بعد از مدت ها بود که از بازی یه فوق ستاره از تیم حریف اونم تو تیم ملی خودش لذت میبردم. واقعا لذت اون شب برام وصف ناشدنی بود یجورایی حسش شبیه به حسی بود که بعد بازی با رئال و مایورکا داشتم اونجا که رِیِس فقید و دوس داشتنی با دوگل فوق العادش اشک رو تو چشمام جمع کرد و سند قهرمانیمون رو امضا کرد...
هعیی روحش شاد از اینکه فکر میکنم دیگه بینمون نیس واقعا دلم میشکنه و اما بازی آرژانتین و اکوادور...
یه بازی عجیب و غریب. بازی ای که با توجه به سابقه ای که ازش تو این چندساله به یاد داشتم و اون چیزی ام که از تجربه دو دهه بازی بین این دو تیم میگذشت محال بود برام که بخوام تصور کنم آرژانتین امشب از این بازی چیزی صید کنه. ساعت ۱ نصفه شب بود شبکه ام بازی رو پخش نمیکرد و مجبور بودم با آنتن بازی رو ببینم. تا اومدم ببینم اسکوربود و زمین رو آرژانتین گل خورد و با خودم گفتم ای بابا امشبم قرار نیس اتفاق خاصی بیفته و میخواستم تلویزیون رو خاموش کنم برم بخوابم که تو دلم یچیزی میگفت یه چند دقیقه ای صبر کن که از شانس خوبمم مسی گل مساوی رو زد یکم خیالم از بابت بازی راحت شد و نشستم رو مبل که ادامشو ببینم که مسی گل دومم زد و یهو بی اختیار داد زدم. برام عجیب بود اما واقعا خوشحال بودم و انگار یادمم رفته بود مسی دشمن درجه یک ما محسوب میشه خلاصه با ذوق بیشتر بازی رو دیدم و اصلا متوجه گذر زمان و تموم شدن نیمه اول نشدم ....
وقتی مسی گل سوم رو زد اصلا نفهمیدم چی شد!؟!؟ صحنه آهسته رو بعد از بازی بیشتر از 20 بار دیدم...! هنوزم نمیفهمم اون توپه چجوری گل شد... لذتی که اون شب از بازی این ابرفوق ستاره بردم وصف ناشدنی بود
اونموقع بود که یچیز جالب راجع به مسی فهمیدم و اون این بود که اگه شکست رو قبول نکنه و بدون ترس به دل دشمن بزنه هیچ تاریخ و سابقه منفی ای نمیتونه شکستش بده اما این موارد و زمان ها برای مسی خیلی خیلی کم اتفاق میفتن
چیزی که اون شب از مسی دیدم حتی تو بازی با بایرن مونیخ و بازی برگشت 2017 با خودمون که با دبلش شکستمون داد ندیده بودم. یجور خاص بود و هیچ ترسی از دشمنش نداشت... خیلی دوس داشتم این مسی رو تو جام جهانی ام ببینم اما متاسفانه تنها سایه ای از اون مسی رو دیدم و دیگه بعدش تو هیچ تورنمنت ملی ای شبیه اون چیزی که تو بازی با اکوادور رقم زد رو تکرار نکرد یا شایدم میشه گفت خودش نخواست تکرار کنه🙂