چهره لیونل در آن لحظات تلخ بود. میدانست یک جایزه بیمعنی تحمیل شده از سوی اسپانسرها را دریافت کرده. احتمالا میدانست خیلیها شایسته تر از او هستند.
•در مسیر طولانی پایدار
میشل پلاتینی و آنجلا مرکل آن بالا ایستاده بودند و دست میزدند. آن بالا در ماراکانا افسانهای بدون حضور صاحبخانه. آنها برای اولین قهرمانی اروپاییهای در آمریکای جنوبی دست میزدند. برای اروپاییترین همه اروپا. برای پیروزی ورزش برنامهریزی شده. پیروزی ورزش مهندسی شده. پیروزی فوتبال بدون ریختوپاش. پیروزی تداوم و کار سخت. آلمان در آمریکای جنوبی هر دو غول را به زانو درآورده بود. هم برزیل و هم آرژانتین را. بیستوچهار سال انتظار ژرمنها پایان یافته بود. با یک بیلیون یورو سرمایهگذاری روی مدارس فوتبال.
ژرمنها در دو جام اول شرکت نکردند و از جام 1938 پا به جام جهانی گذاشتند و فقط در همان جام هم از مرحله گروهی صعود نکردند. ژرمنها پس از آن همیشه در یکچهارمنهاییها حاضر بودهاند. سیزده بار در نیمهنهاییها بازی کردهاند. چهار بار قهرمان شدهاند و چهار بار هم در فینالها شکست خوردهاند. آنها از 1954 پا به 50 درصد فینالها و 75 درصد نیمهنهاییها گذاشتهاند. آنها بیش از هر تیمی در جامهای جهانی گل زدهاند. آنها سه بار قهرمان یورو شدهاند. بهترین لیگ در زمینه مالی را دارند... همه اینها یعنی باید از آنها آموخت.
•به آنها بنگرید
تیم بیستاره برنده شد. یک مجموعه کامل معتقد به کار گروهی. معتقد به وحدت رویه. تیم بدون خودخواهی بازیکنانش. بدون تلاش برای ستاره شدن و به رخ کشیدن قابلیتهای فردی. مثلا برخلاف آرژانتین که حول مسی شکل گرفته بود. برخلاف برزیل که بر مبنای نیمار بازی میکرد. برخلاف پرتغال که همه چیزش را بر مبنای کریستیانو رونالدو سامان بخشیده بود. هشت نفر در صف ژرمنها از دیداری به دیداری دیگر گل زدند.
تک گل بازی فینال را ماریو گوتزه 22 ساله زد. بازیکن 31 میلیون یورویی بایرن مونیخ. با سانتر آندره شورله 23 ساله. با دو بار لمس توپ برابر گارای که لحظهای درنگ کرده بود. یکی با سر و یکی با پا. گل گوتزه یادآور گلهای هوشمندانه لیونل مسی بود. گوتزه بهترین بازیکن آلمان در زمینه تکنیک فردی است بیآن که او را مسی قلمداد کنند (او فقط هفت سانتی متر از لیونل بلندتر است). آنها دو فرزند مدرسه فوتبال آلمان بودند. مثل تونی کروس 24 ساله. مثل توماس مولر 24 ساله. مثل مت هاملس و مسعود اوزیل 25 ساله. همه آنها پیش از 13 سالگی پا به مدارس فوتبال رسمی گذاشته بودند. همهشان. همه اینها یعنی یک تیم یازده نفره توانست تیمی متکی بر یک نفر را شکست دهد... یورو 2016 که در فرانسه برگزار خواهد شد همین نزدیکی است.
•تعظیم سابهیا
اکثر حملههای دو تیم از جناح راستشان صورت پذیرفتند. در حالی که آلمانیها توپ را بیشتر در اختیار داشتند آرژانتینها بندیکت هاودس دفاع چپ آنها را نشانه رفتند. هاودس راستپا در نیمه اول برابر حملههای مستقیم لاوتزی لرزان نشان میداد، در حالی که فیلیپ لام و تامس مولر از جناح دیگر به پیش میتاختند. نیمه اول با حملههای آلمان از همین جناح پایان یافت. با چند ضربه کرنر برای ژرمنها.
ورود سرخیو آگرو جای لاوتزی شرایط آرژانتین را بهتر نکرد. آگرو جام را بد آغاز و بد هم به پایان رساند. سابهیا به قمار روی آگرو که سراسر مصدوم بود دست زد. به قماری که حداقل در آن برهه از بازی که گلی از دروازهها عبور نکرده بود نیازی نداشت. آرژانتین زهردار نیمه اول در نیمه دوم تدریجا رام شد. گام به گام و قدم به قدم. وقتی دیدار به وقت اضافی کشیده شد میدانستیم آنها نمیتوانند آلمان را طی بازی شکست دهند. شاید ضربههای پنالتی کارساز میشدند ولی ژرمنها اجازه ندادند سرنوشت با ضربههای پنالتی تعیین شود. آنها خودشان سرنوشت را رقم زدند. در میدان.
آرژانتینیها در مرحله حذفی با تکیه بر دفاعشان جلو رفتند و در چهار نبرد فقط برابر یک گل – ضربه گوتزه– تسلیم شدند. آنها برابر دروازهشان اتوبوس پارک نکرده بودند. در حقیقت تاکتیکشان «پارک کردن اتوبوس» نبود و استراتژیشان چنین بود. دفاعشان پایدار بود و حملههای کمشمارشان مبتنی بر همین پایداری شکل میپذیرفت. ولی آنچه در فینال گذشت نمایانگر بازی منفعلانه آنها هم بود. زابالتا حتی یک بار هم به جلو نفوذ نکرد. آرژانتینیها حتی یک شوت از راه دور هم روانه سنگر نویر نکردند. تعداد کرنرها و آفسایدها و پاسهای درون محوطه جریمه نشان میدادند آرژانتین نشانی از یک تیم بلندپرواز ندارد. آنها طی 478 دقیقه نبردهای پلیآف دو گل به ثمر رساندند. فقط دو گل. با این وصف آنها تا آخرین دقایق موفق به نظر میرسیدند. تا واپسین دقایق. تا ضربه گوتزه. تا پایان جام.
•آن سه ضربه برباد رفته
هیگواین ضربهاش را به گل بدل نکرد. همینطور مسی. همینطور پالاسیو. مسی آن بالا پرواز میکند ولی بعید است هیگواین و پالاسیو از دست دادن آن دو ضربه را فراموش کنند.
•در ستایش از باستین شواینشتایگر
او در نبرد نهایی جانانه جنگید. مسی را مهار کرد و با صورتی خونین نبرد را به پایان برد. صحنهای که پیش از نواخته شدن سوت پایان مسی را به بند کشید در یادمان میماند. او میتوانست عنوان بهترین بازیکن میدان را بگیرد؛ همینطور بواتنگ.
•در ستایش از مانوئل نویر
نمایشی تماشایی و بهیاد ماندنی در جام. جایی کنار لو یاشین، گوردون بنکس، اولیور کان و جیجی بوفون.
•در ستایش از آندره شورله
بهترین بازیکن ذخیره جام. با سه گل و ارسال پاس گل برای قهرمانی.
•لیونل پرواز نکرد
تکلیف همه روشن شد: مسی بازیکن بزرگی است که مارادونا نخواهد شد... مارادونا در جام 1986 با 5 گل و 5 پاس گل آرژانتین را قهرمان کرد. لیونل جام 2014 را با 7 بازی، 4 گل (برابر بوسنی، ایران و نیجریه)، یک پاس گل، خلق 23 موقعیت و فقط 46 دریبل به پایان رساند که کارنامه متوسطی بشمار میرفت. او در بارسلونا بسر نمیبرد. آرژانتین سابهیا در بهترین ترکیبش یادآور چلسی مورینیو بود و آتلتیکو مادرید سیمونه.
مسی میلی به کسب پیروزی با جان کندن نداشت. بهترینهای جام ده تا دوازده کیلومتر در هر بازی دویدند و لیونل حدود شش کیلومتر. از حملههای انفجاری او در مسافتهای کوتاه چیزی عیان نمیشد. تصاویر او که در اواخر نیمه دوم حال بالا آوردن است نشان میدادند برابر ژرمنهای خستگیناپذیر تقلا میکند. به نظر میرسید او مصدوم است و با قرص و آمپول راهی میدان شده.
مسی حوصله گوش دادن و حرف زدن نداشت. تنها بازیکن آرژانتین بود که در پایان نود دقیقه نبرد وقتی سابهیا بازیکنان را دورش جمع کرده بود و حرف میزد و فرمان میراند، راهش را کج کرد و به خلوت خود پناه برد. به نظر میرسید مسی دیگر حوصله سوپر استار بودن را ندارد. حوصله دوربینها و برق فلاشها را ندارد. با این وصف مجبور شد پس از پایان بازی آن بالا برود تا «توپ طلا» را دست بگیرد. برابر همان دوربینها و همام برق فلاشها. چهره لیونل در آن لحظات تلخ بود؛ خصوصا در تقابل با نوئر که کنارش استاده بود و جازه «دستکش طلا» را در آغوش کشیده بود. میدانست یک جایزه بیمعنی تحمیل شده از سوی اسپانسرها را دریافت کرده. میدانست آن شکل و شمایل بالا رفتن پس از شکست برابر دوربینها برای هر بازیکنی و خصوصا برای بازیکنی در جایگاه او چقدر مضحک است. با اجرای مراسمی مسخره. احتمالا میدانست خیلیها شایسته تر از او هستند. مثلا نویر، مولر، رودریگز، روبن و حتی نیمار.
مسی در جام جهانی 2018 چهار سال بزرگ تر شده. آن زمان 31 ساله خواهد بود.
حمیدرضا صدر
منبع:www.1varzesh.com