هنگامی که باد از شمال به شمال غربی وزیدن بگیرد، دیوانگی مسلط خواهد شد. (هملت - شکسپیر)
مسابقات کاندیداتوری قهرمانی جهان – 1970
فدراسیون جهانی شطرنج (فیده) به جهت وارد کردن فیشر به صورت خارج از قوانین جاری به مسابقات کاندیداتوری قهرمانی جهان، تحت فشار شدیدی قرار گرفت. برندۀ مسابقات باید به مصاف قهرمان جهان، بوریس اسپاسکی روس می رفت. روس ها به نحوۀ ورود فیشر به بازی ها اعتراض داشتند و حتی کار به تهدید خروج _ تمام بازیکنانشان _ از مسابقات کشیده شد! در نهایت ماجرا به خوشی پایان یافت. فیشر در راند اول باید به مصاف تایمانوف روس می رفت. تایمانوف از قهرمانان بنام شوروی سابق و استاد دفاع سیسیلی بود... اما ترس عجیبی بر او حاکم شده بود. تا جایی که ماکس ایوه؛ رییس وقت فیده می نویسد:
تایمانوف تقاضای بازی در اتاق جداگانه داشت و بازی با دو روز تاخیر شروع شد. اما خبرگزاری های شوروی ماجرا را برعکس جلوه داده و فیشر را عامل تاخیر معرفی کردند! فیشر همواره از رسانه ها متنفر بود و حالا آن ها در حال بر هم زدن تمرکز او بودند. با این حال فیشر توانست تایمانوف را با نتیجۀ بی سابقۀ 6 – 0 شکست دهد و به مرحلۀ بعد صعود کند.
حالا اوضاع فرق می کرد. رسانه های شوروی ابتدا تحت تاثیر شکست سنگین تایمانوف _ لال _ شده بودند و معدودی هم تایمانوف را به عنوان خائن به خاک روس و بازندۀ عمدی معرفی کردند! چرا که او پیش از رقابت با فیشر در مصاحبه ای اذعان کرده بود که امکان دارد حریف اسپاسکی در فینال، یک روس نباشد.
در مرحلۀ بعد می توان گفت دو بازی نیمه نهایی در شرق و غرب عالم برگزار می شد. در بلوک شرق، ویکتور کورچنوی و تیگران پطروسیان در مسکو به مصاف هم می رفتند و در بلوک غرب، بنت لارسن دانمارکی به عنوان رقیب فیشر در دنور معرفی شد.
لارسن یک شطرنج باز تاکتیکی با دید ترکیبی همانند بوگولیوبوف یا اشپیلمان بود و در سودای پوشیدن شنل شاهانۀ قهرمانی جهان میسوخت.
"گریت دین" در دو مصاحبه سال های 1968 و 1971 به فیشر تاخته بود و او را در حد کاندیدای قهرمانی جهان نمیدانست، چرا که معتقد بود فیشر از باختن می ترسد. ادعای ترس از باخت، وهمی بیش نبود که پیش از آن تایمانوف به آن دچار شده بود و ریشه در تورنومنت انتخابی درون ایالات متحده داشت. این تکنیک به نوعی سلاح روان شناختی فیشر با القای دست کم گرفتنش توسط رقبا بود.... فیشر توانست لارسن را هم با نتیجۀ وحشتناک 6 – 0 در هم بکوبد و از لارسن یک _ املت دنوری _ بسازد! در دو بازی از 6 بازی، فیشر با b3 آغاز کرد که اصلا به "حملۀ لارسن" معروف بود و به نوعی لارسن را در مقابل سبک خودش قرار داد.
هیچ کس انتظار چنین نتایج هولناکی را نداشت. انگار فیشر برای نابودی حریفش بازی می کرد! در فلسفۀ او شطرنج، نبرد ذهن ها بود و کسی برنده می شد که ذهن حریفش را تخریب کند. ترس سنگینی بر شوروی سایه افکند. میخاییل باتوینیک، از بنیان گذاران مکتب شوروی در مصاحبه ای او را مشابه واسیلی اسمیسلوف و تال در دوران جوانی دانست. اما احترامی برای او قائل نبود و سبک بازیش را اورجینال نمی دانست. هراس در خط به خط مصاحبۀ باتوینیک موج میزد.
نتایج فیشر تاریخی بود. او به رکورد 100% پیروزی رسیده بود!
در آن سوی جهان و در مسکو، تیگران پطروسیان موفق شد از سد ویکتور کورچنوی عبور کند. پطروسیان 4 دورۀ قبل تر، قهرمان جهان شده بود. سبک بازی او پوزیسیونی و دارای قدرت پروفیلاکسی (پیش آگاهی خطر) بی نظیر بود. این امر به _ ببر آهنین _ اجازه می داد تا ذهن حریفش را بخواند و در مقابل او استرتژی موسوم به _ پایتون _ را پیاده کند. خسته کردن حریف با حرکات به ظاهر کم اهمیت، حملات ناگهانی از هر سو و در نهایت خُرد کردن حریف. اما فیشر موفق شد از این خان هم به سلامت عبور کند! این بار فیشر با نتیجۀ 6.5 بر 2.5 رقیب بزرگش را شکست داد.
گلیگوریچ در بخش مقدمۀ بازی پنجم فیشر _ پطروسیان چنین نوشت:
تا آنجایی که می دانیم، فیشر در فینال رقابت های کاندیداها در بوینس آیرس و در مقابل پطروسیان، بازی اول را برد، بازی دوم را باخت و بعد به سه تساوی رسید. اما بعد از آن او دچار سرما خوردگی شد و دارو مصرف می کرد تا بهبود یابد. در طی این مدت او به طرز غیر طبیعی ساکت بود. پس از آن شروع کرد به ایراد گرفتن از زمین و زمان. از غذا تا اتاق هتل. به همه چیز غرولند می کرد... این به آن معنا بود که او دوباره به فرم خوبش بازگشته است!
آورباخ هم در این مورد می نویسد: تیگران قادر نبود جلو بیافتد. اگرچه همه چیز بر وفق مرادش به نظر می آمد. انگار او تاب تحمل فشار بیشتر را نداشت. حسابی به هم ریخته بود.