اختصاصی طرفداری- مسن ترین سر مربی حال حاضر بوندس لیگا زمانی به عنوان جوان ترین سرمربی این رقابت ها مطرح بوده است. در حقیقت هنگامی که یوپ هاینکس در تابستان سال 1979 میلادی و بعد از اتمام دوران حضور خود در مستطیل سبز به عنوان سرمربی تیم مونشن گلادباخ، هدایت این تیم را بر عهده گرفت، 34 سال سن داشت و تا آن زمان به عنوان جوان ترین سرمربی رقابت های بوندس لیگا شناخته می شد. اما چهار دهه بعد در پاییز 2017 یوپ هاینکس 72 ساله بار دیگر به عنوان مسن ترین سرمربی این رقابت ها برای چهارمین مرتبه هدایت بایرن مونیخ را پذیرا شده است تا لقب سومین مربی مسن تاریخ رقابت های بوندس لیگا را به خود اختصاص دهد. با وجود این تفاسیر بازگشت سرمربی کهنه کار و بازنشسته ای نظیر یوپ هاینکس به نیمکت مربیگری و رقابت با سرمربیان جوان، خلاق و نوآوری همانند یولیان ناگلزمن 30 ساله و دومنیکو تدسکوی 32 ساله می تواند موفقیتی برای مونیخی ها به همراه داشته باشد؟
یوپ هاینکس پیش از قبول پیشنهاد سرمربیگری بایرن مونیخ در گفتگویی اعلام کرد که وی قبل از ورود به این چالش جدید می بایست به آنالیز همه جوانب کار بپردازد، چون بنا بر ادعای هاینکس در چهار سال و نیم گذشته و از زمانی که وی بایرن مونیخ را ترک کرده است، تغییرات بسیار زیادی در فوتبال رخ داده است. بی تردید در این مدت میانگین سنی سرمربیان حاضر در بوندسلیگا کاهش یافته، به طوری که دیتر هکینگ دومین سرمربی مسن بوندسلیگا در فصل جاری نوزده سال از یوپ هاینکس جوان تر است. از سوی دیگر در چند فصل اخیر سرمربیان بوندس لیگا به شدت تحت تاثیر پپ گواردیولا جانشین سابق یوپ هاینکس در بایرن مونیخ قرار داشته و تیم های خود را از لحاظ تاکتیکی به شدت انعطاف پذیر کرده اند، به نحوی که تطبیق تاکتیکی تیم بر اساس چیدمان و نوع بازی حریف در این روزها به قانونی در بوندس لیگا بدل شده است.
با این وجود در چهار سال و نیم گذشته فوتبال و تاکتیک های موجود در آن دستخوش تغییراتی اساسی نشده و یوپ هاینکس نیز همواره در بین سرمربیان آلمانی به عنوان یک سرمربی مدرن و خلاق که مشکلی با اعمال تغییرات جدید در فلسفه فوتبالی خود نداشته، شناخته شده است. برای اثبات این ادعا می توان نگاهی به آخرین دوران حضور وی در بایرن مونیخ انداخت.
در جولای سال 2011 یوپ هاینکس برای سومین بار در حالی هدایت بایرن مونیخ را عهده دار شد که این تیم فصل 2010/11 را مایوس کننده به پایان رسانده بود. فصلی که لوئیز فن خال در انتهای آن برکنار شده و مونیخی ها تنها به رتبه سومی بسنده کرده بودند که از لحاظ سران این باشگاه و هواداران آن شکستی بزرگ محسوب می گردید. در حقیقت می توان چنین تغییری را بر روی نیمکت مربیگری بایرن مونیخ زمینه ساز موفقیت های فراموش نشدنی این تیم در فصل های بعد از آن دانست.
یوپ هاینکس در آن زمان ساختار و فونداسیون تاکتیکی مناسبی را در بایرن مونیخ یافت و توانست با تکیه بر آن دورانی تاریخی را در این تیم پی ریزی نماید. در حقیقت وی تغییر خاصی در بسیاری از ایده های تاکتیکی لوئیز فن خال به وجود نیاورد و قوانینی نظیر فوتبال با مالکیت بالای توپ و بازی بر اساس موقعیت را که به همراه فن خال به مونیخ آمده بودند، همچنان در تیم حفظ کرد. در واقع یوپ هاینکس در آن زمان تنها دو تغییر تاکتیکی عمده را در بایرن مونیخ اعمال کرد که بی تردید تاثیر بسیار زیادی در دو فصل حضور وی در آلیانتس آره نا داشته اند:
یک- عدم توازن: یوپ هاینکس در قدم اول تغییری بزرگ در نقش فرانک ریبری و آرین روبن در دو بال تهاجمی کناری بایرن مونیخ به وجود آورد. زیر نظر لوئیز فن خال این دو بازیکن همواره مجبور به حفظ موقعیت خود در کناره های زمین بودند، اما هاینکس به این دو بازیکن آزادی بیشتری در زمین اعطا نمود و اجازه داد تا آنها راحت تر بتوانند به سمت میانه میدان حرکت کنند یا به عبارتی دیگر به سمت هم متمایل شوند، به طوری که حتی در زمان هایی از بازی حضور فرانک ریبری در سمت راست تهاجمی بایرن مونیخ و در کنار آرین روبن نیز امکان پذیر بود. با چنین تغییری برتری عددی بازیکنان بایرن مونیخ در فاز تهاجمی در هر منطقه از زمین قابل تصور بود. به طور خلاصه می توان مدعی شد که همکاری و هماهنگی فوق العاده آرین روبن و فرانک ریبری سومین دوره حضور هاینکس در بایرن مونیخ را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد که در نهایت منجر به فتح لیگ قهرمانان در سال 2013 شد.
دو- پرسینگ متقابل: چنین تغییری در واقع از فصل 2012/13 توسط یوپ هاینکس به بایرن مونیخ منتقل شد که سبب می گردید به هنگام از دست رفتن توپ توسط بازیکنان خودی، سایر هم تیمی ها با تحت فشار قراردادن سریع بازیکن حریف، بتوانند توپ را به سرعت بار دیگر به مالکیت خود درآورند. البته چنین تاکتیکی ابتدا توسط یورگن کلوپ در دورتموند به اجرا درآمده بود که موفقیت هایی را نیز برای این تیم به همراه داشت. یوپ هاینکس همچنین با جذب هوشمندانه خاوی مارتینز برای پست هافبک دفاعی تیم، ضریب دفاعی مونیخی ها را به شدت بالا برد و توانست خط دفاعی بایرن مونیخ را در آن فصل به یکی از بهترین ها اروپا تبدیل نماید.
مونیخی ها همچنین زیر نظر یوپ هاینکس بازی متعادل تری نسبت به زمان لوئیز فن خال به نمایش می گذاشتند و به زمان کوتاه تری برای انتقال توپ از زمین خودی به سمت دروازه حریف نیاز داشتند. پرتاب های بلند مانوئل نویر که در زمان لوئیز فن خال یکی از روش های شروع حمله در تیم بود نیز زیر نظر یوپ هاینکس به فراموشی سپرده شد. نحوه عملکرد بازیکنان بایرن مونیخ در ضربات ایستگاهی حریف هم با توجه به آزادی که یوپ هاینکس به بازیکنان خود بخشیده بود به یکی از سلاح های خطرناک بایرن مونیخ بدل شده بود. در حقیقت با آمدن یوپ هاینکس به مونیخ بازی ایستا و ساکن از سوی بایرن مونیخ دیگر دیده نشد.
کارلو آنچلوتی اما بر خلاف یوپ هاینکس و برخلاف انتظاراتی که می رفت، آزادی چندانی برای بازیکنان خود در خط میانی در نظر نگرفت و از تیم بایرن مونیخ زیر نظر این سرمربی ایتالیایی انعطاف پذیری چندانی بر اساس تاکتیک حریف دیده نشد. در مستطیل سبز نیز با هدایت کارلو آنچلوتی بر طبق آمار به ثبت رسیده تغییرات بزرگی در بایرن مونیخ دیده نشد که در نهایت به دلیل مخالفت های به وجود آمده در بین بازیکنان بایرن مونیخ به برکناری تاریخی کارلو آنچلوتی منجر گردید.
مقایسه برخی آمارهای بر جای مانده از عملکرد بایرن مونیخ تحت هدایت سه سرمربی اخیر این تیم
| تعداد ضربه به سمت دروازه تیم در هر بازی | تعداد ضربه به سمت دروازه حریف در هر بازی | تعداد سانترها در هر بازی | درصد نسبت پاس های بلند به کل پاس ها |
فصل 2012/13 – یوپ هاینکس | 2.8 | 7.5 | 19.6 | %11.8 |
فصل 2015/16 – پپ گواردیولا | 2.4 | 7.7 | 11 | %7.7 |
فصل 2016/17 - کارلو آنچلوتی | 2.6 | 6.8 | 13.5 | %8.3 |
فصل 2017/18 - کارلو آنچلوتی | 3.4 | 7.4 | 18.9 | %11.8 |
ضربه به سمت دروازه تیم
اطلاعات بالا نشان می دهند که بایرن مونیخ از زمان ترک این تیم توسط پپ گواردیولا در این زمینه عملکردی به نسبت ضعیف تر داشته است. در حقیقت پپ گواردیولا با ایده های تاکتیکی خود سبب شده بود که تیم در مقابله با حریفان بوندس لیگایی کمتر به چالش کشیده شود.
ضربه به سمت دروازه حریف
بازیکنان بایرن مونیخ در این فصل حتی عملکردی بهتر نسبت به فصل گذشته در زمینه ضربه زدن به سمت دروازه حریف داشته اند، اما مهاجمین این تیم در استفاده از موقعیت های به وجود آمده، موفقیت چندانی نداشته اند که این واقعیت در شکست 0:2 مقابل هوفنهایم و تساوی 2:2 مقابل وولفسبورگ به خوبی دیده شده است.
تعداد سانتر و پاس های بلند
در بسیاری از آمارهای ثبت شده در بایرن مونیخ، عملکرد تیم آنچلوتی از شباهت زیادی با تیم یوپ هاینکس نسبت به تیم پپ گواردیولا برخوردار است که این موضوع در تعداد ارسال توپ های بلند و سانتر از جناحین به خوبی دیده می شود. در پرسینگ شدید که منجر به خطای بازیکنان حریف در ارسال پاس های صحیح می گردد نیز آمار تیم آنچلوتی نزدیک به آمار تیم هاینکس در سال 2013 است، اما به دلیل عدم وجود ساختار مناسب در خط میانی و تهاجمی تیم، چنین تاکتیکی در تیم آنچلوتی چندان با موفقیت همراه نبوده است.
کادری که یوپ هاینکس هدایت آنها را از این هفته بر عهده خواهد گرفت، دستخوش تغییرات چندان گسترده ای نسبت به ترکیب و کادر بایرن مونیخ در فینال لیگ قهرمانان در سال 2013 نشده، اما در چهاردهم اکتبر و در بازی مقابل فرایبورگ که اولین تجربه یوپ هاینکس در چهارمین دوره حضورش در مونیخ به حساب خواهد آمد، وی به دلیل شرایط سنی و آمادگی برخی از شاگردان سابق خود شاید نتواند از همه آنها در ترکیب تیم خود استفاده کند. این سرمربی کهنه کار آلمانی همچنین از سابقه کار با آرتورو ویدال در بایرلورکوزن نیز برخوردار است و شاید بتواند فرم ضعیف این هافبک شیلیایی در این روزها را بهبود بخشد. برای هامس رودریگز نیز یوپ هاینکس می تواند نقشی جدید به عنوان یک بازی ساز توانمند بیافریند، همانند نقشی که وی برای تونی کروس در بایرلورکوزن آفرید. از آن زمان البته هفت سال سپری می شود، اما این موضوع بی تردید به آن معنا نیست که ایده های یوپ هاینکس دیگر اثر گذار نخواهد بود.