به گزارش "ورزش سه"، بعد از چند دهه، برانکو ایران را "مقتدرانه" راهی جام جهانی کرده بود. تمامی شواهد و آمار رسمی حکایت از رکوردزنی برانکو در بین سرمربیان تاریخ تیم ملی داشت. بیشترین جام، بیشترین تعداد برد، بهترین رتبه در فیفا... تیم را هم که بی دغدغه به جام جهانی برده بود، پس دلیل این همه هجمه برعلیه او چه بود؟ چرا رسانه ها با او قهر کردند؟ اشکال کار در کجاست؟
لذا با توجه به رویکرد فرهنگی ماهنامه، تصمیم گرفتیم برای ثبت در تاریخ، این موضوع را با خود برانکو به بحث بگذاریم. مگر آقای هاشمی طبا معاون تربیت بدنی سال های دور و رئیس اسبق کمیته ملی المپیک، از اینکه "هیچ گزارش جامع مکتوبی از تجربه صعود تیم ملی ایران به آرژانتین (1978) در زمان خودش تهیه نشده و خیلی مسائل را باید از نو تجربه کنیم" ابراز تاسف نکرده بود؟
در آن بعد از ظهر بهاری، برانکو ایوانکوویچ دلش خون بود. خون از اینکه یک جوان خبرنگار به او می تازد که "چرا علی دائی را به رضا عنایتی ترجیح می دهی؟" خون از اینکه به گفته خودش "95 درصد" نقدها منفی است، خون از اینکه کسی برای موفقیت هایش تره هم خورد نمی کند، و با عصبانیت فریاد می زد: "به لحاظ نتایج، من بهترین سرمربی تاریخ تیم ملی فوتبال ایران هستم!" و دل برانکو خون بود از بی اعتنایی اصحاب رسانه "بیش از یک سال است کسی برای یک مصاحبه مفصل با من قرار ملاقات نگذاشته، شما فکر می کنید چنین چیزی معمول است؟"
انگار خودش خوب می دانست دارد به سفری می رود که بازگشتش با خداست. در چنین فضایی، تیتر مصاحبه مجله، برگرفته از عنوان رمانی شد از گارسیامارکز: "برانکو و رسانه ها، وقایع نگاری یک مرگ از پیش اعلام شده". عنوانی که لیلی گلستان (دعاگوی سلامتی این بانو هستم) "گزارش یک مرگ" ترجمه کرده است.
علی کفاشیان وقتی در مقابل این پرسش قرار گرفت که آیا سرمربی تیم ملی را مردم باید انتخاب کنند یا کارشناسان، پاسخ درستی داد: "محبوبیت مردمی سرمربی، فاکتور مهمی است که در اکثر کشورها در نظر گرفته می شود". این درست که محبوبیت یک سرمربی به تنهایی موجب رقم خوردن نتایج درخشان نمی شود ولی آرامشی را به اردوی تیم ملی ارزانی می کند که زیربنای لازم برای کسب موفقیت تیمی است. آرامش، همان مروارید گرانبهایی است که همه تیم های ملی دنیا به آن نیاز دارند. و چون منافع تیم ملی، مترادف با منافع ملی یک ملت ارزیابی می شود، طبق قانونی نانوشته، سرمربی تیم ملی یک کشور، از یک نوع رژیم مصونیتی ویژه برخوردار است. اینچنین است که می بینیم وقتی قراردادی با یک مربی با سررسید رقابت های ملی بسته می شود همه ارکان جامعه خود را موظف به احترام به حریم تیم ملی و در رأس آن سرمربی تیم می بینند. امری که حداقل از جانب جامعه رسانه ای ما برای برانکوی نسخه 2006 تحقق نیافت.
حالا رسیدیم به سال 2016 و دست بر قضا (و البته به لطف و همکاری رسانه ها) با چشم به هم زدنی، برانکو چنان محبوبیتی کسب کرده که تنها با اختلافی ناچیز در نظرسنجی انتخاب محبوب ترین مربیان به کارلوس کی روش می بازد، به "دور همی" دعوت می شود و برای شنیدن نظرش درباره آشپزی ایرانی سر و دست می شکنند. اینبار نه برای مرگ بلکه برای رستاخیزی حیرت آور، می باید وقایع نویسی کرد.
از برانکو پرسیده بودم: در میان دروسی که شما مربیان فرا می گیرید تا چه حد بخش ارتباط عمومی و رابطه با رسانه ها اهمیت دارد؟ "رابطه مربیان با رسانه ها جزو دروسی است که به لحاظ آکادمیک تدریس می شوند. من خودم شانس دوستی نزدیک با نویسنده ای دارم که کتابی با همین موضوع منتشر کرده و با وی موافقم که عقیده دارد همراهی رسانه ها بخش غیر قابل تفکیک برای رسیدن به موفقیت در همه پروژه ها در حوزه منافع عامه است. ولی باید شخصیت خاص انسانها را نیز در نظر گرفت، رفتار من با بلاژیویچ متفاوت است و رسانه ها کمتر به رفتار من علاقه دارند."
کاراکتر عصا قورت داده برانکو، در فضایی که پرسپولیس، سخت ترین روزهای خود را در غیاب مدیر با هزار و یک مشکل در بحبوحه واگذاری به بخش خصوصی سپری می کرد، این بار به نفعش تمام شد. انگار در این آشفته بازار کسی دیگر حوصله جنجال های جانبی را نداشت. همراهی هواداران و استقبال خوب رسانه ها آرامشی برای برانکو و شاگردانش به ارمغان آورد تا بتواند با خیالی آسوده حتی بعد از چندین شکست و نتایج بد، تاکتیک هجومی خود را در تمرین ها جا بیندازد. و صد البته که تجربیات برانکو در این فاصله دهساله در زمینه چگونگی برخورد با رسانه ها نیز پیشرفت چشمگیری داشته است. از او پرسیده بودم: "شما خودتان در دامن زدن به این شکاف نقش نداشتید؟ وقتی مصاحبه شما با روزنامه کروات به فارسی ترجمه شد همه از قول شما شنیدند که روزنامه نگاران ایرانی فاقد یک تصور درست از فوتبال هستند. اینجا شما با تکبر، پیر و جوان فوتبال نویس ایرانی را با یک چوب زده اید، توقع نداشتید مورد حمله پیشکسوتانی چون استاد زاهدی(ایران ورزشی) قرار گیرید؟"
برانکوی امروز اما از این حیث بیش از پیش"پاستوریزه" است. او پیشرفت کرده. حداقل با رسانه ها که اینطور است و "آمار" هم همین را نشان می دهد، می ماند وضعیت آمار بکری که در زمینه جدل با همکارانش به جای گذاشته بود. دوره اتهامات به سبک دفاعی این کروات به سر آمده، برانکو 2016 مصمم است به همه ثابت کند باکی از اتخاذ شیوه های هجومی ندارد. کسی چه می داند؟ شاید این شیوه در بیرون زمین هم جواب داد، حتی اگر حریف، کارلوس کی روش باشد و هدف، تسخیر دوباره جایگاه گذشته. مگر غیر از این است که مرگ و رستاخیز و رستگاری در سرنوشت مربیان فوتبال، یکجا به دست رسانه هاست؟
شاهین اشکان