با یک سوال شروع میکنم:
مردی وقتی دلار 18 تومن بود دلار خریده و در گیرودار کاهش قیمت دلار با یک حرکت کاری میکنه که به جای ۹۰ میلیون، ۶۰ میلیون سود کنه. به نظر شما آیا این مرد در این داستان 30 میلیون ضررکرده؟
نمیدونم جوابتون چیه ولی جواب من اینه که این مرد 60 میلیون سودکرده. درسته 30 میلیون کمتر سود کرده ولی این 30 میلیون سودکمتر به معنای ضررده بودن معامله نیست.
یوونتوس امسال از سال گذشته یک جام کمتر گرفت، اما باز هم قهرمان ایتالیا شد. به نظر من یوونتوس هنوز تیم کاملا موفقی محسوب میشه. درسته میتونست موفقتر هم باشه ولی با این حال باز هم موفق بوده.
هدف لیگ قهرمانانه ولی هنوز مشکلاتی بیشتر از چیزی که فکرش رو بکنید در این راه وجود داره. یعنی در حالت عادی هنوز یوونتوس حق داره تا نیمه نهایی لیک قهرمانان رو کافی بدونه ولی نه با این شیوه بازی و این نوع برخورد با هوادار.
من از این که قهرمان لیگ قهرمانان نشدیم نگرانیای ندارم ولی نوع بازی چرا. ما با اتخاذ یک نوع سیستم متعفن در 80 درصد دقایقی که بازی کردیم در حال دفاع بودیم، اون هم نه دفاع اصولی و ساختارمند، بلکه اتوبوس پارک کردن خالص. ما در اکثر بازیا فقط 2 مهره هجومی تو 11 نفر داشتیم. ما 80% تایم بازیها رو به دفاع اتوبوسی پرداختیم ولی تهش میبینیم که با وجود 2 بازی کمتر از منچستر سیتی، 2 گل بیشتر از اونا خوردیم. یعنی ما در متعفن بودن هم موفق نبودیم. چرا؟ چون دچار میانمایگی شدیم. تیمی که میخواد فوتبالی با محوریت دفاع و بازی فیزیکی بازی کنه به دیبالا و دوگلاس و برناردسکی و رونالدو احتیاجی نداره. ما مشکل بزرگی داریم با تیممون. میبینیم که آدرین رابیوت به شدت از ماتوییدی فصل بهتری داره، لاکازت و ژیرو همینطور، اما دشان که تکلیفش با بازیش مشخصه بدون توحه به صحبت دیکران یا عملکرد در سیستمهای دیگه با نگاه به بازی خودش اینایی که ضعیفتر بودن به ظاهر رو دعوت کرد. یا کونته به اینسینیه بازی نمیداد تو یورو، جاش پارولو رو میذاشت.
یوونتوس بزرگترین مشکلش همینه. یک جا میخواد مدرن و مترقی و زیبا باشه و تیمش رو پر میکنه از بازیکن فانتزیستا، از طرف دیگه میترسه اسکودتو بپره از دستش، با کاپلوی پلاستیکی ادامه میده.
به نظرم به وضوح بزرگترین نیاز یوونتوس تعویض سرمربیه. اما اگر زبانم لال و گوش شیطان کر این عفریت در یوونتوس باقی ماند، کاش به حای امثال کیزا و زانیولو، برن سراغ یورای کوتسکا و بوناونتورا و باکایوکو.
و یک نکته، کسی که دلش میاد ماروتای خوبیها رو در کسری از ثانیه از یوونتوس بیرون کنه، قظعا دلش به حال الگری نخواهد سوخت. فقط باید درست و حسابی قانعش کنن.
تکرار پایانی که پارسال نوشتم:
حالا اما آنیلی می تواند با یک ریسک حساب شده به افرادی مانند سیمونه اینزاگی که در محیط های کوچکتر ظرفیت بالای خود را نشان داده اند، فرصت درخشیدن بدهد و صد درصد اعتبار آن را متعلق به خود بداند. بعد از چهار سال بی نظیر با الگری، یک امید، یک انگیزه، یک اتمسفر و یک روح جدید شاید تمام آن چیزی باشد که یوونتوس به آن نیاز دارد.