The door slammed loud and rose up a cloud of dust on us
Footsteps follow, down through the hollow sound, torn up
And you will go to Mykonos
With a vision of a gentle coast
And a sun to maybe dissipate
Shadows of the mess you made
And you will go to Mykonos
With a vision of a gentle coast
And a sun to maybe dissipate
Shadows of the mess you made
Brother, you don't need to turn me away
I was waiting down at the ancient gate
You go
Wherever you go today
You go today
I remember how they took you down
As the winter turned the meadow brown
You go
Wherever you go today
You go today
When out walking, brother, don't you forget
It ain't often that you'll ever find a friend
You go
Wherever you go today
You go today
در رو محکم بستی و ابری از گرد و خاک دورمون بلند شد
صدای قدمها به دنبالت میاد،
از میان سکوتی تهی و پارهپاره...
و تو به میکونوس میری
با تصویری از ساحلی آرام
و خورشیدی که شاید بتونه
سایهی آشفتگیهایی که ساختی رو از بین ببره...
و تو به میکونوس میری
با تصویری از ساحلی آرام
و خورشیدی که شاید بتونه
سایهی آشفتگیهایی که ساختی رو از بین ببره...
برادر، لازم نیست منو پس بزنی
من پایین، کنار دروازهی کهن منتظرت بودم...
تو برو
هر جا که امروز بخوای بری،
امروز برو...
یادمه چطور تو رو پایین کشیدن
وقتی زمستون، دشت سرسبز رو خشک و قهوهای کرد...
تو برو
هر جا که امروز بخوای بری،
امروز برو...
وقتی قدم میزنی، برادر، یادت نره:
کم پیش میاد که دوستی واقعی پیدا کنی...
تو برو
هر جا که امروز بخوای بری...