- همه چیز می تونست تغییر کنه. داستان زندگی نیمار می تونست مسیر کاملا متفاوتی رو طی کنه اگر این بازیکن، در 13 سالگی به پیشنهاد رئال مادرید جواب مثبت می داد. پیشنهادی که از 8 هزار کیلومتر اونور تر به دست باشگاه سانتوس و نیمار رسیده بود. پیشنهادی که اگه نیمار بهش جواب مثبت می داد، به معنی خداحافظی این بازیکن از زادگاهش بود. از برزیل و از باشگاهی که بهش فرصت خودنمایی تو فوتبال رو داده بود یعنی سانتوس. باشگاهی که نیمار رو از خیابون های برزیل در دل خودش جا داد و چاشنی فوتبال حرفه ای رو به بازی خیابانی نیمار اضافه کرد. سانتوسی ها، آینده درخشانی رو پیش روی نیمار می دیدن اما پیشنهاد رئال مادرید، می تونست همه چیز رو خراب کنه !
- نیمار خیلی راحت می تونست در 13 سالگی راهی یکی از بزرگترین و بهترین باشگاهای تاریخ فوتبال بشه. نیمار می تونست با رفتنش به رئال مادرید، به صف نوجوان های بی شمار برزیلی بپیونده که بعد از چند بازی درخشان توسط مبلغ های گزاف راهی اروپا شدن و در هیاهوی فوتبال اروپا و نظم فوتبالی این قاره نابود شدن. نوجوان هایی که در آغاز شکل دادن بازی نابِ برزیلی خودشون رتوسط باشگاه های خوش آب و رنگ اروپایی ها هوایی شدن و زمانی که وارد این باشگاه ها شدن، نتونستن خودشون رو با نظم و ترتیب فوتبال اروپا وفق بدن. البته نمیشه زیاد به اون نوجوان ها خرده گرفت. بازی کردن در اروپا - حتی در یک تیم معمولی - از لحاظ مالی برای اونا از بازی کردن تو یک تیم دسته اول برزیلی هم به صرفه تر هستش. فقر هم آدم رو کور می کنه و باعث میشه دست به کارای عجیب غریبی بزنه !! نیمار اما یک فرشته ی نجات داشت. پدری که در نقش یک فرشته ظاهر شد و با قدرت به پیشنهاد رئالی ها " نه " گفت !
- خانواده نیمار پیشنهاد رئالی ها رو ظالمانه می دونستند. اینکه باشگاهی با پیشنهاد مقدار قابل توجهی پول، به دنبال دور کردن یک پسر 13 ساله از خانوادش و کشورش باشه، از دید خانواده ی نیمار ظالمانه بود. برای همین با این درخواست مخالفت کردن. همین مخالفت، نیمار رو از همون ابتدا تبدیل به یک استثنا در کشور برزیل کرد ! نیمار تونسته بود بر خلاف همسن های دیگه ی خودش در برزیل یا حتی افرادی که از لحاظ سنی از اون بزرگتر بودن، به پیشنهاد اغوا کننده تیم های اروپایی نه بگه . اونم نه هر تیمی. بلکه رئال مادرید ! نیمار می تونست راه مادرید رو در پیش بگیره و تبدیل به خوشبخت ترین پسر 13 ساله ی دنیا بشه. می تونست بره و از همون سن کم با حرفه ای گری در فوتبال اروپا در یکی از بزرگترین باشگاه های دنیا آشنا بشه. اما پسری که فوتبال رو با سنگ در خیابون های خاکی برزیل شروع کرده بود، تصمیم گرفت در کشور خودش بمونه. نیمار از سرنوشت همبازی های برزیلی خودش درس گرفت. به روبینیو، الگوی فوتبالیش نگاه کرد و فهمید فوتبال اروپا می تونه خیلی خیلی ظالمانه باشه. برای همین تو برزیل موند و تصمیم گرفت بازی خودش رو تکمیل کنه تا از همه لحاظ پیشرفت کنه. تا استعداد نابِ خودش رو دست ماشین های بازیکن ساز اروپایی نده. در برزیل بمونه و در زمین فوتبال جادوگری کنه.
- " من به پسرم آزادی دادم تا بتونه به درخشیدن خودش ادامه بده. پسر من باید فوتبال بازی می کرد و من تصمیمی رو گرفتم که این اجازه رو به اون می داد که بازی کنه و به مهارت های خودش اضافه کنه. " پدر نیمار سال ها بعد از اون تصمیم بزرگ این صحبت ها رو انجام داد. و الان، بعد از مراسم دیشب گالا، می تونیم بگیم پدر نیمار بهترین تصمیم رو برای پسر کوچولوی خودش گرفت. نیمار چند سال بعد بالاخره به اروپا رفت. مدیر برنامه های این بازیکن در سال 2010 گفت : " نیمار می خواد یک روز بهترین بازیکن دنیا بشه.با بازی کردن تو برزیل هم هیچوقت این اتفاق نمی افته. اون باید به اروپا بره. " اما نیمار زمانی به اروپا رفت که آماده ی رقابت در این قاره ی بی رحم بود. نیمار چند سال بیشتر در برزیل بازی کرد. توی زمین با توپ فوتبال جادو کرد و بازیِ برزیلیِ خودش رو به اوج رسوند. بعد از اون در حالی پا به قاره ی اروپا گذاشت که آماده بود زیبایی های نابِ فوتبال برزیلی رو، با تاکتیک های منظم فوتبال اروپا ترکیب کنه .
- جام جهانی 2014 جایی بود که همه ی برزیلی ها از پدر نیمار متشکر بودن. نیمار به برزیل بازگشته بود و تبدیل به ستاره و امید اصلی تیم ملی کشورش شده بود. کشوری که فوتبال براشون از نان شب هم واجب تره. اما یک مصدومیت در بدترین زمانِ ممکن، هم کمر نیمار رو شکست و هم کمر برزیلی ها رو. بدون نیمار، اونا در مقابل آلمان تحقیر شدند و از هلند هم شکست خوردن تا حتی به مقام سومی هم نرسن. جام جهانی برای نیمار تموم شد اما نیماری که از جام جهانی بیرون اومد، با نیماری که داخلش رفت خیلی فرق می کرد. نیمارِ بعد از جام حهانی، هبه مه اعلام کرده بود که آماده شده. آماده ی جنگیدن برای هدفی که سال ها به خاطرش تمرین کرد و برای رسیدن بهش راهی اروپا شده بود. جنگیدن برای هدفی که سال ها داشت خودش رو آماده ی رسیدن بهش می کرد. نیمار، آماده ی تبدیل شدن به بهترین بازیکن دنیا شده بود ،،،،