اختصاصی طرفداری | اینفانتینو چشماندازی بزرگ برای جام جهانی باشگاهها دارد؛ هرچند تحقق این رؤیا ساده نیست. حتی اگر حضور قهرمانان آسیا یا آفریقا در مقابل تیمهایی مانند رئال مادرید یا منچسترسیتی هیجانانگیز بهنظر برسد.
با این حال، برای بخش بزرگی از فوتبال اروپا، چنین رویدادی هنوز بهعنوان یک تورنمنت اضافی و مزاحم شناخته میشود. باید منتظر ماند و دید آیا جام جهانی باشگاههای توسعهیافته میتواند جایگاهی در قلب هواداران فوتبال جهان پیدا کند یا با انتقادات و چالشهای متفاوت مواجه خواهد شد.
جام جهانی باشگاههای جدید فرصتهای بزرگی به فوتبال جهان میدهد، اما همزمان با موانع و تردیدهای جدی روبهروست. سرنوشت اینفانتینو و رؤیای بزرگش در گرو موفقیت همین تورنمنت است.
ولی فراموش نکنید وقتی فیفا از بستهٔ مالی ۱.۲۵ میلیارد دلاری برای جام جهانی باشگاهها ۲۰۲۵ خبر داد و اعلام کرد تا ۱۲۵ میلیون دلار به قهرمان این رقابتها تعلق میگیرد، این فقط یک سیگنال و پیام ساده نبود. این اقدام مانند شلیک هشدارآمیزی به سمت فوتبال و باشگاههای قدرتمند اروپا و به سایر نقاط جهان بود تا یادآوری کند؛ آیندهٔ فوتبال، «بازی زیبا»، نه تنها هنوز تعیین نشده بلکه در معرض رقابت شدیدی قرار دارد.
امیرحسین صدر
ژوئن 2025
خانمها و آقایان بفرمایید: جام جهانی باشگاهها و رؤیای بزرگ جانی اینفانتینو
پروژهٔ محبوب رئیس فیفا، جانی اینفانتینو، از ۱۴ ژوئن در میامی آغاز میشود. توسعه همچنان در صدر اولویتهای فدراسیون بینالمللی فوتبال، فیفا (FIFA) قرار دارد.
جام جهانی باشگاهها با شکل و شمایل جدید، با حضور ۳۲ تیم از سرتاسر جهان برگزار میشود. این مسابقات قرار است هر چهار سال یک بار با فرمت آشنای جام جهانی، اما با باشگاهها به جای تیمهای ملی، برگزار شود، این فرصت نادری را برای باشگاهها فراهم میآورد تا با رقبای مختلف از قارههای دیگر مبارزه کنند.
جام باشگاههای جهان ۲۰۲۵ که در ایالات متحده برگزار خواهد شد، همچنین بهعنوان پیشدرآمد و تمرینی برای گرم کردن جام جهانی ۲۰۲۶، یک سال بعد از آن محسوب میشود.
بسیاری از کشورها با انجام دو تورنمنت پیدرپی در قارهٔ آمریکا شکایت داشتند اما فیفا رسماً اعلام کرد؛
برگزاری دو تورنمنت متوالی در یک منطقه به آنها اجازه میدهد «با تقویت متقابل حداکثر برای جام جهانی ۲۰۲۶ بهرهبرداری کنند و این به سود هر دو تورنمنت و توسعهٔ فوتبال در منطقهٔ آمریکای شمالی خواهد بود.»
اگرچه تقویم سالیانهٔ فوتبال کاملاً شلوغ و پُر شده است که دیگر فضایی برای استراحت بازیکنان و حتی هواداران فوتبال باقی نمانده، اما رقابتهای بینالمللی باشگاهی فوتبال همواره موضوعی جذاب بوده است. و با وجود تمام جار و جنجالها پیرامون این تورنمنت خاص، جذابیت تاریخی ذاتی در چنین چالشهای بینالمللی وجود دارد.
از زمانی که باشگاهها امکان و شرایط، تمایل و توانایی مالی آن را داشتند تا به سفرهای دوردست بروند، سفرهای خارجی خود را آغاز کردند. زمانیکه سرانجام این تورها به مسابقات سازمانیافتهتری پیش از آغاز فصل تبدیل شدند، اما برنامهریزی مسابقات رقابتی میان تیمهای قارههای مختلف بهصورت منظم در سطح جهانی همیشه دشوار بوده است.
در طول ایام، تورنمنتهای مختلف بینالمللی میان باشگاهها برگزار شد اما چیزی که واقعاً ماندگار شد، جام بینقارهای بود. این جام بهترین تیم از آمریکای جنوبی را در برابر بهترین تیم از اروپا قرار میداد و از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۴ نیز برگزار شد، قبل از اینکه جام باشگاههای فیفا جایگزین آن شود.
مسابقات اولیه شامل شش تا هشت تیم بود و بیشتر ادوار آن بهصورت رقابتهای حذفی کوتاهمدت با مشارکت هفت تیم از شش کنفدراسیون (یک تیم از هر کدام و یک تیم میزبان) برگزار میشد. باشگاههای آمریکای جنوبی و اروپایی معمولاً از مراحل نیمهنهایی وارد مسابقات میشدند و هرچند چند تیم آسیایی و آفریقایی به فینالها راه یافتند، اما برندگان همیشه از اروپا یا آمریکای جنوبی بودند.
فرمت جدید جام باشگاههای جهان، شامل برندگان جامهای قارهای از هر کنفدراسیون و تعدادی دیگر از تیمها بر اساس رتبهبندیهای منطقهای، شامل مسابقات بیشتری خواهد بود.
چندین نگرانی در خصوص این تورنمنت وجود دارد، یکی از آنها پتانسیل ایجاد عدم تعادل در لیگهای داخلی به دلیل حجم بالای پولی است که شرکتکنندگان در جام باشگاههای جهان دریافت خواهند کرد.
اضافه شدن مسابقات در فصل باشگاهی برای آنهایی که در تورنمنتهای توسعهیافتهٔ یوفا بازی میکنند و همچنین کاهش روزافزون استراحت در تابستان، فشار بیشتری به بازیکنان وارد کرده است.
البته جام باشگاههای جهان تنها مشکل در این زمینه نیست، ما پیش از این شاهد تیمهایی هستیم که در بازیهای بینالمللی دوستانه پس از فصل و پیش از فصل شرکت میکنند.
جنجال دیگری که ناچاراً میبایست بررسی میشد، مالکیتهای چندباشگاهی است. با توجه به اینکه این به امری بهشدت رایج شده، برگزاری تورنمنت جهانی به برخورد تیمهایی با مالکیت مشترک منجر خواهد شد.
انتخاب تیمها بحثبرانگیز بود؛ گروهبندی رقابتهای جام جهانی باشگاهها
قهرمان جام قهرمانان کونکاکاف 2023 یعنی باشگاه لئون به دلیل چنین سناریویی در ماه مارس حذف شد. دلیل این موضوع، اعتراض تیم کاستاریکایی آلاهوئنسه بود. لئون متعلق به گروه پاتسکا است که همچنین مالک سیاف پاتسکا است، تیمی که با پیروزی در جام قهرمانان ۲۰۲۴ مجوز گرفته بود. لئون به این تصمیم اعتراض داشت، اما صرفنظر از نتیجه، این مشکلی است که در دورههای آینده نیز دوباره با آن روبهرو خواهند شد.
اختلافاتی نیز در مورد صلاحیت اینتر میامی بهعنوان تیم میزبان وجود داشت. این موضوع را میتوانستند پیش از این، با تعیین صلاحیت میزبان حل کنند، اما این کار انجام نشد.
حس سؤالبرانگیز این بود که فیفا به هر شکل ممکن قصد داشت لیونل مسی را درگیر این تورنمنت کند و قبل از تعیین، آنقدر منتظر ماند تا ببیند تیم اینتر میامی چه عنوانی کسب خواهد کرد. معمولاً جایگاههای میزبان به تیم برندهٔ لیگ داخلی در کشور میزبان داده میشود، اما در لیگ امالاس، قهرمان به تیمی اطلاق میشود که بازیهای حذفی MLS را برنده میشود، نه تیمی که در جدول لیگ برتر قرار میگیرد.
حضور اینتر میامی یکی از جنبههای قابل بحثی است که باعث عدم توازن بهخاطر وجود قوانین نانوشته شده است، بهویژه که تیمهای آمریکایی معمولاً برای جام باشگاههای جهانی ارزش بیشتری قائل هستند تا تیمهای اروپایی. بازیکنانی مانند مسی، لوئیس سوارز، جوردی آلبا و سرخیو بوسکتس، و همچنین مربی حاضر، خاویر ماسکرانو، به مبارزه در برابر رقبای معروف اروپایی خواهند پرداخت.
در این مورد، یوفا با ۱۲ تیم بیشترین تیمهای واجد شرایط را دارد، اما برزیل با ۴ تیم بیشترین نماینده را خواهد داشت، و دلیل آن به موفقیت در چهار فینال اخیر کوپا لیبرتادورس بازمیگردد.
اگرچه تردیدهایی دربارهٔ نحوهٔ عملکرد فیفا در گسترش این تورنمنت وجود دارد و بسیاری از مسائل جانبی نیز نیازمند توجه هستند، اما ایدهٔ مسابقات بینالمللی باشگاهی قدمتی به درازای خود فوتبال دارد و این طرح بزرگ آن را به سطحی که قبل از این انجام نشده خواهد برد.
مسئلهٔ مهم این است، آیا هواداران هم بهاندازهٔ باشگاهها و برگزارکنندگان به چنین مسابقهای علاقهمندند یا خیر؟ این هنوز جای سؤال دارد!
جام باشگاههای جهان
نسخهٔ جدید جام باشگاههای جهان آخرین مورد از سری مسابقات باشگاهی در سطح جهانی است که در حال آمادهسازی کامل برای اجرای فرمت جدید و گسترشیافتهٔ خود است.
این جام بهویژه برای جانی اینفانتینو، که از اکتبر ۲۰۱۷ منتظر آن بوده، رؤیایی بوده است. همان زمانی بود که شورای فیفا، یک سال بعد از انتخاب او بهعنوان رئیس، تصمیم به شناخت همهٔ برندگان گذشتهٔ این مسابقات بهعنوان قهرمانان رسمی جهان گرفت.
برای اینفانتینو، رئیس فیفا، این ماجرا شباهتی به اسکندر مقدونی دارد که پیش از آغاز فتح جهان، نخست در مقدونیه نظم و ترتیب را برقرار کرد.
اینفانتینو در سال ۲۰۱۶ از دنیای یوفا به ریاست فیفا رسید. همواره یک رویداد جهانی با ترکیب باشگاهها را بهعنوان پروژهٔ محبوب خود انتخاب کرده بود و در کنار آن، به توزیع یارانههای بزرگتری به وفاداران خود از سودهای جام جهانی پرداخت.
در آن زمان، در دوران پس از بلاتر، اروپا از اینفانتینو حمایت میکرد، چون در برابر شیخ سلمان از آسیا، او «یکی از ما» بهحساب میآمد؛ فردی که با عنوان دبیرکل یوفا خدمت کرده بود، به نظر نمیرسید قصد داشته باشد آرامش فضای باشگاهی اروپا را مختل کند.
اوایل بهار بعد، پس از مشاورههای غیررسمی با لیگهای اسپانیا و ایتالیا، نقشهٔ اینفانتینو بهتدریج نمایان شد:
لغو جام ناخوشایند باشگاههای جهان در ماه دسامبر، باز کردن یک فرصت در تابستان با حذف جام کنفدراسیونها، و ایجاد یک تورنمنت ۲۴ تیمی چهار هفتهای در سال ۲۰۲۱، احتمالاً در چین، برای جلب رضایت حامیان مالی و تلویزیون.
همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه خبری در آلمان منتشر شد مبنی بر اینکه اینفانتینو ممکن است پروژه را با فروش ۲۵ میلیارد دلاری حقوق رسانهای فیفا به حامیان مرتبط با عربستان و گروه سرمایهگذاری ژاپنی سافتبانک تأمین مالی کند.
شورای فیفا بهندرت مقاومت نشان داد. سپس شیوع همهگیر کرونا پیش آمد و همهچیز تغییر کرد.
آغاز مسابقات تا سال ۲۰۲۵ به تأخیر افتاد و تعداد تیمها به ۳۲ افزایش یافت و این مسابقات در ایالات متحده بهعنوان تبلیغی برای جام جهانی فیفا، یک سال بعد از آن، برگزار خواهد شد. آیا همهچیز خوب است؟ هنوز نه.
فروش بلیتها وضعیت منظم و مطلوبی نداشته و تردید شبکههای بزرگ تلویزیونی باعث شده تا پلتفرم DAZN با پشتیبانی عربستان برای پوشش مسابقات وارد عمل شود. این اوضاع دلگرمکننده نیست و خاطرات روزگاری که جام باشگاهی جهان فقط حول محور فوتبال میچرخید را زنده نمیکند!

دوران گذشته
آماتورهای انگلیسی «وست آوکلند» که بازیکنان آن معدنچیان ذغالسنگ بودند، در سالهای ۱۹۰۹ و ۱۹۱۱ ادعای نخستین را داشتند. پالمیراس برزیل در سال ۱۹۵۱ موفقیت خانگی خود را در ریودوژانیرو در تورنمنت بینالمللی باشگاههای قهرمان به ثبت رساند که پس از آن، کوپا دلا موندیدا کوچک در کاراکاس بین سالهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۷ برگزار شد.
آماتورهای انگلیسیِ وست آوکلند نخستین افتخارات را در سالهای ۱۹۰۹ و ۱۹۱۱ به نام خود ثبت کردند. تیم پالمیراس برزیل نیز در سال ۱۹۵۱ با قهرمانی در تورنمنت بینالمللی باشگاههای قهرمان در ریودوژانیرو به موفقیت خانگی دست یافت و پس از آن، بین سالهای ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۷، «کوپا دل موندو کوچک» در کاراکاس برگزار شد.
آماتورهای وستاوکلند
سپس در اوایل دههٔ ۱۹۶۰، دوران کوتاه اما درخشان رقابتهای جهانی باشگاهها به وجود آمد.
هنری دولونه، دبیرکل یوفا، پیشنهاد داد تا با استفاده از موفقیت اولیهٔ جام اروپا، چالشی برای قهرمانان اروپا و آمریکای جنوبی در سال ۱۹۵۸ به راه بیندازد. کنفدراسیون فوتبال آمریکای جنوبی (کونمبول) با اشتیاق کوپا لیبرتادورس را راهاندازی کرد تا زمینهساز ایجاد نخستین جام باشگاههای جهانی در سال ۱۹۶۰ باشد.
قوانین این جام بینقارهای در نهایت ناخوشایند بود، زیرا تا سال ۱۹۶۸ برندگان بر اساس امتیازات تعیین میشدند و در صورت نیاز، بازی پلیآف برگزار میشد؛ نه بر اساس مجموع گلها و تفاضل گل.
رئال مادرید و پنیارول شروع طوفانی داشتند. مادرید بهتازگی پنجمین جام اروپاییاش را با پیروزی ۷-۳ بر اینتراخت فرانکفورت کسب کرده بود، در حالی که پنیارول قهرمان لیبرتادورس شده بود. بازی نخست در مونتهویدئو و در باران به تساوی بدون گل انجامید تا اینکه مادرید در برنابئو ۵-۱ پیروز شد. فرانس پوشکاش دو گل به ثمر رساند و آلفردو دیاستفانو نیز میان گلزنان بود. با توجه به آمار، نزدیک به ۲۰۰۰۰۰ نفر در این مسابقه حضور داشتند.
رئال مادرید با دی استفانو و پوشکاش، پنیارول را درهم کوبید
در سال ۱۹۶۱، نوبت پنیارول بود که با پنج گل جشن بگیرد، این بار در برابر عقابهای پرتغالی در حال ظهور، بنفیکا. یک گل تنهایی از ماریو کلونا در بازی رفت، باعث شد طبق قوانین، برگزاری یک بازی تعیینکننده ضروری باشد؛ پنیارول بهسختی با نتیجهٔ ۲-۱ در خانه برابر بنفیکای جوان و با استعداد خارقالعادهای چون اوزه بیو، پیروز شد.
بنفیکا دوباره در سال ۱۹۶۲ نمایندهٔ اروپا بود، اما این بار با تیم درخشان برزیل، سانتوس و پله مواجه شد. پله در پیروزی ۳-۲ در ریودوژانیرو دو گل به ثمر رساند و سپس با یک هتتریک فوقالعاده در پیروزی ۵-۲ در لیسبون نشان داد چند مرده حلاج است و بهترین جهان کیست. سانتوس در سال ۱۹۶۳ این جام را حفظ کرد، اما پیروزی آنها بر میلان در یک پلیآف پرتنش، پیشدرآمدی از مشکلاتی بود که در آینده مشخص شد؛ دو اخراج و شکایتهای شدید ایتالیاییها از داور آرژانتینی، خوان برززی را بهدنبال داشت.
بزرگان دوران مقابل یکدیگر
دو دورهٔ بعدی با حضور اینتر و ایندپندینته انجام شد و ایتالیاییها به رهبری لوئیس سوارز، ساندرو ماتزولا و جاچینتو فاکتی در هر دو دیدار پیروز شدند.
پنیارول در سال ۱۹۶۶ انتقام پیروزی را از رئال مادرید گرفت، اما همهچیز از آنجا به سمت سقوط پیش رفت.
در نمایش خشن و پرتنش بین باشگاه ریسینگکلاب آرژانتین و سلتیک اسکاتلند شکل گرفت، یکی از بدنامترین و پرتنشترین مسابقات تاریخ فوتبال. این دیدار جام بینقارهای سال ۱۹۶۷ بین قهرمان اروپا و قهرمان آمریکای جنوبی بود. سطح بالای درگیریهای فیزیکی، خشونت و بیانضباطی از هر دو تیم، بهویژه در بازی سوم رخ داد؛ فینالی که بعدها به «نبرد مونتهویدئو» معروف شد.
دعوا و زد و خورد در زمین جریان داشت، بازیکنان زیادی اخراج شدند، تماشاگران اشیایی به زمین پرتاب کردند و بازی مرتب قطع میشد. داور قادر به حفظ نظم بازی نبود، تا جایی که چندین بازیکن از هر دو تیم اخراج شدند و سلتیک بازی را تنها با ۸ نفر به پایان رساند. سلتیک که یکی از تحسینشدهترین تیمهای اروپایی بود، از این خشونت و آشفتگی شوکه شده بود. در نهایت، راسینگکلاب با پیروزی ۱-۰ در اروگوئه جام را تصاحب کرد. شدت درگیریها و نمایش خشونتآمیز تیمها، حیثیت جام بینقارهای را برای سالها زیر سؤال برد و بسیاری از باشگاههای بزرگ اروپایی، از شرکت در این مسابقات دلسرد شدند. این بازی همچنان یکی از بدفرجامترین و پربحثترین بازیهای تاریخ فوتبال باشگاهی بهشمار میرود که بیشتر بهخاطر خشونت و درگیری در یادها مانده تا فوتبال.
بازی معروف تاریخ فوتبال: نبرد مونته ویدئو
احساسات در آرژانتین هنوز بر سر وقایع جام جهانی ۱۹۶۶ و احساس ظلم و حقخوری بیداد میکرد. پس از پیروزی ۱-۰ سلتیک در گلاسگو، بازی برگشت در السیلندرو به آشوب کشیده شد. دروازهبان سلتیک، رانی سیمپسون، قبل از شروع بازی از سوی جمعیت هدف قرار گرفت و بالاجبار تعویض شد.
راسینگ با نتیجهٔ ۲-۱ پیروز شد. در دیدار سوم / پلیآف، سلتیک تحت تحریک شدید آرژانتینیها کنترل خود را از دست داد و با چهار بازیکن اخراج روبهرو شد. دو بازیکن هم از راسینگکلاب اخراج شدند، اما تیم آرژانتینی با نتیجهٔ ۱-۰ به پیروزی رسید و بهعنوان اولین تیم آرژانتینی این جام را تصاحب کرد. جک استاین، مربی مشهور اسکاتلندی، در اینباره گفت: «با ثروت همهٔ دنیا هم با هیچ تیمی پایم را در خاک آمریکای لاتین نخواهم گذاشت.»
بدتر از آن، طی سه سال بعدی، نمایندگان آمریکای جنوبی تیم بیرحم و هرجومرجطلب استودیانتس لاپلاتا بودند؛ تیمی که با فوتبالی سراسر نیرنگ و جنگ روانی و فیزیکی به میدان میآمد.
پیروزی تلخ و پرحاشیهٔ آنها مقابل منچستریونایتد کار را بهجایی رساند که نابی استایلز در آرژانتین و خوزه هوگو مدینا و جرج بست در اولدترافورد از زمین اخراج شدند. آن سالها، بازیها فقط جدال بر سر جام نبود؛ آشوب و هرجومرج موج میزد. جدالی بود میان غرور و خشم. غرور اروپاییها در برابر خشم لاتینیها. برای مردان آمریکای جنوبی چیزی بیش از مرگ و زندگی بود. بسیاری از بازیکنان یونایتد بعدها اعتراف کردند؛ این تیم کثیفترین گروهی بود که مقابل آنها بازی کردهاند!
منچستریونایتد و تیم معروف استودیانتس؛ خونین، کینهتوزانه، دشمنی و خصومت
سال بعد، میلان حتی اوضاع بدتری را تجربه کرد، اما دستکم پس از نبردی خونین در بوئنوس آیرس به قهرمانی رسید. در آن بازی، نستور کومبین، مهاجم میلان، دماغش شکست و بعد هم برای غیبت از خدمت سربازی، مدت کوتاهی بازداشت شد. در آن روزها، قهرمان شدن فقط به توانایی تیمها در اجرای خوب فوتبال نبود؛ باید از طوفان مشت و لگد هم جان سالم به در میبردی!
سه بازیکن استودیانتس بهخاطر آبروریزی ملی و رفتارشان به زندان افتادند، اما درس نگرفتند و راه و رسمشان تغییر نکرد. حتی مجازات هم نتوانست عطش آنها برای پیروزی به هر قیمتی را خاموش کند. «آنتیفوتبال» آنها شهرهٔ خاص و عام بود. تیمهای زوبلدیا، مربی استودیانتس، همواره مستعد خشونت و اقدامهای حسابشده و خبیثانه بودند.
هافبک تیم، خوان رامون ورون، پدر ورون آرژانتینی و دیگری دروازهبان میلان، فابیو کودچینی که در این مسابقات حضور داشتند، بعدها اظهار کردند؛ بازیکنان استودیانتس پیش از هر مسابقه، دربارهٔ عادات، شخصیت، نقاط ضعف و حتی زندگی خصوصی رقیبان اطلاعاتی دریافت میکردند تا بتوانند آنها را تحریک و دیوانه کنند تا خودشان آغازگر جنجال و اخراج احتمالی باشند.
تاکتیک آنها آنقدر مشهور شد که برای خودشان نام و عنوانی پیدا کرد: «ال آنتیفوتبال». با این شیوه به چهار فینال پیاپی کوپا لیبرتادورس رسیدند و سه بار قهرمان شدند. با این وصف، میلان با وجود شکست در مجموع ۴-۲، جام را از آن خود کرد.

استودیانتس یک سال بعد، در ۱۹۷۰، بعد از تساوی ۲-۲ در کایپ روتردام با نتیجه ۰-۱ شکست خورد؛ این بار مقابل فاینورد هلند. دیداری که گلزن فاینورد، یوپ فن دائل، عینک خردشدهٔ خود را از بازیکنان آرژانتینی تحویل گرفت.
فن دائل خیلی زود، در دقیقهٔ ۶۳ گل ۱-۰ را به ثمر رساند. استادیوم از شدت شادی منفجر شد. حتی ملکه یولیانا و پرنس برنارد هم، هرچند خیلی کوتاه، از جا برخاستند. اما آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، باورنکردنی بود. فن دائل با طنز خشک هلندی خود تعریف میکند:
من گل اول را زده بودم و هنوز بیست ثانیه از آغاز دوبارهٔ بازی نگذشته بود که یک آرژانتینی عجیبوغریب، به نام اسکار مالبرنات، عینک دوچشمی مرا از روی بینیام قاپید. من هم افتادم دنبال آن آدم شرور. تقریباً داشتم او را میگرفتم که ناگهان عینکم را داد به یکی از همتیمیهایش، کارلوس پاچامه. حالا من بدو، اون بدو. در حال دویدن، آقای پاچامه شروع به نابود کردن ماهرانهٔ عینک من کرد. ظاهراً این کار را خیلی راحت انجام داد. شاید عینک دچار زنگزدگی شده بود. خلاصه، وقتی به فتح عینکم نائل آمدم، کاملاً خرد شده بود.
(اگر فرصتی پیش آید، حتماً از فن دائل که هشتم همین ماه (مه ۲۰۲۵) درگذشت، مطلبی ارائه خواهم کرد.)
فاینورد و اسطوره عینکی تیم، استودیانتس را سر جایش نشاند
چندین دوره از این مسابقات، حوادث خارقالعادهٔ خود را دارد. امیدوارم در بررسی دوستان در طرفداری، مفصلاً از آنها صحبت به میان آمده باشد.
بعد از فاینورد، آژاکس عاقلانه ترجیح داد ریسک نکند و از حضور در این رقابتها کاملاً صرفنظر کرد. تصمیم آنها الگویی شد تا قهرمانان بعدی اروپا، گاهی عطای شرکت در این جام را به لقایش ببخشند. از آن پس، شرکت قهرمان اروپا در این مسابقات، به تصمیم و احتیاط مسئولان آن تیم وابسته بود.
این رقابتها در حال نابودی بود تا اینکه از سوی فریادرسی غیرمنتظره نجات پیدا کرد؛ ژاپن!
در سال ۱۹۸۰، دیدار رفتوبرگشت جای خود را به یک تکبازی در ورزشگاه ملی توکیو داد؛ تصمیمی که به پیشنهاد مسئولان ژاپنی اتخاذ شد. کشوری که نقشه میکشید تا میزبانی جام جهانی را در آینده به دست آورد. شرکت تویوتا هم با حمایت مالی خود، بهعنوان اسپانسر، بار اصلی هزینهها را به دوش کشید.
تمامی آمریکایلاتینیها از این تغییر حسابی خوشحال شدند و از این طرح بهشدت استقبال کردند؛ باشگاههای این قاره همیشه ارزش ویژهای برای عنوان قهرمانی جهان قائل بودند و نمونهٔ بینظیرش هم نمایش درخشان فلامنگوی زیکو مقابل لیورپول در سال ۱۹۸۱ بود.
فلامینگو 3-0 لیورپول؛ معجزه زیکو در محاصره ی سونس و آلن هانسن
بعدها، فیفا با راهاندازی یک تورنمنت مینیاتوری وارد ماجرا شد تا دل چهار کنفدراسیون دیگر جهان، که با حسادت و سرخوردگی سر و صدای زیادی راه انداخته بودند و دائماً شکایت میکردند، به دست بیاورد.
قطعاً دلایل قوی و مستدلی برای برگزاری جام جهانی باشگاهها وجود دارد، اما هیچیک از نسخههای برگزارشده تا به امروز، انتظارات را برآورده نکردهاست. هیچکس بهطور کامل رضایت نداشته است.
حالا باید دید شانس ایدهٔ جدید اینفانتینو چقدر است و آیا ابتکار او میتواند بالاخره جام را به جایگاهی که شایستهاش است برساند؟
اینفانتینو با تمام قدرت در صندلی ریاست، قول خود را عملی کرد و میرود تا رویای بزرگ خود را جامهٔ عمل بپوشاند و نام خود را در تاریخ فوتبال در کنار ژول ریمه و هنری دلانوی، بهعنوان پیشتازان تورنمنتهای تاریخ فوتبال جهان قرار دهد. آیا رویای او بهخوبی به تحقق خواهد پیوست و جام جهانی باشگاهها از این پس ادامه خواهد یافت؟
باید منتظر ماند و در پایان رقابتها قضاوت کرد. باید دید شانسی برای زندهماندن رؤیا و نوزاد از راهرسیدهٔ اینفانتینو وجود دارد؟