سينا ميلانشيش هفت سالم بود كلاس فوتبال ميرفتم يه بار كلاس ما با يه كلاس ديگه بازي داشت من تو ذخيره بودم كلي رو مخ مربي كار كردم كه منو بفرسته تو پنج ثانيه بعد از اينكه اومدم تو زمين اشتباهي توپ رو از يار خودي گرفتم پاس دادم به حريف و گل زد بمون بعد سرمو انداختم پايين از زمين اومدم بيرون وسايلمو جمع كردم رفتم خونه ديگه هم كلاسو نرفتم :) همون روز بود كه قبول كردم هيچ استعدادي تو فوتبال ندارم :))