۱۳۸۷ - ۱۳۸۸
متنِ آهنگ حسرت
حسرتای زیادی تو دل بوده و هست
از خاک خونه بگیر تا پول تو دست
میگی همه چی ردیفه ولی چیزی در اصل
اونی نبود که تو خواستی یا که دیدی ازش
یهو میجنبی میبینی که چشات بازه
نوک انگشته چیزی به اشاره خواسته
تا بچهای و میزنی زیر گریه
میگی بابایی بخره واست اینو هدیه
اما روزا رفتنو الان تو بزرگ شدی
واسه زندگی با سیلی باس خودتو سرخ کنی
دیگه چی میرسه به اون همه حسرتات
فکر جبران یکمشم پس نباش
حقیقت تلخه ولی خوب داستان اینه
هرکی سفت کرد و رو پاهاش وایستاد دیده
که داشتن خیلی چیزا ناممکنه
توی دنیایی که تن تو راه برد بهش
آره شدی با جیبای خالی طرف
پاتو شل کن ببند به پایین تنت
هه... آسمون ما که بارید همش
از این چهار فصل بودیم ما تو پاییز فقط
هی... توئم مثل من یه اسیری حتما
که محکومیو لایق کثیری حسرت
ولی ببین که بینصیب هستن
یا درجهدار یا پدر وزیر نفتن
تاحالا شده به خودتم از صد ده ندی؟
میشی بیمار روانی که از سگ بدتری
همه تقصیرهارو هم میندازی گَلِ بابا
که چرا کم گذاشته جیب سر ماها
رفیق قدیمیتم رو به رشده نه؟
اما تو شدی از قدیمتم کمی گشنهتر
که ببین که زندگیش رو به راهه
هرچی بابا مایهکس تولهشم تو رفاهه
هه... داستان قدیم یه افسانه شد
هرکی سفت شروع میکرد خوب میبست بارشو
ولی الان تو باس با یه سرمایه جلو
وایسی کار کنی تا دربیاری کلفت
و الا همیشه هشتت گروست
یه مدرک داری اونم هجوه که مفت
نمیارزه توی این زندگی
تو باز بگو مهندسو شیک بهم بگین
هه هه هه
پس تو خنده هاتو بکن تا بی خبری
بعد ها باس داد بزنیش با جیب خرید
اگه نگاه کنی تو با دید وسیع
میبینی جز غصه نشده چیزی نصیب
همهی خواستههات واست خیالی شد
چون سهجلده به اسم ایرانی خورد
چیه ؟ توهم رسیدی به حرف من
راهتو کج کردی حالا به سمت غرب؟
هان؟
میدونی؟ هه...
وقتی هر سالی میگذره از زندگیت ، میفهمی که اونجا جایی دیگه واسه موندنت نیست
پس تا دیر نشده برو... بجنب...
توهم برو توهم برو
هه هه