به گزارش کانون هواداران دورتموند در ایران، ژرمنها با آموختن درسی که چهار سال قبل در همین تورنمنت به مسی و یارانش داده بودند, این بار به رونالدو و یارانش درسی به غایت فراموش نشدنی دادند،تا بدانند فوتبال ورزشی تیمی است نه فردی و اینکه دوره فوتبالی که زمانی ستاره محور بود و درآن تیمها با اتکا به چند تک ستاره به کسب جام های بزرگ می اندیشیدند منسوخ شده و جایش را به تاکتیک محوری داده، زمانی که بهترین و آماده ترین بازیکن مانشافت یعنی رویس چند روز مانده به شروع جام جهانی مصدوم می شود، ولی در دیدار مقابل پرتغال، تاثیر این غیبت که شاید پیش از این بسیار چشمگیر توصیف می شد، چندان که انتظار می رفت خودنمایی نمی کند.
همانگونه که از قبل پیش بینی می شد، آلمان با سیستم 3-3-4 در اولین بازی خود در جام جهانی برابر پرتغال به میدان رفت، لام، کروس و خدیرا سه هافبک میانی مانشافت را تشکیل می دادند که لام در پست 6 و کروس مایل به چپ و خدیرا مایل به راست کمی جلوتر از لام انجام وظیفه می کردند. اوزیل و گوتسه در جناحین به کار گرفته شدند و مولر در راس مثلث تهاجمی آلمان.
طی دیدار برابر سلسائوی اروپا در مجموع هر 4 نفر خط دفاعی مانشافت یک شب خوب و کم اشتباه را پشت سر گذاشتند. امری که در سالیان اخیر کمتر شاهد آن بودیم. بواتنگ در سمت راست اجازه هنرنمایی به رونالدو را نداد و اورلب های کونترائو نیز باعث فرو ریختن دیواری بتونی که توسط او در سمت راست خط دفاعی آلمان ساخته شده بود نشد. این امر با توجه به عدم حمایت اوزیل برای کارهای دفاعی و اضافه شدن به بواتنگ در مواقع ضد حملات پرتغال بیشتر نمود داشت. عدم نفوذ دو مدافع کناری مانشافت، دفاع ساده خونسرد و بدون اشتباه مرته ساکر و بازی خوانی بی نظیر هوملس در خط دفاعی، نمایشی امیدوار کننده را برای دوستداران مانشافت نوید می داد.
البته پر واضح است که هنوز دفاع مانشافت تا مبدل شدن به خط دفاعی کاملا قابل اطمینان فاصله دارد. در نیمه نخست روی دو ضد حمله خط دفاعی آلمان متزلزل نشان داد. نکته ای که نباید از آن غافل شد عدم حمایت گوتسه و اوزیل از بواتنگ و هوودس و اشتباهات گهگاهِ بندیک هوودس که هنوز به خوبی نتوانسته جای اشملتسر و حتی یانسن را در سمت چپ خط دفاعی مانشافت پر کند، در جناحین خط دفاعی بود. شاید با فیکس بودن شورله و پودولسکی به جای گوتسه و اوزیل خط دفاعی آلمان بسیار مستحکمتر شود، خصوصا در مواقع از دست دادن توپ و ضد حمله های حریف که پولدی و شورله با کمک به دو مدافع کناری کار را برای خنثی سازی ضد حملات حریف آسان می کنند.
سرعت پولدی و شورله در برگشت ها نیز از دیگر مزایای این دو بازیکن در استراتژی دفاعی تیم در این سیستم خواهد بود. ضمن آنکه بازیکنان عقب زمین در پی مواجه شدن با پرس سنگین حریف می توانند با دادن توپ به نویر و به اصلاح بازی با دروازه بان از ضد حمله حریف جلوگیری کنند. مدافعین آلمان نیز روی بازی با پای نویر میتوانند حساب خاصی باز کنند. هوودس اما هنوز با پست جدیدش هماهنگ نشده، ولی خط دفاع تیم با وجود 4 مدافع میانی تخصصی، عملکرد خوبی داشت.
فاکتور مهم دفاع خطی 4 نفره با 4 مدافع وسط تخصصی و رجحانش بر سایر خطوط دفاعی که اغلب در تیم های دیگر شاهد آن هستیم این است که که قدرت تدافعی تیم افزایش پیدا می کند و کمتر شاهد فروپاشی آن می باشیم، ضمن آنکه توانایی تیم در زدن ضربات سر، بخصوص در کرنر ها و ضربات ایستگاهی از کناره ها هم بالا می رود، حالا تصور کنید میانگین قدی آن 4 مدافع 193 سانتی متر باشد، خب چه اتفاقی می افتد؟ گل متس هوملس گویای این برتری دفاعی مانشافت بود.
عملکرد سه هافبک میانی آلمان نیز در مجموع قابل قبول بود. فیلیپ لام در نیمه اول سه مورد با توپ لو دادنهایش عملکردی متزلزل داشت اما در نیمه دوم کاملا بر بازی مسلط بود. شاید دلیل تزلزل لام در نیمه اول نا آمادگی او بواسطه مصدومیتی که در فینال جام حذفی آلمان گریبانگیرش شد بود که باعث از دست دادن جلسات تمرینی تیم قبل از جام شد. دیگر هافبک میانی تیم خدیرا عملکرد کاملا متوسطی داشت. با ادامه چنین نمایشی از سوی خدیرا، فیکس شدن اشتایگر به جای خدیرا در سیستم 4-3-3 دور از ذهن نیست. اما تونی کروس برخلاف لام و خدیرا روزی فوق العاده را پشت سر گذاشت و بازی بی نقصی از خود ارائه داد. پاس های دقیق و طراحی های عالی در ضد حملات، پخش کرده توپ به بهترین شکل ممکن باز کردن بازی، شناخت فضاهای مورد نیاز برای راه انداختن مهاجم و هافبکهای نفوذی، دادن پاسهای قطری مناسب و مهمتر از اینها دادن دو پاس گل باعث میشود که او را پس از مولر بهترین بازیکن آلمان در مصاف روز گذشته بدانیم.
اما بازی اوزیل و گوتزه به هیچ وجه راضی کننده نبود. فیکس شدن این دو در سیستم 3-3-4 در مراحل حذفی درست همانند خودکشی است. اوزیل فقط در سیستم 1-3-2-4 با پاسهای بی نظیرش بهترین نمایش خود را ارائه می دهد، آن هم در پست 10 دقیقا همچون گوتزه، این دو به دلیل ضعف در کارهای دفاعی و اضافه نشدن به مدافعین کناری در هنگام انجام کارهای دفاعی و همچنین سرعت پائین و نداشتن شم گلزنی کمترین کارایی ممکن را در سیستم 3-3-4 مد نظر لو خواهند داشت.
اگر قرار بر اجرای سیستم 3-3-4 به خصوص در مراحل حذفی باشد بهترین تصمیم ممکن نیمکت نشینی گوتسه و اوزیل و فیکس شدن شورله و پولدی می باشد.
اما مرد اول میدان کسی نبود جز توماس مولر، آقای گل دوره قبلی جام که در یورو 2012 نمایش ضعیفی داشت، در بازی دیروز به خوبی نشان داد که طی این دو سال پیشرفت قابل توجهی داشته، مولر که با دوندگی های بی امان و جنگندگی کابوس هر خط دفاعی در جام بیستم خواهد بود، او با هتریک در این جدال، به آماری در خور توجه رسید. 7 بازی در جام جهانی و 8 گل زده. آمار مولر زمانی خود نمایی می کند که بدانیم مسی، رونی، ریبری، نیمار و کریستیانو رونالدو در مجموع در 40 بازی در جام جهانی 7 گل به ثمر رسانده اند. پنج ستاره فوتبال چهان جمعا به اندازه بازیکن سخت کوش مانشافت در جام جهانی گلزنی نکرده اند. نکته ای به غایت تامل برانگیز.
اما دریبل های اعصاب خرد کن گوتزه که اکثرا باعث از دست دادن توپ می شد، آزار دهنده بود. گوتزه ای که در هنگام دریبلها یا توپ از پایش فاصله میگرفت یا توپ را آنقدر جلو می انداخت که شاید از بازیکن اول رد می شد، ولی طبیعتا دومی توپ او را می گیرفت. گوتزه ای که شاید خودش منکر شود، ولی به وضوح افت کرده است.
نکته جالب آنکه دوندگی تیم مثل همیشه بالا نبود، دلیلش هم شاید چیزی غیر از دمای 26 درجه سانتی گرادی سالوادور نبود، در دو بازی بعدی احتمالا این دوندگی کمتر نیز می شود، چرا که گرمای دو استادیوم بعدی حتی بالاتر از استادیوم واقع در سالوادور است.
یکی از نکات جالب این دیدار، مالکیت توپِ نسبتا پایین (54 به 46 به نفع آلمان) نسبت به بازی های همیشگی قبلی تیم ملی آلمان بود، که این کار به دستور لو برای جلوگیری از ضد حملات حریف انجام شد، و تقریبا هم مثمر ثمر بود. ژرمنها در این جدال هرجا که لازم بود ضد حمله می زدند و هرجایی که نیاز داشتند پاس کاری می کردند و یا حرکات ترکیبی صورت می دادند، یعنی استفاده از ضدحملات، پاس و سانتر در زمان مناسب خودش، و نه پاس کاری های بی مورد و بی هدف بدون ایجاد موقعیت. برخلاف بایرنِ پپ که بهترین فرصت ضد حمله را بخاطر اصرار بر دادن پاس های بی جهت و بی هدف هدر می داد و شاید کمی شبیه به دورتموندِ کلوپ که ضدحملات مرگبار را با کمترین تعداد پاس به سرانجام می رساند.
اما نکته ی پایانی در خصوص پنالتی مولر در این بازی است. مطمئنا او خوب پنالتی می زند، ولی اکثرا پنالتی هایش را روانه سمت چپ خود می کند، که شاید باعث خواندن دست او در مراحل بالاتر شود.