طرفداری -سیمونه اینزاگی در شرایطی تولد 43 سالگی خود را جشن گرفته است که در بین هواداران عقاب های پایتخت به نمادی برای این باشگاه تبدیل شده است.
وب سایت lazionews24، در تاریخ 5 آوریل به مناسبت تولد 43 سالگی سیمونه اینزاگی مقاله ای را به قلم لوکا پالمیری منتشر کرده است که در آن به تمجید از این مربی خوش آتیه پرداخته است. در ادامه، ترجمه و خلاصه ای از این مقاله تقدیم حضورتان می گردد.
عمر سیمونه اینزاگی با لاتزیو گره خورده است. اولین گل او در سری آ در لباس پیاچنزا در مقابل لاتزیو بود، تیمی که در همان نگاه اول عاشقش شد، عشقی دو طرفه. او در هفته جاری دو بار جشن گرفت یکی سومین سال حضورش روی نیمکت مربیگری بزرگسالان لاتزیو و دومی جشن تولد 43 سالگی اش.
از 1999 تا 2019 بیست سال گذشت. بیست سال در لاتزیو، چیزی که ذهن من را مشغول می کند این است که ریاضیات دروغ نمی گوید شما فقط نیمی از عمرت را در کنار عشقت می توانی سپری کنی و آن را به مردمی هدیه دهی که عاشقت هستند. عاشق دویدن های دیوانه وارت پس از هر گل، اشک ریختنت در کنار بازیکنان در رختکن، این مردم (لاتزیاله ها) عاشق این هستند که گفتی لاتزیو تقدیر من بود. اولین گلت در لباس پیاچنزا به لاتزیو زده شد، اولین و آخرین گل در قهرمانی سال 2000. یادمان نمی رود 30 آگوست 1999 در لباس لاتزیو مقابل کالیاری در المپیکو چه شوق توصیف ناپذیری داشتی در اولین بار که لباس لاتزیو را می پوشیدی. فراموش نمی کنم بازی ات مقابل منچستریونایتد را وقتی یاپ استام در دقیقه 23 مصدومت کرد و با ناراحتی زمین را ترک کردی ولی در پایان از برد لاتزیو شادترین نفر بودی. در روزی که لباست با خاک و خون پوشیده شد، خاک و خونی که هرگز از تلاشت برای لاتزیو پاک نشد. تو همواره تا مرز پایان انرژی و نهایت خستگی برای لاتزیو تلاش کردی. تلاش برای من و امثال من که عاشق این باشگاه و این رنگ فیروزه ای هستند.
برای خیلی از ما که در زمان کرانیوتی عاشق باشگاه شدیم، زمانی که نبردن جام فاجعه آور به نظر می رسید، تو یک نماد از آن دوران طلایی هستی، آخرین نماد غرور و افتخار ما. آن دوران طلایی گذشت و دوران تاریکی رسید اما تو همچنان عشقت را ترک نکردی مثل یک هوادار عاشق، سرت را بالا گرفتی و گفتی به خاطر نجات لاتزیو حاضرم دستمزدم را کاهش دهم با چیزی بسیار کمتر از آنچه دیگران می توانستند به تو پرداخت کنند. کاری که خیلی ها برای لاتزیو نکردند. در پاسخ به درخواست فروش سران گفتی احساس من به لاتزیو تعلق دارد همین جا خواهم ماند. آن سال ها گذشت و فرزندت، مثل من و فرزندم و خیلی های دیگر بزرگ شد ولی تو همچنان با همان شور و عشق در لاتزیو هستی با موهایی دلفریب که ما را یاد نستا می اندازد.
سیمونه عزیز تو انقدر به ما هواداران و اولتراها نزدیک هستی که تو را با نام کوچک صدا می زنیم چون با هیچ دوستی 20 سال دوستی نداشته ایم. بیست سال! سیمونه ما همسایگانی داریم که مدعی بودند که ما برخلاف آنان نمادی برای باشگاهمان نداریم، کسی که عمرش را در باشگاه گذاشته باشد. اما تو یک نماد هستی تو پرچم لاتزیو هستی. سیمونه عزیز من تعجب می کنم از آنانی که از اصرارت بر 2-5-3 یا تعویض هایت انتقاد می کنند و غر می زنند اما همان ها هم بعد از بحث فریاد می زنند که زنده باد سیمو، او بهترین است! همه ما عاشق تو هستیم. امکان ندارد لاتزیاله بود بدون عشق ورزیدن به نماد باشگاه.
امروز روز خوشحالی است اما وقتی به این فکر می کنم که روزی تو را در لاتزیو نبینم و به وداع و بدرقه تو بعد از این همه سال در لاتزیو فکر می کنم بی اختیار بغض می کنم. مغز من و احساس من این را نمی پذیرند، مگر می شود یک فرزند را از مادرش جدا کرد؟ گایا، پیپو، لولو، توماسو این ها خانواده ات نیستند، خانواده تو لاتزیو است. مردم ایالت لاتزیو بلدند چطور عاشق تو باشند آنان قدردان تو هستند و شاید بیش از احترامی که تو به هواداران می گذاری به تو احترام می گذارند. درست است که می گویند "هرگز" در فوتبال معنا ندارد اما کاش هرگز تو از ما جدا نشوی. علاقه ما به تو فرای برد و باخت و فوتبال است. تو با لاتزیو به عنوان بازیکن در لیگ قهرمانان بودی، کاش به عنوان مربی هم این تجربه را به دست آوری اما این را بدان که اگر نشد هم چیزی تغییر نخواهد کرد و ما همچنان عاشقت خواهیم ماند. تو در لاتزیو قهرمان شده ای، قهرمان قلب های ما. پیروزی تو تبدیل شدن از یک پسر بچه در پیاچنزا به "سیمونه اینزاگی برای لاتزیو" است. پیروزی تو ثبت شدن به عنوان نماد لاتزیو در تاریخ است. یک نماد که هر لاتزیاله ای در تمام دنیا عاشقش است و این عشق ما را متحد می کند. تولدت مبارک مربی و متشکریم برای این 20 سال عشق.