🇩🇪 Naser Barca 🇦🇫سال آخر مدرسه یه معلم زبان داشتیم یه نصیحت کرد کفت تلاش کنید درستون رو بخونید جون اکه مدرسه تموم شد اکثر تون شاید برید زن بگیرید فردا میری خونه نامزدت یه خواهر کوچکتر یا برادر کوچکتر داره میاد جلوت کتاب رو میذاره که کمک کنی تو درساش چون تو قبلا خوندی همشو باید بلد باشی بعد اگه نتونی یه خط رو درست بهش توضیح بدی میخای چه جوابی بدی به اون خواهر یا برادر نامزدت همه کلاس محو بودند و سکوت گفت از این بدتر هیچ بی آبرویی نیست جلوی خانواده نامزدت کم بیای
بین بچه ها یکی بلند شد گفت با اجازه بهش میگم من اگه گوهی بودم که نمیومدم خواهر تو رو بگیرم یهووو فکر کنید سکوت کلاس چه بلایی سرش اومد
نذاشت اون نصیحت ما رو تحت تاثیر قرار بده