مطلب ارسالی کاربران
طراحی آموزشی : طراحی آموزشی برای معماری نوین
انتظارات ناخود آگاه مربیان نقش مهمی در مشکلات مربوط به انضباط بازیکنان بازی می¬کند. هر اندازه که مربیان نسبت به این انتظارات آگاه¬تر می¬شوند و بیشتر درک می¬کنند که امکان ایجاد تعارض میان انتظارات آن¬ها و رفتار بازیکنان چه اندازه است، بهتر می¬توانند از بسیاری از مشکلات انضباطی پیشگیری کنند. مسلما پیشگیری از بروز مشکلات انضباطی خیلی بهتر از این است که رخ بدهند، سپس ما در پی راه¬حلی برای برطرف کردن آن باشیم.
اغلب مربیان اوقات زیادی را صرف مطالعه و شناخت شرطی سازی کنش¬گر (تقویت مثبت و منفی، وقفه، تنبیه، برنامه¬های لازم برای اجرای آن¬ها و غیره) می¬کنند، با این باور که چنین شناختی مهارت¬های لازم را برای اصلاح رفتار بازیکنان برایشان به همراه می¬آورد. من اعتقاد دارم که مربیان چنین مسئولیتی را در قبال شناخت دقیق رسالت خودشکوفایی نیز باید داشته باشند. ممکن است بسیاری از آن¬ها بگویند با این رسالت آن¬ها آشنا هستند؛ اما تعداد اندکی از آن¬ها با استفاده از آن به عنوان یک راهبرد اساسی در مدیریت محیط اجرای طراحی آموزشی آشنایی دارند.
فرآیند خود شکوفایی طراحی آموزشی
هستۀ مرکزی اندیشه و فرآیند خود شکوفایی عبارت است از اینکه انتظارات یک شخص دربارۀ رفتار شخصی دیگر بتواند به عنوان یک فرآیند به تحقق این انتظارات کمک کند؛ اما این امر چگونه اتفاق می¬افتد. آیا صرفا با «آرزو کردن یا خواستن» امکان¬پذیر است؟ آیا نظریۀ خودشکوفایی صورتی دیگر از نظریۀ «قدرت تفکر مثبت» است؟ پاسخ این سوالات تا حدود زیادی منفی است.
این درست است که یک خواسته، آرزو یا انتظار، لازمه و پیش¬نیاز فرآیند خودشکوفایی است. بعلاوه درست است که آرزوها و انتظارات به طور مثبتی با خواسته¬هایی که به تحقق می¬پیوندند، هماهنگی دارند؛ اما این بدان معنا نیست که صرف آرزو کردن چیزی، موجب فراهم شدن آن شود.
خودشکوفایی فرآیندی پویا است که میان آنچه که آرزو می¬شود یا انتظار می¬رود از طرفی، و تحقق احتمالی آن از طرفی دیگر به طور ناشناخته اتفاق می¬افتد. این فرایند دربردارندۀ رفتارهای پیچیده¬ای است و برای اینکه مربیی بتواند آگاهانه از آن استفاده کند، دقیقا از ماهیت این فرآیند و جایی که آن باید اعمال شود، اطلاع داشته باشد.
مراحل خود شکوفایی طراحی آموزشی
مربی، انتظارات خود را براساس رفتارهای خاصی از بازیکنان شکل می¬دهد.
از آن جایی که این انتظارات گوناگون و متفاوت است، مربی نیز بسته به نوع بازیکن متفاوت عمل می¬کند.
رفتار مربی عملا به بازیکن می¬فهماند که مربی از آنان چه رفتاری را انتظار دارد و از این رهگذر بر «خود پنداره» (درک خویشتن) –که انگیزش عملی برای انجام کار و سطح خواسته¬های بازیکنان است- تاثیر می¬گذارد.
چنانچه رفتار مربی در طول زمان ثابت باشد و تغییر نکند، بازیکن در برابر آن مقاوتی نداشته باشد و رفتارش را تغییر دهد، مربی به هدف خود خواهد رسید. انتظارات بالا موجب می¬شود که بازیکنان نیز رفتار مطلوب مربی را در سطح بالایی انجام دهند، حال آنکه انجام انتظارات پایین باعث افت در عملکرد بازیکنان می¬شود.
رفتار مربیان در طراحی آموزشی
با گذشت زمان، رفتار بازیکن بیشتر و بیشتر با انتظار اولیه¬ای که مربی داشته است، تطبیق می¬یابد.
ممکن است در حین تجربۀ چنین مراحلی، این سوال پیش بیاید که نخستین انتظار و توقع مربی بر مبنای چه عاملی شکل می¬گیرد؟ تقریبا هر چیزی می تواند منشا این انتظارات باشد؛ از ساختار بدنی بازیکن گرفته تا جنس (پسر یا دختر بودن او). نام و نام خانوادگی، ویژگی¬های چهره، حرکات خاص، وضعیت بهداشت فردی، نژاد، مدل مو، طرز لباس پوشیدن، شغل پدر، آدرس منزل، اینکه یکی از خویشاوندان بازیکن سال¬ها قبل بازیکن این مربی بوده است و غیره. اصولا این انتظارات اگر برمبنای واقیعت شکل گرفته باشند، هیچ¬گونه آسیبی به بازیکن وارد نمی¬کنند.
ممکن است این سوال پیش بیاید که «مربی از چه راهی می¬تواند رفتار خاصی را در مورد هر بازیکن برگزیند؟» شیوه-های مورد اشاره بسیار متنوعند و می¬توان از نزدیکی یا دوری صندلی بازیکن به مربی، وضعیت بدنی و قیافۀ خاصی که بازیکن می¬گیرد، بیان احساس از راه چهره و نگاه بازیکن، زیر و بمی صدای بازیکن، امتیازهای بالا یا پایین او، فراهم کردن فرصتی برای بازیکن جهت پاسخ، راهنمایی کردن بازیکن برای حل صحیح یک مساله و نیز تعداد و کیفیت جایزه¬هایی که به او داده می شود، نام برد.
رفتارهای متفاوت در طراحی آموزشی
بسیاری از این گونه رفتارهای متفاوت به طور ناخودآگاه و بدون در نظر گرفتن وضعیت بازیکن صورت می¬گیرد. چنانچه در این مورد مطالعۀ بیشتری انجام دهید، متوجه خواهید شد که روی هم¬رفته، مربیان به تفاوت¬های رفتاری خود نسبت به بازیکنان و میزان انتظارشان از آن¬ها توجهی ندارند. مسلما اگر مربیی بخواهد از روش خودشکوفایی به عنوان ابزاری برای مدیریت محیط اجرای طراحی آموزشی استفاده کند، نخست باید به رفتارهای خود و تفاوت¬های ظریفشان آگاه باشد.
پرسش دیگر که ممکن است پیش آید، این است که چه مدت لازم است تا این انتظارها به بار بنشینند؟ تعداد زیادی از عومال متغییر می¬توانند در جواب این سوال تاثیر داشته باشند، مثلا داشتن اعتماد به نفس نیرومند و وجود احساس هویت در بازیکن قبل از اینکه او با انتظارات مربی و به دنبال آن با رفتارهای متفاوت او مواجه شود؛ همچنین که آیا میزان انتظارات مربی از یک بازیکن با میزان انتظارات او از بازیکندیگر همخوانی دارد؟ یا برای بازیکن در برخورد با سایر مربیان و انتظارات متفاوت آن¬ها چقدر فرصت باقی می¬ماند؟
سرانجام ممکن است این سوال پیش بیاید که تا چه حد انتظارات مربیان تحقق می¬یابد؟ یا اینکه آیا واقعا مربیان مایلند که آنچه انتظار داشته¬اند را ببینند، حتیاگر تحقق نیافته باشد؟
پژوهش های انجام شده در طراحی آموزشی
پژوهش¬هایی که در این مورد انجام گرفته¬است نشان می¬دهد که وقتی بدون اطلاع مربی، بازیکنان را به دوگروه با انتظارات بالا و انتظارات پایین تقسیم کنیم نتیجه این خواهد بود که بازیکنان با انتظارات بالا از سطح عملکرد بالاتر، و گروه دیگر از سطح عملکرد پایین¬تری برخوردار خواهند بود، بنابراین کاهش یا افزایش در سطح عملکرد بازیکن، فقط زادۀ تصورات ذهنی مربی نیست. این نوسان واقعا رخ می¬دهد و همۀ شواهد نشان می¬دهد که انتظارات مربی و به دنبال آن رفتارهای متفاوت او باعث به وجود آمدن این پدیده می¬شود.
همچنین از شواهد پیداست هنگامی که بازیکنان در گروه انتظارات پایین تا حدی وظایف خود را انجام می¬دهند، مربیان آن¬ها را براساس خصوصیات شخصی نظیر «کم جاذبه» و «کمتر اجتماعی بودن» طبقه بندی می¬کنند. این بازیکنان به علت انتظار بیش از حد مربیان از آن¬ها جریمه می¬شوند و حتی هنگامی که تمرینشان را بهتر انجام می¬دهند، یا مربیان به اجبار می¬پذیرند که انتظاراتشان غلط بوده است یا اینکه کار بهتر این بازیکنان را تصادفی یا تقلب تلقی می¬کنند. پذیرش اینکه یک مربی در این¬باره اشتباه کرده است، از طرف خود او آسان نیست؛ زیرا مربیان مانند سایر مردم دوست ندارند ثابت شدن اشتباه خود را ببینند.
رفتارهای متفاوت یک مربی حتی اگر این تفاوت¬ها بسیار ظریف باشد، از سوی بازیکنان با انتظارات بالاتر آشکارا درک می¬شود. این گروه از بازیکنان بتدریج آیینۀ تمام نمای رفتارهای متفاوت نسبت به بازیکنان با انتظارات پایین تبدیل می¬شوند و از این¬جا نوبت به بازیکنان گروه دوم می¬رسد تا خود را بالا بکشند. نتیجۀ کار مشخص است.
پژوهش¬های پیرامون طراحی آموزشی
برای اینکه خواننده متوجه نادرستی عقایدی که در بحث قبلی بیان شد، بشود (منظور انتظاراتی است که ریشه در واقیعت ندارند) و ببیند که چگونه تاثیر این عقاید نادرست منجر به ایجاد تصورات قالب می¬گردد، چند پژوهش دربارۀ ارتباط میان ساختار بدنی و این تصورات را در زیر می¬آورم:
لرنر (۱۹۶۲) در پژوهش خود پیرامون ساختار بدنی و ارتباط آن با رفتار، چنین می¬گوید: «اگر فرض کنیم که همۀ شرایط یکسان باشد، ساختار بدنی یک مرد (لاغر، طبیعی و چاق) بر روی انتظارات و دیدگاه مردم نسبت به او تاثیر می¬گذارد.» میزان خطای پژوهشی وی زیر ۰۰۱/۰ بوده است. افراد شرکت کننده در این آزمون «انتظار» داشتند که یک مرد لاغر، عصبی باشد، پدر خوبی نباشد، دکتر بسیار بد باشد و کمتر توانایی تحمل درد را داشته باشد. برخلاف آن¬ها از افراد چاق «انتظار» می¬رفت که ورزشکاران بسیار بدی باشد، به دوستان زیادی نیاز داشته باشند و کمتر احتمال برود که رهبر یک گروه شوند. همچنین «انتظار» می¬رفت که افراد طبیعی برای هر فردی دوست خوبی باشند، بهترین سرباز باشند، به اهداف خود زودتر از دیگران دست یابند و احتمال اینکه رهبر یک گروه شوند، بیشتر باشد. براحتی می¬توان این آمار را در ارتباط با ساختار بدنی به محیط مدرسه، بازار، سیاست و غیره نیز تعمیم داد.
خودشکوفایی طراحی آموزشی خیابانی دو طرفه
خود شکوفای می¬تواند آگاهانه توسط مربی در مورد بازیکن به کار گرفته شود و بازیکنان نیز می¬توانند به آسانی در مورد مربیان خود از آن استفاده کنند. شما به عنوان یک مربی در آغاز سال تحصیلی در محیط اجرای طراحی آموزشی، فورا متوجه این احساس و انتظار بازیکنان می¬شوید که دورۀ آموزشی به خیر و خوشی بگذرد. در نتیجۀ شما نیز کوشش و وقت و خلاقیت بیشتری به خرج می¬دهید تا در طی دورۀ آموزشی انتظارات بازیکنان را برآورده کنید.
درون محیط اجرای طراحی آموزشی در ابتدای امر، بازیکنان همگی خوب به نظر می¬آیند و می¬خواهند خوب باشند. این احساس فرآیند خودشکوفایی را آغاز می¬کند. آشکار است که نه مربیان و نه بازیکنان هیچ کدام خواهان محیط اجرای طراحی آموزشی متشنج و آشفته¬ای نیستند و واقیعت این است که بازیکنان این قدرت را دارند که با انتظارات منفی یا مثبت خود روی کیفیت محیط اجرای طراحی آموزشی و دورۀ آموزشی تاثیر بگذارد.
نتیجه¬ گیری طراحی آموزشی
با این حال ممکن است بعضی از مربیان تمایلی به شکل¬گیری هیچ¬گونه انتظاری نداشته باشند. استدلال آن¬ها از نگرانی آن¬ها در مورد سوءاستفاده از فرایند خودشکوفایی است. متاسفانه پیشگیری از بروز انتظارات امکان¬گذیر نیست.تنها راه مقاومت علیه چنین سوءاستفاده¬ای این است که کاملا مطمئن باشیم انتظارات ما براساس واقعات شکل گرفته¬اند تا بتوانیم در تحقق بخشیدن به آن¬ها نقش خود را ایفا کنیم. ضروری است که مربیان فرآیند خودشکوفایی را بخوب درک کنند تا بتوانند آن¬ را آگاهانه به عنوان مهارتی ارزشمند در مدیریت محیط اجرای طراحی آموزشی به کار ببرند.