مطلب ارسالی کاربران
دلاور مرد پارسی (2)
شاپور یکم (با املای پهلوی کتیبهای: sh h p w h r y و تلفظ:شَهپُهْر)، پادشاه قدرتمندسلسله ساسانی قرن سوم میلادی متولد 215 میلادی میباشدشاپور یکم پسر اردشیر یکم و بانو میرود بود. او در جنگهای پدرش علیه پارتیها شرکت کرد. اردشیر او را آرامترین، باهوشترین، شجاعترین و تواناترین فرزندش تشخصیص داد و اردشیر، شاپور را در مجمع نجیبزادگان، کاندید جانشینیاش کردشاپور در 241. میلادی پادشاه شد او در کتیبه اعطای نشان در نقش رستم و فیروزآباد اردشیر یکم به عنوان وارث نمایان است. بلعمی میگوید «اردشیر تاج را با دستهای خودش بر سر شاپور گذاشت» و مسعودی این را تائید میکند، اردشیر بعد از آن کنارهگیری کرد تا به پرستش خدا بپردازد و یک سال یا بیشتر زندگی کرد. شاپور اول در نبردها همراه پدرش بود و این همراهی باعث شد برای رزم مهیا شود و موفقیت خود را در جنگ علیه روم تضمین کند. وی در ابتدا در جنگی که با گوردیانوس امپراطور روم داشت و باعث کشته شدن گوردیانوس شد موفق به پیروزی شد و فیلیپ عرب امپراطور جدید روم تعهد به پرداخت غرامت یا باج به ایران شد در سال 244 میلادی ارمنستان منطقه ای مهم بین ایران و روم بود امپراطوری روم با وجود تعهد در عدم مداخله نمیتوانست با خونسردی شاهد الحاق ارمنستان به سرزمین رقیب دیرینه باشد.خسرو پادشاه ارمنستان که در ماجرای جنگ گوردیانوس بر ضد ایران با روم همکاری کرده بود بر اثر یک توطئه داخلی که ظاهراً شاپور هم در آن دستی نامرئی داشت، کشته شد. پس از وی شاهزادگان و بزرگان ارمنستان خود را فرمانبردار شاپور خواندند و شاپور پسر خویش هرمز اردشیر را به نام ارمن شاه، فرمانروای ارمنستان کرد اما اقدام رومیان، در پناه دادن به تیرداد، پسر خردسال خسرو، مایهٔ ناخرسندی شاپور شد و امپراتور روم گالوس نیز از پرداخت باقیماندهٔ غرامت یا در واقع باجی که فیلیپ، آن را تعهد کرده بود، نیز خودداری کرد، بنابراین بهانهای به دست شاپور افتاد تا به روم حمله کند و در باربالیسوس حدود میانه فرات شصت هزار نفر از سپاهیان رومی را نابود کرد و حدود ۳۷ شهر رومی در سوریه و کاپدوکیه (ارمنستان روم) در طی این جنگها تسخیر یا غارت شدند.بالاخره لزوم مقابله با تهدید ایران والرین امپراطور سالخورده روم را وا داشت تا با نجات انتاکیه(شهری در ترکیه) روم را از تهدید شاپور حفظ کند سپاه شاپور در سال 258 که شهر انتاکیه و کاپادوکیه (شهری در ترکیه) و پسرش هرمز اردشیر شهرهای روم طوانه و قیصریه را گرفت و غنایم بسیار از این شهرها به دست آورد در سال ۲۶۰میلادی شهر ادسا توسط سپاهیان شاپور به محاصره در آمد و امپراتور والرین تصمیم گرفت این شهر مهم را باز پس گیرد و در نتیجه جنگ در گرفت این بار والرین تصمیم گرفت برای مقابله با شاپور مکان دیگری را برای جنگ با او انتخاب کندوالرین با سپاهی مجهز و عظیم در سال 259 میلادی از جنوب اروپا به سمت انتاکیه حرکت کرد و موفق شد شهر را باز پس بگیرد سپاه والرین با رسیدن به هر شهر نیروی تازه اضافه میکرد و جونان شهر را به خدمت میگرفت تا جایی که سپاه روم به حدود هفتاد هزار نفر رسید شاپور با اطلاع از حمله رومیان وانمود به عقب نشینی کرده و رومیان به راحتی شهرها را تسخیر میکردند عقب نشینی زود هنگام ایران والرین را به طمع اشغال بین النهرین انداخت اما سپاه ایران ارتش او را به مانند ارتش کراسوس محاصره کرده و سرنوشتی مشابه برایش ایجاد کردند. در این نبرد که در نزدیک شهر ادسا روی داد،والرین بدون این که جانب احتیاط را رعایت کند نیروی پیادهنظام خود را نزدیک ادسا مستقر کرد که یک منطقه مسطح و ایدهآل برای عملیات سواره نظام بود. این همان منطقهای بود که بیش از دویست سال پیش سربازان کراسوس به دست سواره نظام اشکانیان به فرماندهی سورنا نابود شده بودند. تاریخ دوباره خود را تکرار کرد. سپاه روم با این که بیش از لشکر ایران بود هرچه تلاش کردند نتوانستند از محاصره خلاص شوند خود والرین، صاحب منصبان لشکری و کشوری، حکام ایالات، سناتورها و همچنین عده زیادی از اشخاص عالی رتبه مملکت و افسران ارشد به همراه هفتاد هزار سرباز رومی کشته و اسیر شدند و ۳۶ شهر و قلعه نظامی آنها فتح شد والرین پس از تسلیم، به اسارت شاپور درآمد و تا سالها تحت خدمت شاپور بود چرا که شاه ایران از او به عنوان خدمتکار استفاده کرد این پیروزی بزرگ برای ایران شکستی بزرگ و تحقیر آمیز برای رومیان بود آنها سالانه خراج یا باج به دولت ایران پرداخت میکردند این تنها جنگی در تاریخ است که امپراطور یک کشور اسیر میشد این جنگ باعث وسیع شدن ایران و ضعیف شدن بیش از حد رومیان شد شاپور چون علاقه زیادی به عمران و آبادانی داشت و اسرای رومی در معماری و مهندسی دستی توانا داشتند، آنان را به کار سدسازی و راهسازی و ساختمانسازی گماشت و حتی والرین را هم به ساختن سدی در نزدیکی شوشتر (شوستر) فرستاد. شاپور چندین شهر احداث کرد و از شهرهای مهمی که بنا نمود؛ شهر بیشاپور در نزدیکی کازرون و شهر نیشاپور در خراسان بود سپس شاپور بعد از این فتح، سیریادس یکی از سرداران پناهنده رومی را به امپراتوری روم برگزید و لقب قیصری به او داد و والرین را مجبور کرد که به زانو در آمده و تکریم امپراتور جدید روم را به جا آورد والرین ظاهراً تا پایان عمر در اسارت شاپور ماند و پسرش، گالینوس، هم که در روم جای او را گرفت چندان کوششی برای آزادی پدر یا تلافی شکست روم به جا نیاورد. شاپور، والرین را با تعدادی از رومیان در شهر نوساختهی خویش جندی شاپور سکونت داد شاپور یکم در کتیبه خود در کعبه زرتشت میگوید ما اسیران را در امپراطوری ایرانی خودمان سکنی دادیم، در پارس، پارت، خوزستان، آسورستان و دیگر سرزمینهای که از آن ما و پدر و نیاکان و پیشینیان ما بود همچنین داستانی از شاپور به جا مانده که روزی با یکی از دوستان صمیمی خود گمار بازی میکرد شرط بازی این بوده که شاپور در صورت باخت به دوستش در شهر سواری بدهد شاپور بازی را میبازد و از دوستش تقاضا میکندبه سبب مقام پادشاهی وی این شرط را عوض کند اما وی نمیپذیرد شاپور به ناچار شالی بر روی صورت خود میپوشاندو دوستش را سواری میدهد در میانه راه دوست وی پشیمان شده شاپور بعد از این اتفاق به جهت این که برای این بازی شرطهایی مثل گرفتن ناموس فرد بازنده به وجود نیاید این بازی را ممنوع میکند سرانجام شاپور امپراطور بزرگ ایران در سال 272 میلادی در گذشت روحش شاد یادش گرامی باد