Mohmmd Mousaviمن ی جوجه داشتم
بزرگش کردم
صگ شد
واسش قفس گذاشتیم خروسه وحشی ب مهمونا تعرض نکنه
خیلی دوسش داشتم
بعد این ب همه تجاوز میکرد ولی من میرفتم پیشش اروم بود کاریم نداشت :|
بعد ی روز از کوچه و بازی اومدم خونه دیدم نیس
بم گفتن قفسشو باز کردیم یکم راه بره فرار کرد تو کوچه
بعد من مدت ها تو کوچه و خیابون مث اینا ک دنبال بچه شون میگردن دنبالش میگشتم
گذشت
تا چن وقت پیش بابام بم گف همون شب خوردیمش:|
ولی خدایی عین بچه م دوسش داشتم اون موقه ها
حتی الان امیدوارم اون دنیا تو بهشت ببینمش گردنش نخ ببندم بریم مخ حوری بزنیم😂😂