اولین جنگ سلسله ساسانى با رمى ها
ادامه ضعف دولت پارت ها مصادف شده بود با اوج قدرت امپراتورى رم و به نظر مى رسید رمى ها نیز علاقه اى به هجوم به شرق ندارند گو این که از طرف دیگر خیالشان از پارتى ها راحت بود چرا که این اواخر آن ها در چند نبرد منطقه اى ایرانى ها را شکست داده بودند.
اما اتفاقاتى جدید این توازن را برهم زد. در 226 میلادى، اردشیر، پادشاه پارس، اردوان را در سه جنگ متوالى شکست داد و سلسله اشکانى را از ایران حذف کرد. اردشیر در سال 226 سپاهى بزرگ گرد آورد و پس از انقیاد کامل نقاط مختلف ایران و توسعه مرزهاى شرقى در 228 از فرات گذشت تا شکست هاى اخیر ایرانیان را تلافى کند و در ضمن رمى ها را از آسیاى غربى بیرون کند.
قیصر رم در این زمان جوانى به نام سوروس بود که مایل به جنگ با اردشیر نبود چرا که مى دانست نبرد با سپاه گردآورى شده ایرانى ها، لااقل 1 سال زمان مى برد و پادگان سوریه به تنهایى قادر به مقابله با مردان اردشیر نبودند. وى ابتدا نامه اى به اردشیر نوشت و از او خواست تا از قدرت عظیم نظامى رم که ضرب شست آن را قبلا تراژان به ملل شرق نشان داده برحذر باشد اما اردشیر پاسخ امپراتور را با اعزام 400 سفیر با پیامهاى تند براى سوروس داد. قیصر نیز دستور بازداشت این افراد را داده و آماده جنگ شد.
در 231 میلادى سوروس نیروى بزرگى را در انطاکیه فراهم آورد ولى بزرگترین اشتباه نظامى خود را مرتکب شد. سپاه وى گویا متجاوز از 100 هزار نیروى جنگى بوده و قادر بود از عهده سپاه اردشیر برآید اما سوروس به اشتباه سپاه خود را سه دسته کرده: یک دسته را به شمال براى حمله به آتروپاتن (آذربایجان) و ماد فرستاد و یک بخش را نیز مأمور فتح جنوب ایران کرد و خود به قلب ایران و پارس حمله کرد.
اردشیر از این اشتباه نهایت استفاده را کرده و به نیروهاى شمالى دستور داد که با جنگ و گریز سپاه رم را خسته کنند و خود با حمله به سپاه جنوبى رمى که در حوالى شوش بود آن ها را کاملا از بین برد. تضعیف سپاه شمالى و نابودى سپاه جنوبى، سوروس را درمواجهه با شاه ایران تنها گذاشت و در نتیجه وى وحشت زده به داخل سوریه عقب نشست.
اگر چه اردشیر در این مرحله قادر به نابود کردن ساخلوى رمى در سوریه و انطاکیه و خارج کردن کامل رمى ها از آسیاى غربى بود اما ترجیح داد به بازپسگیری بین النهرین و ارمنستان قناعت کند و خود را درگیر بزرگ تر نکند. بنابراین دژ نصیبین و حران را در تصرف نگاه داشت و با قیصر صلح کرد.
نتیجه نبرد
این پیروزى پس از 250 سال مجددا رخ داد. (اگر چه ایران در نبردهاى فرعى موفق به شکست رمى ها شده بود) و چنان که گذشت زمان نیز ثابت کرد مواضع رمى ها را در بین النهرین ضعیف کرد و این امپراتورى را در اوج قدرت مجبور به پذیرش یک امپراتورى قدرتمند دیگر در مرزهاى شرقى خود کرد.
این جنگ همچنین سبب مطرح شدن دولت ساسانى در سطح جهان شد.

صحنه چیرگی شاپور یکم بر والرین، امپراتور روم، که بر سنگ باباغوری دارای رگهای سرخ (عقیق یمانی) کندهکاری شدهاست.
والریوس و ایران
در 241 میلادى شاهپور اول در ایران به قدرت رسید و پس از آن که از سامان اوضاع داخلى مطمئن شد در همان سال به نصیبین (در نزدیکى موصل امروزى) و از آن جا به انطاکیه حمله برد اما گوردیان، امپراتور رم، با سپاهى بزرگ وى را شکست داد و پس از شکست دادن شاهپور او را به دجله عقب راند و تیسفون را محاصره کرد. اما این پیروزى دوام نیافت چرا که در رم افسرى که از نژاد
عرب بود گوردین را کشت و چون اعتقادى به جنگ در بین النهرین نداشت این منطقه و ارمنستان را به ایران واگذار کرد. اما خود وى نیز کشته شد و دسیوس تامر جاى وى را گرفت.وى نیز در نبرد با ژرمن ها کشته شد و پس از وى سه امپراتور به طور هم زمان به حکومت در رم پرداختند که دو نفر اول به سرعت کشته شده و تنها والرین ماند.
در 258 میلادى شاهپور زمان را براى مبارزه با ارتش رم مناسب دید چرا که در شمال امپراتورى مذکور به شدت درگیر نبرد با ژرمن ها بود. در مرکز نیز تغییرات مداوم امپراتوران قدرت رم را ضعیف کرده بود. بنابراین شاهپور با گذر از فرات، انطاکیه را تصرف کرد و آماده نبرد با والرین شد. امپراتور رم با تجهیز سپاهى عظیم از جنوب اروپا عازم انطاکیه شده و در 259 شهر را از ایران باز پس گرفت و عقب نشینى زود هنگام ایرانى ها او را به طمع تسخیر بی نالنهرین انداخت اما سپاه ایران ارتش او را به مانند ارتش کراسوس محاصره کرده و سرنوشتى مشابه برایش ایجاد کردند. در این نبرد که در نزدیک شهر ادسا روى داد ده ها هزار رمى کشته شدند و هر چه تلاش کردند نتوانستند از محاصره خلاص شوند. والرین پس از تسلیم، به اسارت شاهپور درآمد و تا سال ها تحت خدمت شاهپور
بود چرا که شاه ایران از او به عنوان خدمتکار استفاده کرد.
نتیجه جنگ
این جنگ آثار بسیار مهمى داشت. ابتدا آن که امپراتور رم به طور خفت بارى به اسارت گرفته شد و این سبب توجه جهان متمدن آن روز نسبت به قدرت ساسانیان شد. دوم آن که این شکست سنگین سپاه رم سبب سقوط آسیاى غربى به دست سپاه ایران شد. شاهپور در 260 میلادى آسیاى صغیر را نیز تسخیر کرد و چنان چه مورخان نوشته اند تا سال ها در آسیاى غربى و آسیاى صغیر بدون مزاحم جدى به تاخت و تاز سرگرم بود. حال آنکه رمى ها به دلیل ضعیف داخلى قادر به بیرون کردن او از مرزهاى شرقى خود نبودند.
شکست والرین و اسارت او در جنوب امپراتورى همچنین سبب ضعف قدرت سیاسى رم در سایر نقاط امپراتورى شد به طورى که آلمانها از آلپ گذشته و به ایتالیا حمله کردند و گوت ها نیز با عبور از دانوب یونان را تسخیر کردند.تنها اشتباه بزرگ شاهپور نبردى بى دلیل با امیر عرب، اذنیه بود، در این نبرد فرسایشى سواران عرب ضربات جدى به ارتش ایران وارد کرده و سبب تضعیف موقعیت ایران در سوریه شدند اما به هر حال به نظر مى رسید امپراتورى رم از دوران قدرت خود فاصله گرفته چرا که به سادگى تن به تسخیر صدها کیلومتر از مرز شرقى خود داد.
درباره جنگ هاى ایران و رم
ممکن است این سؤال براى خوانندگان پیش آید که چرا نبردهاى رم و ایران از این درجه اهمیت برخوردار بوده که بخش بزرگى از 100 جنگ را به خود اختصاص داده است. باید گفت که جنگ هاى ایران و رم 700 سال به طول انجامید و در دنیاى متمدن آن زمان از اهمیت بسیار زیادى برخوردار بود چرا که اگر رم مى توانست مشابه فتوحات قطعى در مرکز و شمال غرب اروپا در بین النهرین و
را نیز به مانند غرب در اختیار مى گرفت و براى ارتش رم گذر از سند و پنجاب نیز کار مشکلى نبود « شرق » فلات ایران دست یابد چرا که هندى ها از روحیه جنگاورى برخوردار نبودند بنابراین ماوراءالنهر و شبه قاره هند هم مى توانست جزو امپراتورى بسیار عظیم رم شود. امپراتورى رم تقریبا در تاریخ دنیا نظیر نداشت.این امپراتورى با برخوردارى از 200 هزار سرباز حرفه اى و همین مقدار نیروى محلى، وجود 96 شهرستان، سنا و ثروت فراوان قادر به تسخیر هر نقطه حاصلخیز دنیاى آن زمان بود چنان که شمال آفریقا، مدیترانه، آسیاى صغیر، بالکان، اروپاى غربى، اسپانیا و پرتغال و
کلیه جزایر و سواحل مهم آن زمان را در اختیار داشت.در چنین شرایطى تنها ژرمن ها در شمال و ایرانى ها در شرق در برابر توسعه این امپراتورى مقاومت مى کردند، که مقاومت گروه اول به
دلیل عدم وجود سازمان جدى نمى توانست گسترده باشد اما نبردهاى شرق جدى و تعیین کننده بود.شاهپور اول برنامه و نیروى رزم به مقدار کافى نداشت در غیر این صورت مى توانست با نفوذ به داخل مصر و بالکان امپراتورى رم را به زحمت بیندازد اما به هر تقدیر ایران نتوانست از این فرصت استفاده کند و رم دوباره قوى شد.
به هر حال نبردهاى ایران و رم را مى توان مهم ترین وقایع نظامى قرن دوم قبل از میلاد تا قرن ششم میلادى دانست و شاید بتوان تداوم همین نبردها را از دلایل فرسایش امپراتورى رم و ناتوانى آن در سرکوب اقوام شمالى و هون ها دانست. البته این نبردها براى ایران نیز نتیجه بهترى نداشت چرا که شاهنشاهى پارت و ساسانى را مبدل به دولت هاى نظامى کرده بود که مرتب مجبور به جنگ با لژیون هاى رمى بودند.
منابع : کتاب صد جنگ بزرگ تاریخ اثر علی غفوری.کتاب سواره نظام ساسانی اثر کاوه فرخ،شاهنشاهی ساسانی اثر تورج دریایی و عکسها از ویکی پدیا