رئال مادرید در شبی تاریخی توانست یوونتوس شکست ناپذیر خانه ها را با نتیجه قاطع 3-0 محکوم به شکست کند. نتیجه ای که تمام تیم های سری آ آرزوی آن را دارند و داشته اند. بواقع تفاوت تیم های سری آ و لالیگا اینجا روشن می شود که دو شکست یووه از شکست های اندک در این فصل توسط دو تیم اسپانیایی رقم خورده و هر دو نتیجه سه بر صفر بوده. بازی بارسلونا و یوونتوس که اوایل فصل کنونی چمپیونزلیگ انجام شد باید زنگ خطر را برای یووه ای به صدا درمی آورد چون همیشه نمی توان با سطحی که در ایتالیا و فوتبال تک قطبی اش انجام می دهد در اروپا نیز بازی کند. به عنوان مثال ناپولی امسال در اوج خودش نیز نتوانست با یووه تا هفته آخر رقابتش را حفظ کند و در چند بازی اخیر قافیه را بدجور به حریف تورینی اش باخته اما رئال که سالی پر افت و خیز و انتقاد می گذراند توانست یوونتوس را در خانه خود اینطور شکست دهد.
برگردیم به بازی یووه بارسای سال پیش که باعث حذف بارسا شد. در آن بازی تاکتیک های آلگری برای کنترل مثلث مخوف بارسا بسیار کارساز شد و در دو بازی هیچ کدام حتی یک شوت به دروازه بوفون نداشتند. انریکه بوضوح دستش رو شده بود و در یک پنجاه دقیقه کابوس وار سه گل از یووه خورد و در نئوکمپ هم نتوانست کمی از تلخی شکست بکاهد. بطور مشخص پلن اصلی یووه در آن دو بازی دفاع هوشمندانه بود. دفاعی که اجازه پیشروی به مسی و نیمار را ندهد ولی بتواند با دیبالا و مانژو از دو سو به دفاع بارسا فشار آورد. خیلی ها آلگری را برای این برد درخشان ستودند ولی از یاد بردند که این بی بی سی بود که یووه را به کاردیف فرستاد نه فقط آلگری.
بارسای 2017 ولی انتقام شکستش را گرفت. این شکست برای ماروتا علامت خطر نبود و بسادگی از کنارش گذشت.
وقتی که تیم روی سبکی موفق به ثبات می رسد بزرگترین خیانت به تیم فروش بازیکن کلیدی این سبک است. در نظر بگیرید که مسی پایه و نقطه محور تیم بارسا است و بارسا به پیشنهاد فروش آن پاسخ مثبت می داد. چه اتفاقی رخ می داد؟ بله فراتر از فاجعه چون تیم دوباره باید شروع به ایجاد سبکی جدید می کرد و بازیکن مورد نیاز را پیدا و شاید اصلا سبک جواب نمی داد.
حالا بونوچی که دفاعی رسوخ ناپذیر در کنار کیلینی و بوفون بود با شگفتی به فروش رسید. هیگواین هر سال به افتش افزوده شد و کسی برای لاپوشانی این خرید هنگفت و پرحاشیه جایگزین نشد. آلوز نیز با بدشانسی از دستشان پرید و دفاع خوبی بجایش نخریدند. امسال معلوم نبود در ذهن ماروتا و آلگری چه می گذشت چون برنادسکی را خریدند ماتوئیدی دیپورت شده را خریدند و... به نظر تنها خرید خوبشان داگلاس کاستا بود که هم پست دی بالاست و تضاد در تیم ایجاد میشد. با تمام این تفاصیل شب گذشته چه شد که کاردیف تکرار شد؟
تیم 2015 یوونتوس را ببینید. رعب آور است. دفاع هافبک مهاجم همه خوب بودند. نتیجه چطور شد:
رئال تا نیمه اول بازی پاریس یک تیم بود و از نیمه دوم آن بازی تا به حال یک تیم دیگر. از آن روز تیمی سرشار از انگیزه و متحد که هدف خاصی را دنبال می کند و تمام تلاشش را برای رسید به هدفش متمرکز می کند. اما یووه با تاتنهامی بازی داشت که بازی بسیار روان و زیبایی انجام می داد و روی چند دقیقه غفلت از رقیبش به یووه باخت. یووه تات را با تجربه اش و فقط تجربه بیشترش برد ولی حربه تجربه تا کی کارساز است؟ آیا آلگری به نظر خودش تیمی با تجربه تر از رئال را می تواند در چمپیونز لیگ پیدا کند؟ اکثر این بازیکنان هفت سال پیاپی است که در نیمه نهایی حضور دارند. اقای پائولو دیبالا که با کونگفو روی شکم بازیکن می آید چند بازی در این سطح انجام داده؟ سطح او با تونی کروس برابر است که قبل از رئال با هاینکس سه گانه گرفته؟ با راموس که دو گل فینال دارد؟ با رونالدو که در سی ال استاد گلزنی شده؟ آقا ماروتا وقتش نرسیده به نیمه دوم بازی کاردیف نگاه ویژه ای کنی و ببینی چطور مودریچ و کروس و کاسمیرو پرونده خط هافبک تیمت را بستند و از شروع نیمه دوم رسما خلع سلاح بودی؟ پوگبا را فروختی که چه کسی را بیاوری؟ ویدال را فروختی که چه کسی باکس تو باکست را برایت درآورد؟ یکی برای ماروتا توضیح دهد که یووه نیز چون بایرن در آلمان است و هوادارانش به قهرمانی عادت دارند و چیزی فراتر از لیگ داخلی می خواهند. وقتی تیمت را ضعیف می بندی در این بازی های بزرگ تیم و بازیکنان می فهمند که حرفی برای گفتن ندارند و وسط بازی وا می دهند و تیم از هم می پاشد . چیزی که در فروپاشی ذهنی آنها در کاردیف رخ داد و چیزی که در نیمه دوم این بازی دیدیم. از دقیقه 70 به بعد اگر رئال دقت داشت که نتیجه به مراتب بدتر بود و خدا بوفون را دوست داشت. هرچند نباید از درخشش ناواس گذشت که دو توپ را عالی گرفت ولی مهاجمی با کلاس بالاتر از گونزالو می توانست حداقال یکی را وارد دروازه کند تا روند بازی تغییر کند.
و این هم دروازه تورین که با اشتباهات مدیریتی و تاکتیکی آلگری بروی فاتحان مادریدی باز شد:
پروسه شکل گیری یک تیم خوب یک روزه و یک فصله نیست. نیاز به پایه ریزی و خرید بازیکنان مناسب و تثبیت آنها در ترکیب ایده آل مربی است. رئال امروز از افکار مورینیو و آنجلوتی و خریدهای خوبشان بهره جسته. از جسارت پرز و کالدرون در خریدهایی که سرانجام به ثمر نشسته است.
با تشکر از دوستان که با حوصله مطالعه کردند.