پیشتر از شرایط مدیریتی باشگاه و نبود مدیر ورزشی گفته شد، اینکه در نبود چنین پست و شخصیتی در باشگاه، خریدهایی با ریسک بالا اتفاق خواهد افتاد و این عامل سبب میشود تا دخالتهای خرید اشتباه یا موفق نیز رخ دهد. در این خصوص میتوان به خریدهای ناموفق یکی از مربیهای محبوب رسانهها، پپ گواردیولا اشاره کرد و همچنین میتوان به خریدهای ناموفق یورگن کلوپ نیز گریزی داشت اما حقیقت امر آن است که حضور مدیر ورزشی اتفاقی مهم از یک باشگاه فوتبالی میباشد. اما در این نوشته در مسیر سرنوشت نهایی شیاطین سرخ صحبت خواهد شد، اینکه با بازگشت و نمایش بسیار دیدنی شاگردان مورینیو در نیمه دوم از بازی برابر نیوکاسل، اکنون خوزه مورینیو کمی از لبه و پرتگاه اخراج دور شده است و در مدت زمان فیفا دی زمان دارد تا به برنامه و تقویم بسیار سخت خود فکر کند.
اما در خصوص سرنوشت نهایی شیاطین سرخ دو تئوری کلی وجود دارد؛ اینکه مورینیو تا آخر قرارداد خود در سال 2020 باقی خواهد ماند یا او در انتها یا اواسط این فصل به جهت اختلاف با مدیران یا نتایج ضعیف کنار گذاشته، خواهد شد. با هم به بررسی این دو تئوری که هر کدام در نهایت اتفاق خواهد افتاد، میپردازیم:
الف. خوزه مورینیو اخراج خواهد شد: 1. در اواسط فصل 2. در پایان فصل
1. اخراج خوزه مورینیو در اواسط فصل سبب میشود تا مدیران باشگاه و شخص اد ووداورد، هزینه 29 میلیونی را متقبل شود و باید این غرامت نسبت به آقای خاص پرداخت شود و همچنین با این اخراج اگرچه میتوان توجیه نتایج بد را عنوان کرد اما مثال بارز سلطنت بازیکنان در باشگاه آغاز خواهد شد! بلایی که در بایرن مونیخ رخ داده و گروهی از بازیکنان با ناخشنودی از مربیان خود، آنها را از بین میبرند و یا لستر سیتی تحت هدایت راینری که پس از صعود به لیگ برتر و شگفتی قهرمانی در همان فصل، پسرانش او را از قدرت انداختند. خطر بازیکن محوری نیز وجود با این خروج ناگهانی وجود دارد که بسیار مخرب و نابودگر برای آینده باشگاه میباشد. اما گزینه های مطرح برای اخراج در اواسط فصل، مربیان آزاد و بدون شغل میباشد. ایجنت زیدان که پیش تر عنوان کرده بود، علاقهای به مربیگری در انگلستان ندارد و سبک او مناسب این لیگ نیست (زیدان سبکی ندارد و صرفا تفکرات کارلتو را تغییراتی داده است). بنابراین گزینهها محدودتر میشود؛ بلان، کونته از گزینههای مشهور روی میز هستند که هر کدام در پستی از معرفی مربیان مربوطه توضیح داده شد. بلان که پیشتر بازیکن خط دفاع منچستر یونایتد در سالهای 2001 تا 2003 بوده، بیشتر با سبک و سیاق باشگاه آشنا میباشد و سبک دفاع منسجم و سپس پراکندگی در خط حمله، سبک بازی تیمهای او میباشد که بیشترین شباهت را به تیم یونایتد فرگوسن در سالهای حضور کارلوس کیروش در منچستر دارد.
در کنار بلان که اگرچه شخصیت بزرگ و معروفی در فوتبال میباشد و هرگز به چهره معروف مربیگری تبدیل نشد در حالی که بیشترین پیشرفت در لیگ قهرمانان اروپا با بازیکنان محدودتر مربوط به بلان نسبت به امری میباشد. کونته گزینه دیگر میباشد. کونته مربی ایتالیایی و بسیار جدی یووه و چلسی، یکی از گزینههای جذاب اما به شدت ریسکپذیر باشگاه میباشد. کونته بدون شک یکی از باهوشترین مربیان تاکتیکی حال حاضر میباشد. کیلینی که پیشتر از بازیکنان زیر نظر بوده عنوان کرده بود، هر بازیکنی توانایی کنترل و سالم خارج شدن از تمرینات کونته را ندارد. کونته آنچنان جدی و سختگیر است که به بازیکنان خود رژیم غذایی میدهد و سبب میشود تا در طول فصل تیزتر و کمتر دچار مصدومیت شوند. کونته اما به جهت روش و تفکر منحصر به فرد خود، چندان دوامی بر هر باشگاه ندارد. در بین کونته بلان میتوان گفت، هر دو روش مختص به خود را دارا هستند. بلان با فضای باشگاه بیشر آشناست، فوتبال روان و سیال را ارائه میدهد و بیشتر شکلی شبیه به منچستر یونایتد سالهای 2007 و 2008 دارد اینکه منسجم دفاع میکند و در لحظه حمله به سرعت باز میشود. در سوی دیگر ماجرا کونته سختگیر و باهوش قرار گرفته است که در بخش تاکتیکی از بلان بالاتر است و با فضای باشگاه آشنایی آنچنانی ندارد و بدون شک سبک خود را دیکته میکند و دوام کمتری نیز دارد و در آن سوی ماجرا بلانی نیز وجود دارد که دوام حضور او بیشتر از کونته میباشد. اما همچنین میتوان اشاره کرد، در صورت اخراج خوزه مورینیو که توصیه نمیشود (قدرت شدید بازیکنان در تیم که سرنوشت بایرن مونیخ فعلی در منچستر یونایتد تکرار خواهد شد) میتوان بر روی کریک و کیران مککنا نیز حساب باز کرد تا آنها تیم را تا آخر فصل هدایت کنند تا مربی دیگری در تابستان به تیم محلق شود.
2. در صوتی که خوزه مورینیو در پایان فصل اخراج شود، دیگر نمیتوان بازیکن محوری بودن را علت قرار داد و بازیکنان نیز نمیتوانند حس قدرت را داشته باشند، چرا که باشگاه با توجه به نتایج نچندان مناسب مربی خود را اخراج کرده است. در این صورت میتوان به لیست مربیان آزاد، بلان و کونته، الگری و پوچیتینو و ژاردیم را نیز اضافه کرد. شاید بهترین شکل و ایدهآلترین شکل ممکن، حضور الگری در پایان فصل به منچستر یونایتد باشد. پوچیتینو که بیشتر به جهت آغاز پروژه خود رد تاتنهام ماندگار به نظر میرسد در سویی و ژاردیمی که مربی خوبیست اما توانایی مدیریتی که باشگاهی مثل منچستر یونایتد نیاز ندارد نیز در سوی دیگر قرار میگیرد. بالاتر از کونته و بلان گفته شد، بنابراین بهترین گزینه و زیباترین آن حضور الگری در منچستر یونایتد است. حضور الگری وابسته به نظر آنیلی رئیس باشگاه یوونتوس میباشد. او پیشتر گفته بود که میخواهد جاهطلبتر باشد و حضور مربی همچون الگری شاید خلاف خط فکری او بوده باشد، اینکه الگری لیگ و حذفی ایتالیا را میآورد اما در لیگ قهرمانان موفق نبوده (قبل از رونالدو) حتی این احتمال وجود دارد که با موفقیت الگری و قهرمانی این تیم در لیگ قهرمانان به جهت بیان مدیر برنامه های زیدان و همچنین نظر جدید و دید جدید انیلی این بازیکن اسطوره ای یوونتوس به تیم دوران بازیگری خود که اکنون پرستاره و کهکشانی شده است، برود و الگری که همچنان تمدید قرارداد نکرده به مربی آزاد در تابستان تبدیل شود. در این صورت الگری سه مقصد احتمالی خواهد داشت: منچستر یونایتد، رئال مادرید و بایرن مونیخ! بدون شک بایرن مونیخ به جهت تفکر انعطاف ناپذیری که کارلتو در زمان اخراجش گفته بود، مقصد الگری نخواهد بود. تنها دو گزینه باقی میاند، یونایتد و مادرید! بدون شک حضور الگری در مادرید، اعلام شکست پرز نسبت به رونالدو میباشد. یکی از دلایلی که پرز، لوپتگی مربی تیم ملی اسپانیا را به تیمش آورد به جهت غیرمحوری بودن حضور رونالدو بود اینکه لوپتگی از تمام تیم استفاده میکند تا به موفقیت برسد اما نتایج اخیر لوپتگی چندان خوب نبوده و این خود میتواند تهدیدی در آن زمان و در مسیر آزاد شدن الگری برای منچستر باشد. اما تنها دلیلی که میتواند الگری را رئال دور کند، نحوه کار الگری میباشد. الگری مربی محافظ کار اما انعطاف پذیری است که حضور او در مادرید، نمایشی از سوی پرز میباشد که در نبود رونالدو تیمش ضربه خورده و باید خرید کند و این عامل پیام مهمی برای فوتبالیها خواهد بود که در جنگ بین پرز و رونالدو، رونالدو پیروز ماجرا بوده است. در سویی دیگر نیز پرز به دنبال موفقیتهای ادامه دار تیمش میباشد و الگری که به مربی ثبات معروف است، در چنین الویتی قرار نمگیرد. در صورت طی شدن این شرایط الگری به درهای اولدترافورد نزدیک خواهد شد و میتوانیم انتظار حضور او را داشته باشیم. الگری اما بدون شک مربی قلم داد خواهد شد که از هوش تاکتیکی بالایی برخوردار است و توانایی شکل دادن ثبات و همچنین پیروزی های پی در پی در تیم را خواهد داشت و به شکلی میتواند شکل برنده بودن را به یونایتد باز گرداند و ثبات پیروزی به اولدترافورد باز گردد.
ب. شکل دوم از سرنوشت مورینیو، ماندن اوست. اینکه سرنوشت کنونی او را شبیه به پوچیتینو و گل سرنوشت ساز کین بدانیم که مانع از اخراج او از تاتنهام شد. اینکه باشگاه با مورینیو بماند تا او تفکراتش را پیدا کند و برای او بازیکنان مناسب و دلخواهش را بخرند و اگر همچون کلوپ یا گورادیولا دچار اشتباه در خرید شد، قبول کنند و سپس این بازیکنان را به فروش برسانند. شاید این اتفاق تماما وابسته به عملکرد آینده و چند بازی سخت یونایتد داشته باشد و سرنوشت این داستان در ادامه مشخص شود. اگر مورینیو بتواند چنین تقویم سختی را با موفقیت پشت سر بگذارد و بتواند از گروه سخت لیگ قهرمانان صعود کند و همچنین خود را به 4 تیم بالای جدول که اکنون فاصله امتیاز بین یونایتد و تیم چهارم تنها 5 امتیاز میباشد، برساند. ماندگاری مورینیو در روزهای سخت کمبود مربی خوب در عرضه اول فوتبال امری نزدیک و امکانپذیر باشد. همچنان مشخص نیست که در سر وودوارد چه میگذرد! در ناموفق بودن او در خریدهای تابستانی عدهای گزینه جذاب زیدان را مطرح کرده بودند و عدهای نیز از خستگی در خرید و اینکه مورینیو باید با این بازیکنان خود که خودش خریده بسازد اما بخشی نیز که معتبرتر هستند، عنوان کردهاند که جام جهانی و همچنین شروع و بسته شدن زود هنگام پنجره برای تیم های انگلیسی از علل شکست وودوارد در جذب بازیکنان مورد نظر مورینیو بوده است. پیشتر نیز کاپلو عنوان کرده بود در جلسه مربیان برتر، خوزه مورینیو به او گفته بود که اهداف خط دفاعی او اشکرینار از اینتر میلان و کولیبالی از ناپولی بوده است، دو مدافع جوان و بهترین استاپرهای لیگ ایتالیا!
همچنان هیچ سرنوشتی مشخصی وجود ندارد. منچستر یونایتد مورینیو در بازی برابر نیوکاسل متلاشی که شباهت عجیبی به منچستر این روزهای فوتبال نیز دارد (تقابل دو تیم شکست خورده و دو تیمی که بیانگیزه اما در مسیر اثبات خود هستند) دو نمایش متفاوت از خود نشان داد. در نیمه اول در 10 دقیقه ابتدایی مشکلات شدید دفاعی یونایتد را به شوک فرو برد و در نیمه دوم نمایشی خیره کننده از یونایتد دیده شد، نمایشی که دیگر در آن لوکاکو همه چیز نبود و فلینی نیز در بطن حمله تیم بود، نمایشی که مارسیال و پوگبا مردهای اول مورینیو بودند و سانچز خوزه مورینیو را نجات داد و مرد میدان نیز کسی شد که بیشترین فشار مورینیو نیز بر او وارد شده بود. شاید به نظر نرسد اما علت مساوی تیم در برابر نیوکسل درخشش مارسیال بوده که در گل اول بر روی خطا شده بود در گل دوم نیز حرکت ترکیبی زیبایی با پوگبا انجام داده بود. در پایان این بازی و در آنالیز شبکه بیبیسی، ایان رایت عنوان کرد؛ نمیداند که ایا یونایتد مورینیو میتواند این سبک بازی از نیمه دوم را زیر نظر او ارائه دهد یا خیر ولی مجبور است و همچنین این نمایش ثابت میکند که بازیکنان یونایتد در صورت اتحاد و خواستن، میتوانند چه کیفیتی از بازی را به نمایش بگذارند. (یکی از دلایلی درخشش بازیکنانی همچون ماتا، الکسیس و مارسیال به جهت توصیه مورینو بازی آزادانه بیشتر بوده که سبب شده تا مارسیال خطای خود را در سمت راست بگیرد و ماتا آن را گل کند و خود مارسیال نیز در حرکت ترکیبی با پوگبا در سمت چپ گل به ثمر برساند. اینکه پوگبا در سمت چپ در گل دوم به مارسیال کمک کند و در سمت راست و روی گل سوم فضا و پاس برای یانگ و ارسال او جهت گلزنی سانچز ایجاد کند) سرنوشت مبهم است و چندان واضح نمیباشد. وودوارد نیز باید تصیم سختی بگیرد اینکه به پای مورینیو بماند و در صورت بازگشت به ناکامی با او تا اخر همانند فنخال باشد تا ریشه مربی محوری تیم از بین نرود یا اینکه مربی خود را اخراج کند و به بازیکنان تیم فضای بیشتری دهد تا روز دیگر با افزایش این قدرت، آنها مربیان خود را از مقامش پایین بیاندازند.