یکم. خود شکن آینه شکستن خطاست!
جواد خیابانی و سوتی هایش، کافیست در گوگل بزنید سوتی جواد خیابانی، با انبوهی از متن و صدا و عکس و ویدیو مواجه می شوید. سوتی هایی که بر خلاف ادعای آقا جواد واقعا سوتی هستند، آخرینش طی الارض منصور پورحیدری از تخت بیمارستان به کنار نیمکت استقلال! مابقیش به عهده خود خواننده، جواد خیابانی بارها ادعا کرده است که برخی تعابیر او را سوتی می خوانند.
مخاطب وقتی این کلام را از آقا جواد می شنود می خواهد با سر به تلویزیون بکوبد! این کار را نمی کند به جایش در تمسخر تلافی می کند!
مخاطب خبر کاندیداتوری آقا جواد را می شنود، حالت ترس و تمسخر با هم به سراغش می آید. نکند در مجلس هم سوتی دهد و قانونی اشتباه را وضع کند یا به اشتباه به جای دفاع از حق مردم گل به خودی بزند و در چشم مخاطب نگاه کند و بگوید "تعبیر اشتباه شده است؟"
دوم، سرانه مطالعه مرتبط کمتر از خط فقر!
بسیاری از سوتی های آقا جواد ناشی از مطالعه نکردن است. آقا جواد بارها بازیکنان را اشتباه صدا می زند، بازیکنانی که مدت هاست تیم مورد گزارش را ترک کرده اند، حتی نمی داند پورحیدری بیمارستان است و لیستی بلند بالا.
مخاطب خبر کاندیداتوری خیابانی را می شنود، حالت ترس و تمسخر به سراغش می آید، نکند در مجلس هم مطالعه مرتبط با کمیسیون مربوطه اش را نداشته باشد یا با اطلاعات غلط بخواهد از حق مردم دفاع کند؟ نکند تصمیم غلط بگیرد؟ گزارشگری صداوسیما که شغل حساسی نیست و با روزی 1 ساعت خبر خواندن می توان نرخ سوتی را به صفر نزدیک کرد. آقا جواد از پس آن روزی 1 ساعت هم بر نیامد، مجلس و قانون گذاری و نظارت و آینده مردم هم باید با یک سوتی به باد رود؟
سوم، مسخره کردن همیشه ناشی از فرهنگ کم مسخره کننده نیست!
تمسخر در دین و فرهنگ و تمام آموزه های ما نکوهش شده است، تمسخر فاکتوری از عقب ماندگی جامعه است. اما بیایید کمی دقت کنیم:
فرض کنیم که فردی در یک جایگاه حضور دارد
و فرض کنیم که نسبت به آن جایگاه و حقوقی که از بیت المال می گیرد پاسخ گو نیست
و فرض کنیم که هرچقدر هم افکار عمومی فشار می آورند که اصلاح شود یا تغییر کند هیچ رخ نمی دهد
و فرض کنیم 3 فرض بالا از ویژگی های یک سیستم عقب مانده باشد
و فرض کنیم بعد از انتقادات، چشم در چشم مخاطب می گوید این ها سوتی نیست و تعبیر متفاوت مردم است
و فرض کنیم حتی منت می گذارد که "مردم بخندند و من باعث خوشحالیشان شوم من را خوشحال می کند!" و با این منت گذاشتن عوام فریبی را از همین پله اول قبل از ورود به سیاست آغاز کند.
آیا مخاطب که موارد بالا سوهان روحش شده اند رو به تمسخر نمی آورد؟ می آورد، شدید هم می آورد، رها هم نمی کند. این تمسخر برآیند بسیاری از کاستی هاست. شاید در مورد آقا جواد خیابانی تمسخر آخرین طناب نجات مخاطب و مردم باشد.
تمسخر اینجا رفلکس است، بازتاب است، معلول است، معلول علتی به نام جهل و فرافکنی.
تمسخر فزاینده ای که در کشور ما رایج شده است، درجه ای از استیصال برای تغییر مثبت است. هر آنچه که نتوانند تغییر دهند را تمسخر می کنند تا مسکن زخم های جامعه بشود اندک خنده ای بی ارزش و بی فایده.
آقا جواد گزارشش را در حین فوت ناگهانی مادرش رها نکرد و گریست. این ارزشمند است که وظیفه شناس بود، اما وظیفه شناسی بدون دانش و بدون انتقاد پذیری و بدون پذیرش تغییر نوعی دیکتاتوری خطرناک است، دیکتاتورهای تاریخ به گواه خود و اطرافیانشان وظیفه شناس و دلسوز بودند، اشکالشان در نشنیدن صدای اعتراض ها بود و اشکالشان در تداوم جهل و اصرار بر آن. کاش آقا جواد در مجلس این چنین نباشد که 8 سال 84 تا 92 را برای مردم یاد آور نشود، یادآوری کسی که "کارشناس ارشد همه چیز دانی بود و خود را خادم و نوکر و خدمتگزار مردم می دانست" شبیه شعار آقا جواد که گفته است "نوکر و عاشق مردم هستم".
چهارم، استفاده از شهرت بدست آمده از تریبون عمومی مردم
جواد خیابانی نه چهره علمی تأثیر گذاری بوده و نه اندیشمند وارسته ایست و نه سیاست مدار کهنه کار و اساسا به جز فریاد گل خداداد عزیزی به استرالیا به جز اعصاب خرد کردن مخاطب در حین گزارش خاطره دیگری باقی نگذارده است و خدمت عام المنفعه ای از ایشان به یادگار نمانده است. تمام شهرتش مدیون صداوسیما و بیت المال است، شهرت بدست آمده از صداوسیما تنها اندوخته آقا جواد است و استفاده از آن به اسم "خدمت به مردم" جفاییست که بر بسیاری از افراد اندیشمند و مفید در حوزه انتخابیه کرج می کند، افرادی که قطعا وجود دارند که از آقا جواد در سیاست مفید ترند اما به خاطر عدم دسترسی به صداوسیما و نداشتن تریبون رایگان که از پول بیت المال می چرخد شهرتی در گذشته بدست نیاورده اند و ممکن است صحنه رقابت سیاسی را به آقا جواد داستان ما ببازند.
کاش آقا جواد قبل از ورود به مجلس تغییر کند. صد البته مخاطب از کاندیداتوری آقا جواد استقبال می کند، دست کم یک 90 دقیقه فوتبال را بدون گزارش ایشان می بیند.