میلاد عشق آلمان...هر سبزه که بر کنار جویی رسته ست
گویی ز لب فرشته خویی رسته ست
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته ست.
این کوزه چو من عاشق زاری بودست
در بند سر زلف نگاری بودست
کین دسته که بر گردن او میبینی
دستیست که بر گردن یاری بودست.
ببخشید دوتا رباعی شد نتونستن بینشون یکی رو انتخاب کنم هر دو رو نوشتم.