فریاد بیصدابایرن رو نمیدونم!!
ولی به قول معروف عشقی که دلیلش رو نمیدونی پایدار تره(از خودم دراوردم جمله رو ب روتون نبارین)
اما اولین خاطره ای که از بایرن تو ذهنم هست اون فینال کذائی ۹۹ بود.اون شب بجایی اینکه بازی رو ببینم تو راه روهای بیمارستان بودم ولی گریه هام و فریاد زدن هام که منو ول کنید چیزیم نیست،بزارید بازی بایرن رو ببینم به یادگار برام مونده(گوشتونو بگیرید تا بگم بدوبیراه هم میگفتم)
در مورد آلمان هم به طور ویژه نمیدونم اما میشه حدس زد چون بایرن شاکله اصلی تیم ملی رو تشکیل میداد هوادارآلمانم شدم.(اولین خاطره که از هواداریم از آلمان یادمه شب شکست ۵ بر ۱ مقابل انگلیس بود)
اما استقلال رو خوب یادم هست.سالهای ۷۸/۷۹ بود که پیگیر بازیهای داخلی شدم،به دلیل اینکه داداش بزرگم پرسپولیسی بود گرایش به رنگ قرمز داشتم(نمیشه بگم هوادارش بود شاید فقط برای ۲ هفته)
اما یک روز ورق برگشت!با پسر عموم خلوت کرده بودیم که صحبت از فوتبال شد،اونجا از تاریخچه تاج و اسطوره هاش(به طور ویژه ناصر خان) گفت.شرایط قبل از انقلاب و شکوهی که داشت،حرفهاش به دلم نشست و از اون موقع هوادار(شایدم تماشاچی!) استقلال شدم.