نگذارید عبادتشان در گوش عرشیان صدا کند چون انها هم برای آنها سجده خواهد کرد بگذارید آنها را در قفس چاه کشند تا به جاه نرسند اگر کار از کار بگذرد دیگر کائنات جز نفرینشان چیزی نصیب ما نمی شود |
۱-شیاطین به جایشان حسرت می خورند پدر می آید و بچه شیاطینش به آن جایگاه نگاه می کنند حسرت به دهان می مانند ما جایگاه شان را می خواهیم عرش دیگر برای فرشتگان نیست برای ماست چه کنیم شیطان بزرگ فرزندان آدم را گول می زنیم همانجور که ابلیس کرد ولی دیگر گول نمی خورند آنها متزلزل نمی شوند چه کنیم به آنها می گوییم که جایگاهی برتر از عرش هست معبدی است که عرش به آن حسودی می کند آری همین است فرشتگان عرش را رها کردند به معبد آمدند و شیاطین کائنات را به تسخیر در آوردند
۲-ای وای گول خوردیم ما در دوزخ جهل گرفتار شدیم چه کنیم یک راه است از آن می گریزیم چگونه با کدام سلاح با بالهایمان ققنوس وار پرواز می کنیم آری این راهش است آنها نزدیک شده بودند ده سال همین را می خواستند اما شیطان بزرگ فرگوسن آنها را باز به زمین فرستاد چون که رهبری دانا نداشتند که آتششان را که عرش را درنوردیده بود را خاموش کند
۳-هنوز امید هست اینها جوان هستند کاراگر جرارد اوون بار دیگر حمله می کنیم پیرها جایشان را به جوانان بدهند می درخشند و با رقصشان اشک آسمان را بر روی قلب خاک می ریزد اما اینبار توپچی ها با شلیک های بی امانشان آنان را زخمی می کنند این ایام هم گذشت روز از نو روزی از نو اوون می رود و بنیتز می آید
۴-بعد از۱۹سال دیگر معبد آنفلید که از عرش بر فرش چمن آوردیم و اهالی سرزمینمان به خاطر تصمیمات اشتباهمان با ما آمدند ynwa قدم که کنار تو بی ما هم پلک بر هم نخواهی زد شیاطین را در خاک خونشان را به رود تبدیل کردیم ولی آنقدر خوشحال بودیم و باز این طلسم گریبانمان شد دوبار عجز ولی تو هیچگاه تنها قدم نخواهی زد
۵-حضرت جرارد با سوارز نقشه را عملی کرد دیگر به عرش رسیدیم این کلید خوشبختی است جرارد می رود تا در را باز کند ولی مه ابر و باد و فلک در کارند تا بر زمین خوری و به نوایی نرسی کلید به عمق سیاهچاله رفت و او هم با چشمانی پر اشک عشق و مشق عشق رفت
۶-او می آید می گویند آقای معمولی ولی خاص است شما لیاقت پرواز ندارید باید شایستگان را آورد صلاح مان و فیرمینیو و ون دایک به او اعتماد کنید دیگر ما پرواز کردیم ولی اینبار مردی از جنس هنر از سرزمین بلوگرانا و شوت کمپانی که قلب فرشتگان را هدف می گیرد ۹۷نه هنوز هم شما برترین نیستید
۷-من نگاهی کردم مردممان هنوز وفادارند هنوز با بوی آنفلید مست عرش می شوند اینبار دیگر آنجا را تصرف می کنیم دیگر شیاطین بدانند که وقت برگشتن است صورتها پیر شده چهره ها درهم شکسته مغزها خسته از زاییدن تفکر اما قلب هنوز جوان و دل هنوز امیدوار میرسیم هیچ کسی نمانده بگذارید ما رسیدیم ولی یک قدم مانده ویلیان و ادرسون روبروی هم قرار دارند بله ویلیان او را می شکند و عرش در نگاه تو معنا می شود تو همانی که میخواستیم بگذارید برایت فرش بیندازیم تو معنای خوشبختی در ناامیدی هستی