اختصاصی طرفداری - پنجاه سال انتظار. پنجاه سال حسرت. پنجاه سال خوش بینی اولیه، دلسردی پس از آن. از جام جهانی 1966 که انگلیس در لندن قهرمان شد نیم قرن سپری شده و انگلیسی ها در حسرت افتخار بین المللی سال ها را سپری کرده اند. مربیان پرشماری بی اثر و بی ثمر آمده اند و رفته اند. از سنتی های بریتانیایی مثل دن روی، ران گرینوود و بابی رابسون تا نوظهورهایی مثل گلن هادل و مصلحت گرایی از نوع تری ونبلز تا خارجی هایی شامل اریکسون سوئدی و فابیو کاپلوی ایتالیایی. در حالی که طی این پنجاه سال اخیر اسپانیایی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها و هلندی ها پا به فینال های بین المللی بیشتری گذاشتند و دانمارک و یونان هم قهرمان اروپا شدند و انگلیسی ها کماکان رویای تکرار جام جهانی 1966 را دوره کردند و دوره.
یک: تاخیر در ورود به جریان عمومی
اولین بازی ملی تاریخ سال 1872 بین تیم های ملی انگلیس و اسکاتلند انجام شد. اولین اتحادیه فوتبال به انگلیسی ها تعلق داشت. ولی آنها همیشه دیرتر از هر کشوری پا به جریان عمومی فوتبال اروپا و جهان گذاشتند. سال 1928 از فیفا جدا شدند و سال 1948 بدان پیوستند. حاضر نشدند در سه جام جهانی 1930، 1934 و 1938 شرکت کنند. بعدها دیدارهای یورو را به هیچ گرفتند و در نخستین دوره آن در 1960 شرکت نکردند. وقتی اولین دوره جام باشگاه های اروپا در 1955 انجام شد، آلن هارداکر مدیر لیگ انگلیس اجازه نداد چلسی قهرمان لیگ در رقابت ها شرکت کند و دیدارهای اروپایی را دون شان باشگاه های انگلیسی خواند. گلن هادل جمله معروفی دارد "... ما همیشه به تاریخ خود می بالیم، همیشه به عقب برمی گردیم و خودمان را ستایش می کنیم. ما ثابت می ایستیم و نگاه می کنیم."
دو: نسل های ظاهرا طلایی
انگلیسی ها هر دوره ای را با نسلی که طلایی می خواندند سپری کرده اند. نسل هایی که کارساز نشدند. نسل 1982 با شیلتون، کیگان، رابسون، ویلکینز، فرانسیس و بوچر طلایی به نظر می رسید ولی ناکام ماند. نسل دهه 2000 روی کاغذ معرکه بود: فردیناند، تری، اشلی کول، بکام، جرارد، لمپارد، اوون، ولی شکست خفت بارانه 1-4 برابر ضدحمله های برق آسای ژرمن ها در جام جهانی 2010 خط پایان آن نسل بود. جایی که نشان داد انگلیسی ها به قول گری لینکر در آموختن انگاره های نو چقدر شلخته هستند. گراهام تیلور پس از آن شکست گفت "... ما در دام بازی سنتی مان و در عین حال این که در دیدارهای بین المللی باید جور دیگری بازی کنیم گرفتار آمده ایم."
سه: بی اعتنایی به استعدادهای بومی
آمار همین مسابقات یورو 2016 قابل توجه هستند. 106 بازیکن مسابقات در لیگ برتر انگلیس بازی می کنند، در حالی که 56 بازیکن به بوندسلیگا تعلق دارند و 49 بازیکن به سری آ و فقط 35 بازیکن در لالیگا اسپانیا به میدان می روند. این که 31 بازیکن حاضر در یورو سوای لیگ برتر در لیگ یک انگلیس بازی می کنند و لیگ فرانسه فقط 23 بازیکن در تورنمنت دارد نشان می دهد فوتبال ثروتمند انگلیس تا چه حد در انقیاد خارجی ها افتاده است. تعداد بازیکنان لیگ برتر تقریبا دو برابر بازیکنان بوندسلیگا است، ولی – و این "ولی" خیلی اهمیت دارد – محض نمونه آلمان در 14 فینال بین المللی بازی کرده و انگلیس فقط یک بار.
جمله "پول بیش از حد، کلاس پایین بیش از حد / Too Much Money, Too Little Class " بارها در توصیف فوتبال انگلیس تکرار شده است. روی هاجسون بارها در اشاره به این که "چرا تیم ملی انگلیس مثل سایر تیم ها بازیکنان تکنیکی یا چند منظوره ندارد؟" پاسخ "باشگاه ها هستند که به تیم ملی بازیکن می دهند و نه برعکس" را تکرار کرده است.
چهار: ضربه های پنالتی
تورین. نیمه نهایی جام جهانی 1990. انگلیس یک گل از آلمان دریافت کرد و گری لینکر دیدار را به تساوی کشاند تا سرنوشت دیدار در پایان صد و بیست دقیقه به ضربه های پنالتی کشیده شود. کریس وادل که میان انگلیسی ها هنرمند به شمار می رفت ضربه اش را از دست داد، همین طور استیوارت پیرس. پیتر شیلتون درون دروازه جهت چهار ضربه پنالتی را تشخیص داد، ولی چهل ساله بود و توانایی برداشتن خیز نهایی را نداشت. انگلیس حذف شد و آلمان پا به فینال گذاشت. تا آن زمان انگلیسی ها از چیزی به نام "نفرین ضربه های پنالتی" حرف نمی زدند، ولی آن نفرین از 1990 به بعد یکی از فصول سرنوشت ساز انگلیس در جام های جهانی و مسابقات یورو شد. انگلیس در یورو 1996 که در خانه برگزار شد به قهرمانی می نگریست، ولی باز هم برابر آلمان طی ضربه های پنالتی زانو زد. شیرر، پلات، پیرس، گسکویین و شرینگام توپ را با چهار ضربه پنالتی بی نقص وارد دروازه آندریاس کوپکه کردند، ولی با تمام شدن باروت ها نواختن ضربه ششم به گرت ساوت گیت سپرده شد. او ضربه اش را از دست داد و همه چیز برای انگلیسی ها تمام شد.
آنها در جام جهانی 1998 ده نفره برابر آرژانتین طی صد و بیست دقیقه به تساوی 2-2 دست یافتند تا همه چیز دوباره کشیده شود به ضربه های پنالتی. این بار پل اینس و دیوید بتی ضربه های شان را از دست دادند. جام جهانی 2006 فرا رسید و تساوی بدون گل انگلیس باز ده نفره برابر پرتغال بدین معنی بود که جزیره نشین ها باید به ضربه های پنالتی تن می دادند. ویانا و پتی در صف پرتغالی ها دو ضربه پنالتی را از دست دادند، ولی لمپارد، جرارد و کرگر سه ضربه پنالتی را از کف دادند. انگلیس چهار سال پیش در یورو 2012 برابر ایتالیا پس از صفر- صفر ملال آور تلخ تر از همیشه طی ضربه های پنالتی حذف شد. در حالی که جرارد و رونی دو ضربه اول را به ثمر رسانده بودند مونتولیوو ضربه اش را از دست داده و انگلیس جلو افتاد، ولی اشلی یانگ و اشلی کول دو ضربه پیاپی را از دست دادند تا انگلیس باز هم سقوط کند.
پنج: ناکامی در مسابقات مقدماتی
17 اکتبر 1973. استادیوم ویمبلی. انگلیس برای صعود به جام جهانی 1974 باید لهستان را شکست می داد. باید پیروز می شد. ولی پیروز نشد. 36 شوت روانه دروازه توماژفسکی کرد و لهستانی ها فقط 2 شوت زدند که یکی از شوت ها برای گشوده شدن دروازه پیتر شیلتون کافی بود. انگلیس گل تساوی بخش را با ضربه پنالتی آن کلارک زد، ولی گل دوم به ثمر نرسید، هرگز، که بدین معنی بود انگلیس در جام جهانی 1974 جایی نخواهد داشت. آنها چهار سال بعد برابر ایتالیا در مرحله مقدماتی ناکام ماندند و جام 1978 را از دست دادند. انگلیس در مسابات مقدماتی جام جهانی 1994 برابر نروژ و هلند متوقف شد. آخرین غیبت انگلیس چندان دور هم نیست. آنها یورو 2008 را در رقابت با کرواسی و روسیه از دست دادند. دو شکست از کرواسی و یک شکست از روسیه برای قرار گرفتن در رتبه سوم گروه کافی بود.
شش: قضاوت ها
یورو 2004. استادیوم دالوز در لیسبون. انگلیس - پرتغال. دیوید بکام پس از نود دقیقه نبرد سنگین نفسگیر توپ را داخل محوطه جریمه پرتغال ارسال کرد. از آن پاس های معرکه اش. سول کمپل بلند شد و از میان همه بازیکنان سرخ پوش و سپید پوش با سر به توپ ضربه زد. توپ وارد دروازه شد. کمپل با شادی مفرطی شروع کرد به دویدن تا یارانش را در آغوش کشد، ولی سوت اورس مه یر داور سوییسی به صدا درآمده بود. مه یر گل را مردود اعلام کرده بود. او اعتقاد داشت جان تری روی ریکاردو دروازه بان پرتغال خطا کرده است. کمپل شش تابستان پیش در جام جهانی 1998 طعم تلخ گل مردود شده را چشیده بود. او آن جا هم دروازه آرژانتین را گشود، ولی کیم میلتون نیلسون در سوتش به دلیل خطای آلن شیرر روی دروازه بان آرژانتین دمید و باز هم گل کمپل که می توانست تاریخی باشد را پاک کرد.