همه ما می میریم ،از این موضوع هیچ اجتنابی نیست ،اما بعضی رفتن ها ،چنان داغی به دل بازمانده ها میذاره که تا آخر عمر جای اون داغ روی سینه آدم باقی میمونه
ما گاهی وقت ها ،اختلاف نظر بین نسل ها ، سختگیری هایی که به نظرمون موجه نیست و... را می بینیم اما اون آبشار بزرگ محبت و دلسوزی و از خودگذشتگی به چشممون نمیاد
یادمه بچه تر که بودم شبکه دو سریالی نشان میداد به نام در پناه تو ، مادر مرحومم به این سریال خیلی علاقه داشت ،اون موقع ما مستاجری داشتیم که بچه ای داشت که از من چند سال کوچک تر بود و مادرش مدام اصرار میکرد بیاد با من بازی کنه در حالی که من ازش خوشم نمیومد ،گذشت تا اینکه یک روز این بچه تصمیم گرفت به گل های قالی نسبتا عتیقه ما که پدرم خیلی دوستش داشت آب بده تا رشد کنن 😊
منم اجازه ندادم و تا میخورد کتکش زدم ،بعدش که مادرا اومدن ،مادرم یکم منو دعوا کرد که اون مهمان و بچه بود چرا زدی و اینا ،اعصابم خرد شد تا شب ، مادرم عدس پلو درست کرده بود ،دم گذاشته بود روی گاز و داشت سریال مورد علاقه اشو میدید ،منم که فکر میکردم در حقم ظلم کرده رفتم زیر گازو زیاد کردم ،غذا سوخت و در حالی که اصلا فکرشم نمیکردم اشک مادرم دراومد ،موقع خواب عذاب وجدان یجوری خفتم کرده بود که یهو زدم زیر گریه و ماجرا لو رفت ... . بعد از فوت مادرم هر موقع عدس پلو میخورم یا اون سریالو میبینم ،یه بغضو حس گنگی عجیبی میاد سراغم
اون شاید اولین و حتما آخرین باری بود که باعث شدم دل مادرم بشکنه و خدا را شکر میکنم که با نهایت رضایت از من ،از این دنیا رفت
امروز من با گل و خیرات سر مزارش میرم و از شما هم خواهش میکنم امروز و هر روز با محبت و مدارا به سراغ پدر و مادرتون برید
خداوند همه مادران درگذشته را بیامرزد و به مادران دیگر سلامتی و دل خوش نصیب دارد .
پ ن : اگر دوست داشتید یه فاتحه بخونید برای مادران فوت شده