هر مدل حکومتی حتی المان نازی، نکاتی برای اموختن دارد ... بخش اول :
:
https://www.tarafdari.com/node/1059899
به طور کلی می توان سیاست های اقتصادی آلمان که سبب پیشرفت اقتصادی این کشور شد را کاملا درونزا و تا حد کمی برون نگر دانست و در سه بخش دسته بندی کرد که عبارتند از: فعال کردن لوکوموتیوهای اقتصادی جهت حل مسئله رکود و بیکاری، تاکید بر تقویت طبقه متوسط و ایجاد رفاه اجتماعی و تاکید بر خودکفایی با سیاست تجاری هدفمند و دوجانبه.
وقتی نازیها به قدرت رسیدند، عمدهترین مساله آلمان معضل بیکاری بود که نرخ آن به حدود ۳۰درصد (۶ میلیون نفر) میرسید. وظیفه ساماندهی به اوضاع اقتصادی از همان ابتدا بر دوش یارمال شاخت وزیر اقتصاد هیتلر نهاده شد. سیاستهای این دوره او را عمدتا کینزی تعبیر کردهاند، چرا که بر مخارج بخش عمومی و استفاده از کسری بودجه تاکیدی ویژه داشت.
در نتیجه سیاستهای او و همچنین توجه جدی هیتلر به تولیدات و صنایع نظامی و استخدام خیل عظیمی از جوانان در ارتش، در همان دو – سه سال ابتدایی، کاهش چشمگیری در نرخ بیکاری حاصل شد و با وضع کنترلهای قیمتی، تورم نیز تا حدود بسیار زیادی مهار شد. شاخت از لغو نظام پایه طلا استفاده کرد تا نرخهای بهره را پایین نگاه داشته و از مزیت کسری بودجههای عظیم استفاده کند که موجب گردش مالی بهتر و در نتیجه مهار رکود بزرگ اقتصادی در آلمان شد.
کینز(اقتصاددان معروف انگلیسی) نیز از اقدامات نازی ها خشنود بود. او در هفت سپتامبر سال ۱۹۳۶ در دیباچه ترجمه آلمانی کتاب “تئوری عمومی”، عنوان کرد که ایده هایی که در کتاب او مطرح شده اند در یک رژیم توتالیتر با سرعت بیشتری می تواند اجرایی شود. در این دوره رشد اشتغال آلمان از هر کشور دیگر درگیر با بحران اقتصادی سریعتر بود.
به طور کلی می توان سیاست های اقتصادی آلمان در آن دوره را که سبب پیشرفت اقتصادی این کشور شد را کاملا درونزا و تا حد کمی برون نگر دانست و در سه بخش دسته بندی کرد که این بخشها عبارتند از: فعال کردن لوکوموتیوهای اقتصادی جهت حل مسئله رکود و بیکاری، تاکید بر تقویت طبقه متوسط و ایجاد رفاه اجتماعی و تاکید بر خودکفایی با سیاست تجاری هدفمند و دوجانبه.
در ادامه این سه بخش مورد بررسی قرار گرفته است.
فعال کردن لوکوموتیوهای اقتصادی جهت حل مسئله رکود و بیکاری
یکی از سیاستهای مهمی که در اقتصاد آلمان در زمان نازی ها پیاده شد تا خروج از رکود و بیکاری که از مسائل مهم آن زمان این کشور بود اتفاق بیفتد، توجه به لوکوموتیوهای اقتصادی به عنوان موتور محرک اقتصاد این کشور بود. برای مثال یکی از خدمات بی نظیر آدولف هیتلر به ملت آلمان خودروی فولکس واگن بود که به دستور مستقیم هیتلر و با پیگیری فعالانه وی ساخته شد. هیتلر در همان سالی که صدراعظم آلمان شد از دکتر فردیناند پورشه درخواست کرد که یک اتومبیل خوب و ارزان قیمت بسازد که طبقه کارگر نیز بتواند آنرا خریداری نماید. هیتلر مایل بود که این اتومبیل ۶۰ مایل(۱۰۰ کیلومتر در ساعت) سرعت برود و کمتراز ۱۰۰۰ مارک قیمت داشته باشد. همچنین این اتومبیل باید دو انسان بالغ و سه کودک را به راحتی در خود جای میداد.
مهمترین هدف این بود که تمام مردم آلمان توانایی خرید چنین اتومبیلی را داشته باشند. در سال ۱۹۳۴ دکتر پورشه پس از بررسی های لازم موافقت کرد اتومبیل مورد نظر هیتلر را بسازد. در آن زمان اتومبیل در تمام جهان یک وسیله لوکس و مخصوص طبقه ثروتمند بود و داشتن یک اتومبیل برای کارگران یک آرزوی دست نیافتنی محسوب میشد. آرزویی که هیتلر آنرا در آلمان تبدیل به واقعیت نمود.
دلیل اصلی ساخت فولکس واگن توجه هیتلر به تمام بخش های جامعه بود(فولکس واگن در زبان آلمانی به معنای خودروی عمومی است) قیمت این خودرو به قدری پایین بود (۹۹۰ مارک معادل ۳۹۶ دلار) که هر کارگر با اندکی پس انداز می توانست آنرا بخرد، در نتیجه این خودرو می توانست در تعداد بالا تولید و در درون کشور آلمان به فروش برسد. در آن زمان فولکس واگن تبدیل به ارزان ترین اتومبیل در جهان و محبوب ترین اتومبیل در آلمان شد. تنها اتومبیلی که در که با فولکس واگن قابل مقایسه بود اتومبیل هانوماگ در آمریکا بود که دو تفاوت عمده با فولکس داشت: نخست اینکه هانوماگ ۲۰۰۰ مارک قیمت داشت و دوم اینکه هانوماگ یک اتومبیل دو نفره بود.
سیاست دیگری که در حمایت از لوکوموتیوهای اقتصادی و بخش های با تقاضا و عرضه بالا صورت گرفت این بود که آلمان ها کسب و کارهای بزرگ آلمانی را به تشکیل شرکت های بزرگ تشویق نمودند. دولت نیز از این کارتلها حمایت کرده و سود ثابتی را برایشان تضمین مینمود. درمقابل همکاری نزدیکی میان این سازمانهای بزرگ کسب و کار با دولت شکل میگرفت که به آنها امکان میداد به شرط حرکت در چارچوب اهداف سیاسی و نظامی دولت از منافعی بزرگ بهرهمند شوند.
از دیگر اقدامات موثر آلمان ها در این زمینه می توان به کمک در حل معضل بیکاری، ساخت زیربناها، بزرگراه، ساختمان و مسکن، دلچسب و با نشاط ساختن محیط کارخانه ها و کارگاه ها، ترتیب دادن خدمات تفریحی و گردشگری برای کارگران، پشتیبانی از طبقه کارگر و کم درآمد و در نتیجه از بین بردن نفرت طبقاتی و … نام برد.
تامین مالی این سیاست ها در شرایطی که آلمان در تحریم قرار داشت با استفاده از ابزار خلق پول داخلی در کانال های معین به صورت هدفمند و برنامه ریزی شده صورت می پذیرفت و این موضوع سبب شده بود تا رونق به بخش اقتصادی بازگردد و رکود و بیکاری ریشه کن گردد. کنار این موضوع کنترل قیمت ها نیز در دستور کار قرار داشت.
تاکید بر تقویت طبقه متوسط و ایجاد رفاه اجتماعی
جبهه کار آلمان به رهبری دکتر روبرت لی پس از انحلال اتحادیه های کارگری در سال ۱۹۳۳ به طور متمرکز فعالیت این اتحادیه ها را به عنوان یک سازمان دولتی ادامه داد. جبهه کار آلمان خدماتی به کارگران اعطا کرد که تا آن زمان نه هیچ سازمان دولتی و نه هیچ اتحادیه کارگری در جهان نمی توانست چنین خدماتی را
ارائه دهد. خدمات و رفاهی که این سازمان به کارگران آلمانی عرضه کرد تا امروز خدماتی بی همتا بوده و در هیچ جای دنیا تکرار نشده است.در جبهه کار آلمان کارفرمایان و کارگران میتوانستند زیر پرچم ملی گرایی به طور متقابل منافع خود را نمایندگی کنند.
به عنوان مثال در آن زمان سفر به کشورهای خارجی در تمام جهان برای کارگران یک آرزوی دست نیافتنی محسوب میشد اما سازمان نیرو که یکی از زیر مجموعه های جبهه کار بود توانست این آرزوی کارگران آلمانی را برآورده کند.
این سازمان برای کارگران شرایطی فراهم کرد تا بتوانند با همان درآمد کارگری از امکاناتی برخوردار شوند که تا ان زمان تنها طبقه ثروتمند برخوردار میشدند. سفرهای دریایی تفریحی بوسیله کشتی های مجلل به خارج از آلمان یکی از مهمترین فعالیتهای این سازمان بود. این کشتی های تفریحی با امکانات و با کشتی های لوکس که تا آن زمان فقط مخصوص ثروتمندان بود برابری می کردند و این موجب تقویت روحیه طبقه کارگر و کم درآمد می شد. جالب اینکه کابین های این کشتی های لوکس درجه بندی نشده بودند و کابین ها برای تمام مسافران دارای کیفیت یکسان بود.کشتی ها دارای امکاناتی همچون سالن های غذاخوری، تئاتر، کتابخانه، سالن های ورزشی و دیگر امکانات تفریحی بود.
تعطیلات بسیار ارزان پیشنهادی بسیار موثر برای افزایش بازده کارگران بود، سفر به جزایر تفریحی قناری تنها ۶۲ رایش مارک هزینه در برداشت و بسیار مقرون به صرفه بود، قدم زدن و اسکی در آلپ باواریا تنها ۲۸ رایش مارک هزینه داشت(معادل درآرمد یک هفته یک کارگر) و تور دو هفته ای در ایتالیا تنها ۱۵۵ رایش مارک هزینه داشت(معادل درآمد یک ماه یک کارگر) و کارگران می توانستند با کمترین هزینه ممکن از تعطیلات خود لذت ببرند.نکته جالب این است که دولت بریتانیا اجازه نمی داد این کشتی های تفریحی حامل کارگران آلمانی وارد سواحل بریتانیا شوند زیرا سیاستمداران بریتانیایی می ترسیدند توقع کارگران بریتانیایی از دولت بریتانیا بالا رود!
ایجاد خودکفایی ملی با سیاست تجاری هدفمند و دوجانبه
از ۱۹۳۶ به این سو، کمکم اقتصاد آلمان به سمت اقتصاد جنگ و عرض اندام تواناییهای اصلی نازیسم پیش رفت. در این سال مخارج نظامی آلمان به ۱۰درصد GNP رسیده بود که از هر کشور دیگر اروپایی در آن زمان بالاتر بود. سال ۱۹۳۷شاهد برکناری شاخت و نشستن هرمان گورینگ، مردی اساسا نظامی به جای او بود. برنامه هرمان گورینگ که یک برنامه چهار ساله بود بر خودکفایی ملی تاکید می کرد که در طول ایجاد این برنامه باید واردات به حداقل می رسید. هیتلر در این زمان به خوبی متوجه شده بود که منابع آلمان برای رسیدن به خودکفایی کافی نیست. به همین رو تصمیم گرفت به جای قطع کامل تجارت، رقبای تجاری خود را محدود سازد. او تصمیم گرفته بود از این پس تنها با کشورهای تحت نفوذ خود (یعنی کشورهای جنوب اروپا و حوزه بالکان) به تجارت بپردازد و به همین سبب تجارت با این کشورها به صورت دوجانبه را تشویق و تجارت با سایر دول را به شدت منع میکرد. کشورهایی چون یوگسلاوی، مجارستان، رومانی، بلغارستان و یونان ۵۰ درصد سهم تجارت شان را مراودات با آلمان نازی تشکیل میداد.
منابع
کتاب امپراتوری هیتلر به قلم گیل بی استوارت
کتاب نبوغ هیتلر به قلم حمید رضا نیک بخش
بخشی از کتاب معجزه اقتصادی آلمان، نويسنده ديويد هندرسون، مترجمان محمدصادق الحسيني و محسن رنجبر
مقاله بازسازی و توسعه در اقتصاد آلمان، دکتر علی اکبر نیکو اقبال، سمینار بازسازی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران، مهرماه ۱۳۶۸
مقاله نیروهای محرکه بازسازی آلمان، هنری والیش، ۱۹۵۵
مقالات روزنامه دنیای اقتصاد
تارنمای پژوهشی حقایق تاریخی