خود را تحقیر نکنیم
باطنِ زندگی خود را با ظاهرِ زندگی دیگران مقایسه نکنید. این پایان بندی و روح جاری در برخی کلیپ هایی است که گاهی در تلویزیون می بینیم. این یک حقیقت است که قیاس باطنی که می دانیم با ظاهری که می بینیم و از پشت ماجرا خبر نداریم، خود ما را آسیب می رساند. آسیب هایی که گاه به گناهان کبیره هم گره می خورد. یادم هست این ماجرا که ؛ فردی چنان پشت سرِ بنده خدا صحبت می کرد که انگار دشمنِ خونی است. اما دشمن نبود طرف بلکه دوست هم بود. دوستی که خیرش به دیگران هم می رسید اما این طرف داشت پشت سرش هرچه به زبانش می رسید می گفت. ماجرا را که مطالعه می کردی به این نتیجه می رسیدی که همه این گفته های ناصواب، ریشه ای ندارد جز حسادت. آن هم به دوستی که نزدیک بود اما این فرد دورش می خواست و اگر دستش می رسید او را از زمین برمی داشت چون نمی توانست موفقیت او را تاب آورد. او حاضر نبود تا تلاش خویش را افزون کند برای رسیدن به موفقیت اما حاضر بود خودش را منفجر کند تا دیگری به توفیق نرسد. به این هم کار نداشت که بنده خدا هم در زندگی خود گرفتاری هایی دارد. او بودی او را “نبود” می خواست انگار. رفتار او مرا یاد سخنان استاد الهی قمشه ای انداخت که به این بیماری هولناک توجه داشت و به این عبارات از آن پرهیز می داد که ؛
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور! حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضی ها آن را در چشمان شان پنهان میکنند ٬ بعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه می خندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید ٬ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است.
انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش. راست می گوید استاد. در کتاب های اخلاقی هم حسد را به آتش تشبیه کرده اند که همه چیز را نابود می کند اما توجه داریم که آتش خود هم نابود می شود. یعنی وقتی آخرین بوته هیزم خاکستر شد، آتش هم بر گورش می میرد و لحظه ای هم نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. قصه آتش درون که حسادت باشد هم همین است.مراقب این آتش باشیم و حواس مان به این هم باشد که به ظاهر ماجرا ها حکم نکنیم و از آن ترازو نسازیم چه بسا ظاهر های زیبا بوده است که در درون خود پر از شر و بدی است . اگر می خواهیم ترازویی بسازیم به همه ماجرا اشراف داشته باشیم و سپس تراز بسازیم از آنچه زندگی خود را با آن می سنجیم. مراقب حرمت خود هم باشیم و با حسادت به تحقیر خود دست نزنیم و سنگ به شیشه شخصیت خود نزنیم که خیلی زود می شکند و خرده هایش امروز و فردای مان را هم زخم می زند….