سرمربیان دهه هاست که فوتبال را سر و شکل داده اند، مهندسی کرده اند و جلو برده اند. FFT هم به احترام آنها لیستی از صد سرمربی برتر تاریخ فوتبال را منتشر کرده است که آنرا مرور میکنیم.
20- لوییس فن خال
دوران مربیگری او در آژاکس در دهه 90 بر تیم ملی هلند نیز تاثیر به سزایی داشت و اکثر بازیکنان این تیم همچون پاتریک کلایورت، کلارنس سیدورف، مارک اوورمارس، فرانک و رونالد دیبوئر، ادگار داویدز، وینستون بوگارد، مایکل رایزیگر و ادوین فان در سار استخوانبندی تیم ملی را تشکیل میدادند. چیزهای عجیب زیادی درباره فن خال نوشته شده است. از سخنان استکباری و تحقیر کننده اش تا لج بازی های دیوانه وارش و پایین کشیدن شلوارش در برابر بازیکن های خودی! اما مهم تر از همه اینها، سبک و فلسفه فوتبالی این پیر هلندیست. وقتی به رزومه کاری او نگاه میکنیم، یک فاکتور مشترک در بین تمامی تیم هایش میبینیم، “بازی زیبا. فاکتوری که به شکل بی رحمانه و استکباری در همه تیم هایش القا شده است که کمال این فاکتور را میتوان در آژاکس فن خال دید. زمانی که خورخه والدانو پس از شکست رئال در برابر این تیم (آژاکس) لب به ستایش این تیم گشود و گفت :” آژاکس تنها بهترین تیم دهه ۹۰ نیست، بلکه پیام آور فوتبال نوین آینده است”. او اعتقاد دارد که تیمش باید به صورت یک واحد و یک مجموعه به هم پیوسته در حملات و دفاع شرکت کند و اینکه همیشه حواسشان به دفاع کردن باشد، حتی در لحظه ای که توپ را در اختیار دارند. بعد از کنار رفتن لئو بینهاکر در سال 1991، فن خال سرمربی آژاکس شد و در این سمت دوران بسیار موفقیتآمیزی را سپری کرد: آژاکس سه بار با او قهرمان باشگاههای هلند شد (1994، 1995 و 1996). به علاوه این تیم با هدایت وی در سال 1993 قهرمان جام حذفی هلند، و از سال 1993 تا 1995 قهرمان سوپرجام این کشور شد. در سطح اروپا نیز آژاکس در سال 1992 قهرمان جام یوفا شد و در سال 1995 هم در فینال لیگ قهرمانان اروپا بر آث میلان غلبه کرد. همچنین آژاکس در همین سال در جام باشگاههای جهان، با پیروزی بر گرمیو از برزیل در ضربات پنالتی، قهرمان این جام شد. در سال 1996 بازهم آژاکس به فینال لیگ قهرمانان باشگاههای اروپا راه یافت، اما این بار در ضربات پنالتی مغلوب یوونتوس تورین از ایتالیا شد. در اول ژولای 2009 به بایرن مونیخ آمد و به عنوان سرمربی جانشین یوپ هاینکس شد. LVG در اولین فصل از دو فصلی که سرمربی بایرن مونیخ بود دبل کرد. فن خال موفق شد بایرن مونیخ را پس از 9 سال به فینال لیگ قهرمانان برساند. اما در بازی فینال از پس اینتر مورینیو برنیامدند و نایب قهرمانی دیگری به نایب قهرمانی هایپر تعدادشان در لیگ قهرمانان اضافه شد. فن خال در سال 2010 به عنوان مربی سال آلمان شناخته شد.
19- نرئو روکو
نرئو روکو استاد کاتاناچو است و اولین سرمربی ایتالیایی است که در سال 1963 یک جام قهرمانی اروپایی را به کشور آورد، آنهم با شکست دادن بنفیکای اوزهبیو. جانی بررا، پدرخوانده خبرنگاری فوتبال ایتالیا، یک بار در مورد روکو نوشت:
او همیشه واقعی بود، خودش بود. هم در لحظات تصمیمگیری و هم در لحظات آسودگی و استراحت. واقعی و معتبر.
در حالی که مربیان ایتالیایی به سادگی دنبال این هستند که به سبک های فوتبال در انگلیس تکیه کنند، روکو راه و روش خود را کامل می کند و به دنبال نو آوری بود. هیچگاه یک ستاره بزرگ نبود، اما روکو بهشدت بازیکن متمرکزی بود که بهخاطر بازگشتش به نقطه میانی زمین پس از گلزنی با آن سر بزرگش معروف بود. روکو فوتبال را به عنوان شغلی اصلی خود میپنداشت و بنابراین وقت زیادی برای خوشحالی و شادی نبود. روکو کار خود در سرمربیگری در سری آ را با تیم محلی خودش در تریسته شروع کرد، جایی که در فصل 48-1947 او هم بازیکن بود و هم سرمربی. باشگاه کوچک او با اختلاف 16 امتیاز نسبت به تورینوی قهرمان، دوم شد، بالاتر از نامهایی چون آ.ث میلان. این بهترین جایگاه تاریخ باشگاه تا امروز است. در سال 1961، سرمربی مشهور آ.ث میلان، جوزپه جیپی ویانی، سکته قلبی کرد. با اینحال که میلان قهرمان ایتالیا شده بود، ویانی میدانست که باید برود و حالا باشگاه در دست فرد جدیدی بود، نرئو روکو. علیرغم اینکه او به عنوان استاد کاتاناچو شناخته میشد، در فصل اول میلان موفق شد قهرمان ایتالیا شود و در فصل 1961/62 روسونری آمار فوقالعاده 83 گل در 34 بازی را ثبت کرد. روکو فوتبال مدرنی ارائه میداد و کاری کرده بود که بازیکنانش همواره در شرایط ایدهآل بدنی باشند. با انتصاب روکو به عنوان سرمربی روسونری، یک رقابت ذاتی میان او و نیمکت رقیب، سرمربی اینتر میلان شکل گرفت. او و هلنیو هررا هر دو طرفدار کاتاناچو بودند. او در دوران مربیگریش دو اسکودتو، سه کوپا ایتالیا دو جام اروپا، دو جام در جام اروپا و یک جام بینقارهای را بهمراه تیم میلان کسب کرد.
18- کارلو آنچلوتی
هنگامی که به جامهایی که او به عنوان بازیکن و سرمربی به دست آورده است نگاهی بیاندازیم نمیتوانیم او را یکی از مهمترین چهره های فوتبال در تاریخ ندانیم. کارلتو همیشه سعی میکند تا حد ممکن از توجه رسانه ها دور باشد و این را به تربیت خود نسبت میدهد. از ویژگی های بارز تیمهای او فداکاری و ریسک پذیری بالا بود که در ضدحمله های قدرتمند نمایان میشد. کارلتو در پارما بازیکنانی چون جان لوئیجی بوفون و فابیو کاناوارو را هدایت نمود.او دو فصل موفق را در پارما سپری کرد اگر چه نتوانست به هیچ جامی دست پیدا کند.در پایان فصل دوم مربیگری پارما مدیریت یوونتوس او را فرا خواند. یوونتوس در اولین فصل حضور کارلتو بر روی نیمکت دوم شد.کارلتو پس از آنکه نتوانست انتظارات تورینی ها را برآورده کند از هدایت یوونتوس و برکنار شد. آنچلوتی به هدایت میلان نزدیک می شد زیرا برلوسکونی آنجا را اداره میکرد و کالتو او را مدیر پرشوری خواند. زمانی که آنچلوتی در میلان بازی میکرد برلوسکونی نیز حضور داشت و آنها رابطه خوبی با هم داشتند. کارلتو در روسونری 442 کلاسیک ساکی را به 4231 محبوب زمانه تغییر داد. از دو قهرمانی اروپایی او با میلان همیشه به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای فوتبال مدرن یاد خواهد شد. آنچلوتی در اولین فصل حضورخود در چلسی قهرمانی لیگ برتر را به دست آورد.تیم او در مجموع 103 گل به ثمر رساند که پس از تاتنهام 1963 هیچی تیمی نتوانسته بود قهرمان لیگ شود و بالای صد گل نیز به ثمر رساند. فصل دوم حضور کارلتو در چلسی به هیچ وجه مانند فصل اول نبود. با وجود خرید فرناندو تورس و داوید لوییز آنها در لیگ برتر به جایگاه مقبولی دست نیافتند.او درنهایت اخراج شد و یک چک 4 میلیون پوندی برای خدمات خود دریافت کرد. بسیاری اعتقاد دارند باید به کارلو آنچلوتی در چلسی وقت بیشتری داده میشد. کارلو آنچلوتی در حالی در فصل اول حضور خود در رئال مادرید به موفقیت رسید که سرمربی پیشین رئال،ژوره مورینیو خرابی های بسیاری به جا گذاشته بود.
17- اوتمار هیتسفیلد
اولیور کان در مورد او این چنین گفته است:” او مربی ازلی و ابدی بایرن مونیخ است. کسی که همه چیز در مورد فوتبال را می داند.”. سال 1991 به دروتموند رفت. در اولین فصل حضورش در دورتموند ،تیم را دوم لیگ کرد. فصل بعد در یوفا کاپ به فینال رسیدند. حریف یوونتوس بود. وقتی داور سوت پایان بازی را زد، ژنرال و پسرانش قهرمان نبودند. پسران آقای ژنرال با پس زدن حریفان بزرگ سینی زرین بوندس لیگا را پس از 32 سال دوباره در دست گرفتند. اما این پایان مسیر قهرمانی نبود. فصل بعد نوبت تکرار عنوان قهرمانی در آلمان فرا رسیده بود. دورتموند به فینال لیگ قهرمانان رسید. در المپیا اشتادیون مونیخ. چه پایانی باشکوه تر از قهرمانی با طعم انتقام از گورخرهای تورین. اوتمار به بایرن مونیخ رفت. سال اول تماشایی بود. قهرمانی در بوندس لیگا با 15 امتیاز اختلاف. در همان سال به فینال لیگ قهرمانان رسیدند. ورزشگاه نیوکمپ و بازی مقابل منچستریونایتد برای تمام افراد روی زمین خاطره انگیز شد جز مونیخی ها. دو گل بازیکنان منچستریونایتد در فرگی تایم، هیتسفلدرا از قهرمانی در اروپا دور کرد. فصل بعد تیمش برای سومین بار متوالی قهرمان آلمان شد. در لیگ قهرمانان آن فصل در یک چهارم نهایی ابتدا منچستریونایند را به شهر منچستر بازگرداند. در نیمه نهایی هم از رئال مادرید انتقام گرفت، تیمی که فصل پیش بایرن مونیخ را حذف کرده بود، درست در همین مرحله. پیروزی در مقابل رئال مادرید یعنی رسیدن دوباره به یک فینال اروپایی. فینال در سن سیرو بود و مقابل والنسیا، دو تیم در طول 120 دقیقه بر روی دو پنالتی به گل دست یافتند و در نهایت همین ضربات پنالتی قهرمان را مشخص کرد. بایرن مونیخ برنده شد و هیتسفلدبه تاریخ پیوست. او اولین مربی بعد از ارنست هاپل شد که با دو تیم مختلف بر قله اروپا ایستاده است. هیتسفیلد در سال 2013 بازنشسته شد، “دوران مربیگری من به اتمام رسیده است. من به دوران خودم می بالم. تیم های فوق العاده ای داشتم و اکنون قلبم سرشار از احساس است. هر لحظه ای از فوتبال در ذهن شما می ماند.” این ها آخرین صحبت های اوتمار هیتسفلد، آقای ژنرال هستند.
16- میگل مونیوز
او برای سفیدها 2 قهرمانی اروپا و 9 قهرمانی در لیگ بدست آورد. میگل مونیوز اسپانیایی اولین فوتبالیست تاریخ است که موفق به بالای سر بردن جام باشگاههای اروپا شده است. مونیوز کاپیتان تیم رویایی رئال مادرید بود که در فصل 56-1955 موفق به کسب قهرمانی در اولین دوره جام باشگاههای اروپا شد. وی به عنوان بازیکن دو فصل بعدی را نیز با قهرمانی در جام باشگاههای اروپا گذراند و پس از کسب سومین قهرمانی متوالی در اروپا کفش هایش را آویخت و از دنیای بازیگری کناره گرفت. مونیوز کارش را با تیم پلاس اولترا یا همان کاستیای فعلی آغاز کرد و در نیمه فصل 60-1959 در سن 37 سالگی هدایت تیم اصلی را به عهده گرفت. وی 16 سال سرمربی رئال بود که 14 جام شامل 9 لالیگا و دو جام باشگاه های اروپا بدست آورد. او به عنوان بازیکن هم با رئال قهرمان اروپا شده بود. دوری مونیوز از دنیای فوتبال دیری نپائید و پس از یک سال استراحت این بار به عنوان سرمربی به رئال مادرید بازگشت و پنجمین قهرمانی متوالی لوس بلانکوس در اروپا این بار با سرمربیگری او به دست آمد. میگل مونیوز در فصل 66-1965 هم بار دیگر رئال مادرید را فاتح جام باشگاههای اروپا و نام خود را در تاریخ فوتبال ماندگار کرد. مونیوز تنها شخصیت فوتبالی تاریخ است که در یک تیم، هم در مقام کاپیتانی و هم در جایگاه سرمربیگری فاتح جام باشگاههای اروپا شده است؛ نظیر دستاوردی که فرانتس بکن باوئر با آلمان در جام جهانی کسب نمود. مونیوز بعدها به مدت شش سال هدایت تیم ملی فوتبال اسپانیا را بر عهده گرفت و موفق شد این تیم را به فینال جام ملتهای اروپا ۱۹۸۴ برساند.
15- ویسنته دلبوسکه
در دنیای فوتبال تنها چندین سرمربی خاص وجود دارند که کارنامه درخشان و مملو از افتخاراتی هم چون قهرمانی در جام جهانی، قهرمانی در جام ملت های اروپا، قهرمانی در لالیگا و لیگ قهرمانان اروپا را داشته باشند. اگر فکر می کنید که دوران ورزشی شخصیتی همانند دل بوسکه فقط در سرمربی گری او خلاصه می شود، سخت در اشتباهید. دل بوسکه در زمان بازیگریش در رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا نیز بازیکن پرافتخاری بوده است. در تاریخ فوتبال جهان تنها چند سرمربی هستند که دارای کارنامهای درخشان و پر افتخار همانند کارنامه «ویسنته دلبوسکه»، باشند. سرمربی سابق تیم ملی اسپانیا در حالی همه جامهای موجود را درو کرده که در دوران حضورش روی نیمکت لاروخا و کهکشانیها، به ندرت میشد احساساتاش را از چهرهاش خواند. مربی کارکشتهای که از لزوم دیپلماسی در مدیریت تیم به خوبی آگاه بود و با دانش بالای خود، به یکی از برترین مربیان عصرش تبدیل شد. ویسنته دل بوسکه از دوران کودکی در رئال مادرید بازی میکرد و با این تیم به عنوان بازیکن، پنج بار مقام قهرمانی لیگ و چهار بار قهرمانی جام حذفی اسپانیا را به دست آورد. برای تیم ملی اسپانیا نیز هجده مرتبه به میدان رفت. ویسنته دل بوسکه زمانی روی نیمکت رئال مادرید نشست که قوی سپید،سخت گرفتار بحران بود.جنتلمن، تیم را احیا کرد و به قهرمانی های پیاپی رساند اما قربانی جاه طلبی بیمارگونه پرز شد. کارنامهای مملو از جام و قهرمانی که هیچ چیزی در آن کم ندارد: ۲ جام قهرمانی در لالیگا، ۲ جام لیگ قهرمانان اروپا، جام طلایی جامجهانی، قهرمانی جام ملتهای اروپا و چندین و چند جام دیگر که در زمان هدایت رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا به ویترین افتخاراتاش افزوده شد. او پس از رئال دوران ناموفقی را در بشیکتاش داشت تا این که در سال 2008 هدایت بهترین نسل تاریخ تیم ملی اسپانیا را پذیرفت و قهرمان جام جهانی 2010 و یورو 2012 به همراه تیم کشورش شد. دلبوسکه پس از نمایش ضعیف لاروخا در جامجهانی 2014 و در سال 2016 با ثبت آمار 87 پیروزی، 10 تساوی و 17 شکست طی 114 بازی رسمی (76.32 درصد کسب پیروزی) از سمت خود کنارهگیری کرد. از سال 1957 تاکنون، از لحاظ آماری، دلبوسکه موفقترین سرمربی تاریخ تیم ملی اسپانیا بوده و نامش با حروف طلایی در تاریخ فوتبال دنیا ثبت شده است.
14- جیووانی تراپاتونی
از جیووانی تراپاتونی بهعنوان یکی از پرافتخارترین مربیان تمام تاریخ فوتبال یاد میشود. این مرد مذهبی که در میلان به اوج رسید و اینتر را در سختترین روزهای میلان به اقتدار رساند و آخرین قهرمانی آنها را در سری A رقم زد؛ فراز و نشیبهای بسیاری را به چشم دیده است. تراپاتونی ابتدا به عنوان بازیکن تیم آ.ث میلان در فصل 63-1962 به اولین جام اروپایی خود رسید. میلان با این قهرمانی به اولین تیم ایتالیایی فاتح جام باشگاههای اروپا تبدیل شد. تراپاتونی 6 سال بعد باری دیگر در لباس تیم آ.ث میلان جام قهرمانی را به دست آورد و فاتح دومین و آخرین جام باشگاههای اروپای خود در دوران بازیگری ش شد . تراپاتونی در مقام مربیگری نیز این بار اما با دیگر تیم ایتالیایی یعنی یوونتوس به موفقیت رسید . تراپاتونی موفق شد در فصل 85-1984 یوونتوس را به اولین قهرمانی خود در جام باشگاههای اروپا برساند. به این ترتیب تراپاتونی در اولین قهرمانی های میلان و یوونتوس در اروپا نقشی انکار نشدنی داشت. جیووانی تراپاتونی با سابقه هفت قهرمانی در سریآ و ۲ جام حذفی یکی از پرافتخاترین مربیان ایتالیایی است در ایتالیا با نامش با کسب جام مترادف است هرچند که توانسته با بایرن مونیخ و بنفیکا و سالزبورگ هم جامهای متعدد کسب کند. تراپاتونی یکی از موفقترین دوران یوونتوس در دهه ۷۰ و ۸۰ را ساخته بود و توانتسه بود ۶ بار با این تیم قهرمان سریآ و ۱ بار هم قهرمان اروپا شود. تراپاتونی ۱۴ سال در میلان حضور داشت و با این تیم همه چیز برد. یکی از خاطرهانگیزترین دوران تراپاتونی مربوط به دوران حضور او روی نیمکت تیم ملی ایتالیا و ژستهای نوستالژیکش هنگام زدن سوت بود. او البته عاقبت خوشی در این تیم نداشت و ایتالیا به دلیل اشتباهات فاحش داوری در دیدار مقابل کره جنوبی شکست خورد و از جام جهانی ۲۰۰۲ کنار رفت. 6 قهرمانی سری آ با یوونتوس و 1 قهرمانی با اینتر، 2 قهرمانی جام حذفی ایتالیا با یوونتوس، 3 قهرمانی جام یوفا، قهرمانی جام باشگاه های اروپا و جام برندگان یوفا و و قهرمانی جام بین قاره ای و 2 قهرمانی سوپرجام اروپا و قهرمانی در لیگهای آلمان و اتریش و پرتغال، افتخارات او است.
13- مارچلو لیپی
فقط یک نفر است که پس از قهرمانی تیم کشورش در جام جهانی آرام است تنها یک نفر است که یوونتوس را سه بار پیاپی به فینال لیگ قهرمانان رساند ه و او مارچلو لیپی است. دوران بازیگری او زیاد پر هیاهو نبود او به عنوان مدافع در تیم های سمپدوریا،ساوونا وپیستویزه به بازی مشغول شد،در سال 1982 از فوتبال خداحافظی کرد و به عنوان مربی تیم جوانان سمپدوریا وارد دنیای مربیگری شد پس از آن لیپی در تیم های پونتهدرا، سیه نا، پیستویزه، کارارهسه، چزنا، لوکه زه، آتالانتا و ناپولی به مربی گری پرداخت. پس از آن که توانست در فصل 94-93 ناپولی را به مقام ششمی در سری آ برساند به عنوان مربی در یوونتوس استخدام شد. او در سال های 94 تا 99 سرمربی این تیم بود و توانست یکی از بهترین یوونتوس های تاریخ را بسازد. سه عنوان قهرمانی در سری آ و سه فینال لیگ قهرمانان در طول پنج سال. البته یوونتوس لیپی در فینال ها خوش شانس نبود پیروزی برابر آژاکس در سال 1996 تنها پیروزی تیم او در سه فینال پیاپی بود در دوسال بعد او مغلوب دورتموند هیتسفیلد و پس از آن رئال هاینکس شد. پس از آن به تیم اینتر پیوست،ما هیچگاه در آنجا احساس خوبی نداشت و نتوانست افتخاراتی را که با یوونتوس به دست آورده بود، در این تیم تکرار کند. درست در پایان اولین فصل حضور در اینتر، تقاضای فسخ قرادادش را کرد. ماسیمو موراتی، رئیس باشگاه، پیشنهاد او را رد کرد، اما او را بعد از اولین بازی در فصل بعد، اخراج کرد. در تابستان سال 2001، لیپی دوباره به یوونتوس بازگشت و دوباره توانست در همان فصل اول، قهرمانی را نصیب این تیم کرده و در فصل بعد هم از عنوان قهرمانی دفاع کند. علاوه بر این، تیم لیپی دو قهرمانی در سوپر جام ایتالیا به دست آورد و در فصل 03/2002 بازهم به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسید، اما در آن بازی در ضربات پنالتی مغلوب آ. ث. میلان شد. در اولی جولای سال 2004، مارچلو لیپی سرمربی تیم ملی فوتبال ایتالیا شد. جام جهانی 2006 یکی از بیاد ماندنی ترین جام های جهانی بود. ایتالیای لیپی پس از پیروزی برابر استرالیا اوکراین آلمان و فرانسه قهرمان جهان شد. دو سال بعد لیپی به شرق رفت و هدایت تیم گوانگژو اورگراند را بر عهده گرفت و در آن جا هم موفق بود و توانست لیگ قهرمانان آسیا را برای این تیم به ارمغان بیاورد.
12- ژوزه مورینیو
نمی توان تاثیر او در فوتبالِ معاصر را نادیده گرفت. بی تردید آن چه تحت عنوان فلسفه فوتبالی ژوزه در سال های اخیر مطرح شده است یکی از مهم ترین فصول تحول تاکتیکی در تاریخ فوتبال است و اهمیت ان برای همه تاکتیک نویسان محفوظ است. او دشمن ارزش های مدرن است. او پس از جدایی از چلسی پس از دوری چند ماهه از فوتبال و رد کردن سبدی از پیشنهاد های رنگارنگ من جمله پیشنهاد بارسلونای لاپورتا برای تصدی هدایت این تیم، اینتر را انتخاب کرد. برترین شخصیت ورزشی سال 2005 جهان، جذاب ترین چهره ورزشی سال 2015 جهان (مشترک با جیمز رودریگز)، برترین شخصیت رسانه های ورزشی سال 2012 جهان. ژوزه دوران سرمربیگری خود را با دوره های کوتاه اما موفق در تیم های پرتغالی بنفیکا و لییرا آغاز کرد. سپس در سال 2002، مجدداً به پورتو بازگشت اما این بار به عنوان سرمربی، راهی پورتو شد. ژوزه دورانی رؤیایی با پورتو داشت و از همان زمان خود را به عنوان مربی بزرگ شناساند. وی در سال دوم حضورش موفق شد با پورتو سه جام به دست آورد. اعضای پورتو در آن سال، قهرمان لیگ پرتغال، قهرمان جام حذفی پرتغال و قهرمان جام یوفا شدند. در سال بعد نیز مورینیوی جوان دوران بسیار خوبی داشت و توانست پورتو را برای دومین سال، قهرمان پرتغال کند اما اوج کار وی، رسیدن به اوج افتخار در معتبرترین رقابت اروپایی و قهرمان کردن پورتو در لیگ قهرمانان اروپا بود. در ادامهٔ همان سال، مورینیو که در ابتدای راه مربیگریش بود، به لیگ برتر در انگلیس رفت و سرمربی چلسی شد. چلسی در طی دو سال بعد موفق شد دوبار متوالی و بعد از 50 سال قهرمان لیگ شود. مورینیو در طی همین دو سال به عنوان بهترین مربی سال از طرف فدراسیون بین المللی تاریخ و آمار فوتبال انتخاب شد. در اوایل سال 2008 و با امضای قراردادی 3 ساله، به عنوان سرمربی اینترمیلان انتخاب شد. در کمتر از 3 ماه، مورینیو اولین جام خود را با اینتر کسب کرد و توانست سوپر جام ایتالیا را فتح کند و فصل اولش در ایتالیا را با قهرمانی در سری آ کامل کرد. اما در سال بعد مورینیو اینتر را سه جامه کرد تا این تیم اولین تیم در تاریخ ایتالیا شود که موفق به چنین کاری می شود. اینتری ها موفق شدند قهرمان سری آ و جام حذفی ایتالیا شوند اما از همه مهم تر، آن ها توانستند زیرنظر مورینیو، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شوند. در رئال مادرید هم هر سه جام داخلی اسپانیا را یک بار برد. در بازگشت به چلسی، این تیم را در سال 2015 مجددا قهرمان لیگ کرد. قهرمانی در جام خیریه انگلیس ( سوپر کاپ) و قهرمانی در لیگ اروپا هم در منچستریونایتد به دست آورد.
11- برایان کلاف
اگر در جستجوی بزرگ ترین معجزه فوتبال هستید، باید به سراغ همان مردی بروید که همیشه می گفت «من به معجزه اعتقاد دارم!» او به معجزه اعتقاد داشت و به راستی که معجزه بزرگی را با یک تیم کوچک رقم زد. برایان کلاف که انگلیسی ها به او لقب «پیرمرد پر ادعا» را داده اند، پر از حرف و حدیث، اتفاقات جالب و داستان بود. کتاب های زیادی درباره وی نوشته شده و در محافل فوتبال، دارای موافقان و مخالفان زیادی است. برخی از او تقدیر کرده و وی را بزرگ ترین مربی تاریخ می دانند، برخی دیگر نیز شخصیت عجیبش را دستمایه طنز قرار داده و حتی از او به عنوان نماد «لمپنیسم» یاد می کنند. برایان کلاف یکی از نام های اسطوره ای در تاریخ فوتبال انگلستان است. او علاوه بر موفقیت های معجزه وار در عرصه مربیگری با باشگاه هایی نه چندان بزرگ همچون ناتینگام فارست، شخصیت فردی خاصی داشت که به همین دلیل، همواره مورد توجه رسانه ها بود. یک انسان خوش صحبت، شوخ طبع، کاریزماتیک، مغرور، جسور و یک مربی افسانه ای که هیچ بازیکنی جرأت نداشت جلوی او، نفس بکشد چه رسد به این که علیه وی موضع بگیرد. وقتی درباره موفقیت های شخصی اش صحبت می کرد، گفت:
من نمی خواهم بگویم که بهترین مدیر در شغل خودم هستم اما من نفر اول هستم.
برایان کلاف در سال 1974 به عنوان سرمربی لیدز یونایتد انتخاب شد ولی تنها پس از 44 روز، از سمت خود برکنار گردید. وقتی که برایان کلاف در سال 1975 هدایت ناتینگام فارست را در دسته دوم بر عهده گرفت، این تیم تنها 5 امتیاز با منطقه سقوط به دسته سوم فاصله داشت اما ظرف مدت 5 سال، فارست به قهرمانی اروپا دست یافت. او اخلاق خاصی داشت و شخصیتش جمع اضداد بود. گاهی مؤدب و گاهی بسیار گستاخ، گاهی مهربان و گاهی عصبانی و خشن.
این یادداشت در: خرداد 22, 1399 در فوتبال پارادیزو منتشر شد |