخند همیشگی اش را بر چهره دارد در طول این دو دهه خود را وقف فوتبال كرده است. اما در هیچ شرایطی فراموش نمی كند كه یك آلمانیست و به كشورش مدیون است.
خیره به نقطه ای نامعلوم، مغموم و ناراحت در حالی كه پیراهن حریف كه در پایان بازی عوض كرده بود را روی شانه اش انداخته و به رختكن باز می گشت.
این آخرین حالت یورگن كلینزمن مهاجم سابق تیم ملی آلمان است كه علاقمندان از او در 4 جولای 1998 و در استادیوم لیون بخاطر دارند. حالتی كه با داوران پرافتخار بازیگریش همخوانی نداشته است. شكست 3 بر صفر مقابل كرواسی در مرحله یك چهارم پایانی جام جهانی 98 پایانی ناامیدكننده برای ژرمنها در آن سال بود. اما به هر حال زندگی باید بگذرد و اكنون كلینزمن بعنوان دومین نفر از مهاجمان بزرگ فوتبال آلمان در دهه قبل، بعد از رودی فولر عنان كار تیم ملی را بر عهده گرفته و در اندیشه بازسازی تیمی مقتدر برای جام جهانی 2006 به میزبانی كشورش است.
یورگن هنوز هم چهره دوست داشتنی و محبوب و پسر طلایی است. بازیكنی كه مثل مد روز لباس فتح جامهای مختلف فوتبال را گلچین می كرد او یك برنده مادرزاد است اما برای پایان بازیگری یك چنین ستاره ای حوادث جام 98 جهانی جالب نبود. با این همه، كلینزمن خداحافظی قابل احترامی را از بازیگری حرفه ای داشت. مسلماً او می توانست چند سال دیگر كار خود را دنبال كند، اما ترجیح داد به وعده ای كه پیش از رقابتها به همسرش داد عمل كند." این آخر راه خواهد بود."
كلینزمن می گوید:" دیگر كافی بود. پسرم یكساله شده بود ولی من كمتر فرصت دیدن او را پیدا كرده بودم. چون تا آنزمان اغلب به همراه تیم ملی یا باشگاهم دور از خانه به تمرین و مسابقه مشغول بودم. بنابراین پس از گفتگو تصمیم گرفتیم تا بعد از جام جهانی از تیم آلمان وداع كنم. اما این تصمیم را به كسی نگفتیم تا بی خود جنجال به راه نیاندازیم."
با این همه یورگن می دانست كه میدان لیون با حذف آلمان از دور رقابتها آخرین میدان ملی او به شمار می رود. و با این شكست نتوانسته پایان مناسب تری برای فوتبال ملی اش داشته باشد." بهرحال من خود را برای چنین پایانی آماده كرده بودم. اما سعی نكردم فرار كنم و فرصتی نداشتم تا به شكل دیگری جبران كنم."
عشق به كودكان :
با این وجود مهاجم بزرگ و سابق فوتبال آلمان به این فعالیت ها بسنده نكرده و یكی از مؤسسن یك آكادمیك فوتبال برای جوانان و نوجوانان بوده است. سایت اینترنتی www.fD21.de نیز با همكاری اعضا قهرمان جام جهانی 90 و یورو 96 فعالیت دیگر یورگن بوده است. فعالیت این گروه در مورد انتخاب و كشف كودكان مستعد از نقاط مختلف برای آموزش فوتبال است و تلاش می كنند تا كودكان را از پای بازیهای كامپیوتری و صفحه تلویزیون به ورزش جلب كنند. آنها كودكان را تشویق می كنند كه به جای نشستن در منزل بیرون رفته و بازی كنند.
بدین ترتیب آنها می توانند لذت فوتبال را در خیابان ها و كوچه ها درك كنند.
" با 250 هزار مراجعه كننده در هر ماه و فعالیت هایی مثل تشكیل كمپ های تمرینی انتشار كتاب های آموزشی كودكان و تشكیل سمینارهای مربیگری ما هم می توانیم از كارمان لذت ببریم. كار گروه ما انجام این پروژه است كه در حقیقت چیزی را به فوتبال بازگردانیم و به نوعی به فوتبال ادای دین كنیم."
این گروه با تشكیل سمینارهای مربیگری برای ملی پوشان سابق یكی از هدف های مهم دیگر است و به اعتقاد كلینزمن دوره های مربیگری اینترنتی كمك زیادی در این راه خواهد بود. شاید علاوه بر تجربه سال ها بازیگری این دوره های مربیگری نقش مهمی در تصمیم گیری كلینزمن در مورد انتخاب استراتژی خود در مربیگری تیم آلمان داشته باشد.
" با توجه به مشغله ای كه داشتم در ابتدا هیچ فكری در مورد قبول مربیگری تیم آلمان نكردم اما بهرحال باید از مدرك مربیگری ام استفاده می كردم. و احساس كردم فوتبال آلمان نباید باز هم در بحران انتخاب مربی باقی بماند."
بد نیست بدانید فعالیت های كلینزمن تنها به فوتبال خلاصه نمی شود. چند سال قبل او كه قهرمانی جهان و اروپا را در كارنامه خود دارد بنیادی با نام" آگاپدیا" تأسیس كرده. این كلمه یونانی به معنی" عشق به بچه ها" است. این بنیاد كه به بنیاد كلینزمن نیز شهرت دارد كمك به كودكان فقیر و بی سرپرست را در دستور كار خود قرار داده است و هم اینك چهار پروژه كمك به چنین كودكانی را در كشورهای آلمانی، رومانی، مولداوی و بلغارستان را دنبال می كند.
شاگرد نانوایی :
احساس كمك به همنوع به صورت تصادفی در وجود كلینزمن پدیده نیامده است و او برای خودنمایی این كارها را انجام نداده است. كلینزمن خود را تنها یك فوتبالیست نمی داند و اصالت خود را فراموش نمی كند.
" همیشه گذشته ام را به خاطر دارم و مدرك و اولین حكم قهرمانی ام هنوز بر دیوار نانوایی والدینم در شهر اشتوتگارت نصب می باشد."
در سن 16 سالگی یورگن قصد داشت تا به مدرسه ادبیات برود، اما پدرش به او توصیه كرد كه تمریناتش را نیز ادامه دهد و این اهمیت بیشتری دارد.
یورگن جوان در آن زمان با بازیكنان حرفه ای تیم اشتوتگارت و كیكرز همكاری می كرد و شاید اگر او چنین فرصتی را بدست نمی آورد سرنوشت طور دیگری برایش رقم می خورد. البته ما می دانیم كه كلینزمن با موفقیت به كار خود ادامه داد اما سال ها كار او بعنوان شاگرد نانوایی و كمك به والدینش از كودكی شخصیت او را شكل داد.
" آنها 14 تا 16 ساعت در روز را در مغازه كار می كردند و شاید وقتی كه روزی 2 بار به عنوان یك بازیكن حرفه ای تمرین فوتبال می كردم، متوجه می شدم كه كار آنها بسیار سخت تر است!"
چه در دوران بازیگری، چه در پروژه های اینترنتی، بنیادها و كارهای خیریه كلینزمن همیشه با جدیت كار خود را دنبال كرده و به موفقیت رسیده است. و حالا در مربیگری بدنبال تجربه ای تازه است.
" همیشه این خطر را حس می كردم كه شاید موفق نشوم، اما از والدینم تشكر می كنم كه در سخت ترین شرایط حامی و مشاوران خوبی برای من بودند. "
یورگن كه در زمان زلزله رودبار در كشورمان یكی از كسانی بود كه در گرما گرم جام جهانی 90 نظر جامعه فوتبال بین المللی را به كمك به حادثه دیدگان جلب كرد، شاید با این عبارت بیشتر خود را معرفی كند، " هر كجا كه بروم هرگز كسانی را كه تا رسیدن به این مرحله مرا كمك كرده اند فراموش نخواهم كرد." و مطمئناً از یورگن كلینزمن غیر از این انتظاری نمی رود.
علاقه به اسپاکتی :
زمانی که در اینتر بازی می کرد وقتی از او پرسیدند چه چیز ایتالیا برایت جذاب است پاسخ گفت: «اسپاگتی!» او عاشق غذاهای ایتالیایی بود و همیشه اسپاگتی می خورد. البته آلمانی های دیگر مثل رودی فولر هم که در سری A بازی می کردند، عشق اسپاگتی داشتند. اکنون نیز در آمریکا به اسپاگتی علاقه دارد و رفتن به رستوران های ایتالیایی را در دستور کار خود دارد!
باشگاه به باشگاه :
پس از 3 فصل بازی برای اینتر راهی موناکو شد و تا سال 1994 در این تیم ماند. پس از آن به تاتنهام رفت و با سوار شدن بر یک فولکس واگن قورباغه ای در لندن کلی کسب شهرت کرد!
کلینزمن زیاد در تاتنهام نماند و پس از یک فصل به بوندس لیگا بازگشت و به بایرن مونیخ پیوست. بعد از 2 فصل بازی برای بایرن به سمپدوریا رفت و خواست بار دیگر در سری A ایتالیا مشغول به بازی شود اما نتوانست دوامی داشته باشد و در همان فصل 98-1997 به صورت قرضی به تاتنهام رفت.
خانواده :
تشکیل خانواده دور از وطن موضوعی نیست که خیلی ها دنبال آن باشند اما کلینزمن با یک خانم آمریکایی به نام «دبی چین» ازدواج کرد که ماحصل آن یک پسر به نام جاناتان و یک دختر به نام لیلا است. به گفته خودش او زندگی در آمریکا را به آلمان ترجیح می دهد. البته این نشان از زن ذلیلی او نیز می تواند داشته باشد! خانواده یورگن کلینزمن در هانتینگتن بیچ کالیفرنیا منزل دارند.
تفریحات :
یکی از اصلی ترین و مهیج ترین تفریحات کلینزمن، هلی کوپترسواری در جنوب ایالت کالیفرنیا است. او به 5 زبان زنده دنیا تسلط دارد که نشان می دهد آموختن زبان را به عنوان یک سرگرمی می شناسد. با اینحال این روزها به خاطر مشغله ای که در تیم ملی آمریکا دارد، کمی از تفریحات فاصله گرفته است.
♥♥♥تولدت مبارک یورگن ♥♥♥