خیانت عشق و شریک زندگی شاید یکی از بدترین و سختترین اتفاقهای زندگی باشد. کسی که همه آیندهتان را درکنار او تصور میکردید تمام حرفهای عاشقانهای که روزی به شما میگفت را به فرد دیگری میگوید. خیانت همسر ممکن است باعث خشم، ناراحتی، استرس، افسردگی و حتی بیماری جسمی شما شود اما بیشتر از همه اینها این سوال ذهن شما را آزار میدهد “چرا بهم خیانت کرد” پیدا کردن جواب این سوال شاید مرهمی بر قلب شکستهتان باشد یا حتی به شما کمک کند در این شرایط بهترین و درستترین تصمیم زندگیتان را بگیرید.
پایین بودن عزت نفس
رابطه جنسی دلیل اصلی خیانت کردن همسران به یکدیگر نیست، ریشه اصلی بسیاری از خیانتها نوعی احساس کمبود در زندگی، به ویژه پایین بودن اعتماد به نفس است. احساس ناخوشایند کامل نبودن است که بسیاری از همسران را به فکر خیانت میاندازد. هیجان این بیاحتیاطی و سعی و تلاشی که همسر خیانتکار برای پنهان نگه داشتن این راز میکند، به اندازه خود خیانت هیجانانگیز است. انرژی و هیجانی که همسر خیانتکار صرف رابطه نامشروعش میکند، باعث میشود کمتر به نقص شخصیتی خود فکر کند. فرآیند پیچیده و خسته کننده مدیریت رابطه نامشروع به فرد خیانتکار کمک میکند تا درد جانکاهی را که در وجودش احساس میکند، از طریق اکسیر قدرت، اثبات جنسی و مخدرهای خطرناکی مانند دوپامین و اکسیتوسین که بدن هنگام برقراری رابطه جنسی و عاشقانه ترشح میکند، آرام کند.
ترس
چرا فردی که عاشق همسرش است و همسرش نیز متقابلاً او را دوست دارد، باید مرتکب خیانت شود؟ شروع یک رابطه نامشروع مانند بسیاری از تصمیمهای اشتباه غالباً از سر ترس است. فرد خیانتکار از این واهمه دارد که مبادا ارزش عشق و دوست داشته شدن را نداشته باشد، جذابیتش را از دست بدهد، دستکم گرفته شود و تحقیر شود یا کنار گذاشته شود. جان کلام آن که دلیل خیانت کردن شاید احساس دیده نشدن و تایید نشدن در رابطه باشد.
خاموش شدن آتش عشق
احساس مهیج و لذتبخش عاشق شدن معمولاً تا ابد دوام نمیآورد. وقتی شما و همسرتان عاشق هم شدید، حتی از دریافت یک پیام ساده از یکدیگر به شدت هیجانزده میشدید و سیل دوپامین در بدنتان جریان پیدا میکرد. اما عشق سوزان روزهای نامزدی و اوایل ازدواج معمولاً بعد از مدتی رو به خاموشی میگذارد. شکی نیست که عشق پایدار و ماندگار وجود دارد. اما شور و شوق روزهای اول دیرپا نیست و وقتی جرقههای اولیه خاموش میشود، متوجه میشوید که زندگیتان خالی از عشق است، حتی ممکن است احساس کنید که فرد دیگری را دوست دارید.
پایان دادن به رابطهای که هنوز احساس تعلق به خانواده، دوستی، امنیت و پایداری را در شما ایجاد میکند، دشوار است. اما ادامه دادن به رابطهای خالی از عشق و تمنای تجربه کردن عشق میتواند فرد را ترغیب به خیانت کند.
عشقتان میخواهد به رابطه پایان دهد، اما در عوض رابطهتان را خراب میکند
هرچند جدایی پیآمدهای ناخوشایند بسیاری را به دنبال دارد، اما ادامه دادن به زندگی با فردی که از او راضی نیستید، هم کار بهتری نیست و به دور از صداقت است. مسلماً نابود کردن یک رابطه برای فرار از جدایی دردناک یا معذب کننده بدترین کاری است که میتوانید انجام بدهید.
دلیل خیانت برخی مردان متاهل این است که نمیخواهند “آدم بد” ماجرا باشند و برای طلاق اقدام کنند، پس به جای آن که روراست باشند و نارضایتیشان را از زندگی مشترک بیان کنند، مرتکب خیانت میشوند، به این امید که همسرشان متوجه خیانت بشود و زحمت طلاق گرفتن را بکشد.
فکر جدا شدن برخی همسران را به رفتارهای بسیار بدتری سوق میدهد که ریشه در ترس دارد. هرچند در اعماق قلبتان میدانید که رابطه فعلیتان اشتباه است یا حتی همراه با سوءاستفاده است، اما نوروفیزیولوژی وادارتان میکند که خطر نکنید و از تعارض میانفردی اجتناب کنید. برای مدیریت این ترس به راه اشتباه میروید و به جای آن که با آرامش از هم جدا شوید، رابطهتان را خراب میکنید. خیانت یکی از مخربترین راهها برای فرار از واقعیت است.
برآورده نشدن نیازها
گاهی اوقات نیاز یکی از همسران یا هر دو در رابطه برآورده نمیشود. در چنین شرایطی بسیاری، به خصوص افرادی که به جز عدم رضایت از رابطه جنسی مشکل دیگری ندارند، تصمیم میگیرند که به زندگی در کنار یکدیگر ادامه بدهند، به این امید که شرایط به مرور زمان بهتر شود. اما واقعیت این است که برآورده نشدن نیازها منجر به ناامیدی میشود و اگر بهبودی در شرایط حاصل نشود، این درماندگی بیشتر هم میشود. به این ترتیب شوهر یا زنی که نیازش برآورده نشده است، برای خیانت انگیزه پیدا میکند و تصمیم میگیرد نیازش را در جای دیگری تامین کند. نیازهای جنسی در شرایط زیر برآورده نمیشود:
متفاوت بودن میل جنسی همسران
ناتوانی یکی از همسران در برقراری رابطه جنسی یا بیعلاقگی وی به رابطه جنسی
یکی از همسران یا هر دو غالباً در خانه نیستند و از هم دورند.
برآورده نشدن نیازهای عاطفی و هیجانی میتواند انگیزهای برای خیانت باشد. ارائه تعریفی برای خیانت عاطفی دشوار است، به طور کلی میتوان گفت که خیانت عاطفی وضعیتی است که یکی از همسران انرژی عاطفی فراوانی را بر روی فرد دیگری به جز همسرش سرمایهگذاری میکند.
خیانتهای نسنجیده و بدون فکر کمتر در رابطههای درازمدتی مانند ازدواج پیش میآید. لغزشهایی که حین یک سفر کاری یا بین دو دوست رخ میدهد، در وهله اول هیجانانگیز به نظر میرسد و به نظر نمیآید که عواقب مخربی به دنبال داشته باشد تا آن که ناگهان بهمنی از مشکلات ناشی از خیانت بر روی زندگی مشترک فرو میریزد.
اغلب افراد به خیانت به چشم سرگرمی نگاه میکنند و به هیچ وجه برای روبهرو شدن با پیآمدهای مخرب آن آماده نیستند و وقتی میبینند که همسر قوی و محکمشان از شنیدن خبر خیانتشان خون گریه میکند، جا میخورند. زن یا شوهری که از روی بیفکری مرتکب خیانت میشود، برای مواجه شدن با رنج و درد عظیمی که به همسرش تحمیل میکند، آماده نیست.
تنوعطلبی
کاملاً طبیعی است که یک نفر افراد دیگری را به جز همسر خود جذاب بداند و به بودن با آنها فکر کند. مشکل از جایی به وجود میآید که مرد یا زن متاهلی تصمیم بگیرد به فردی که به نظرش جذاب میآید، نزدیک شود و با او رابطه برقرار کند.
همگی ما تمایلات جنسی ذاتی داریم، اما وقتی به فرد دیگری متعهد میشوید و با او پیمان ازدواج میبندید، در واقع با همسرتان توافق میکنید که این تمایلات جنسی را فقط در رابطه زناشویی ابراز و ارضاء کنید. گاهی اوقات به جنبه دیگر وجودمان مجال خودنمایی میدهیم. رابطه با انسانهای مختلف جنبههای متفاوتی از شخصیتمان را شکوفا میکند.
یک سوم افرادی که در یک مطالعه شرکت کرده بودند، میل جنسی را دلیل اصلی خیانت به همسرشان بیان کردند. زن و شوهرهایی که درگیر زندگی میشوند، ممکن است به رابطه جنسی بیتوجهی کنند یا خواستههایشان در رابطه زناشویی برآورده نشود، در نتیجه امیال سرکوب شده و نیازهای برآورده نشده راه را برای خیانت باز میکند. مردان متاهل بیشتر از زنان به دلیل تنوعطلبی مرتکب خیانت میشوند.
خیانت از سر خشم
زنان و مردان گاهی اوقات از سر خشم یا میل به انتقام گرفتن مرتکب خیانت میشوند. شاید تازه متوجه شدهاید که عشقتان به شما خیانت کرده است و از فهمیدن این راز به شدت آزرده خاطر و حیران شدهاید. اکنون میخواهید از زهری که همسرتان به شما چشانده است، به خودش بدهید و به او خیانت کنید تا طعم خیانت دیدن را بچشد. به عبارت دیگر تفکر “حالا که مرا ناراحت کردی، ناراحتت میکنم” انگیزه اغلب خیانتها است. خیانت از روی خشم به جز انتقام دلایل دیگری نیز دارد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
وقتی از رابطهتان ناامید میشوید و فکر میکنید همسرتان شما یا نیازهایتان را درک نمیکند.
خشمگین بودن از دست همسری که هیچ وقت کنارتان نیست.
عصبانی بودن از دست همسری که به لحاظ مادی یا معنوی چیز زیادی ندارد که در اختیارتان بگذارد.
خشم و ناامیدی پس از دعوا
خشم از هر موضوعی که نشأت گرفته باشد، میتواند انگیزهای قوی برای دور شدن از عشقی که آزارتان میدهد و نزدیک شدن به دیگری باشد.
مسائل مربوط به متعهد بودن به زندگی زناشویی
مردان و زنان که متعهد ماندن به رابطه برایشان سخت است، بیشتر مرتکب خیانت میشوند. به علاوه تعریف همه از تعهد یکسان نیست. بسیاری از افراد عقاید متفاوتی درباره تعهد به رابطه دارند. افراد بسیاری هستند که فردی را دوست دارند، اما از شروع زندگی مشترک و قبول مسئولیت و تعهد میترسند. در این حالت عاشق ترسو برای فرار از تعهد به خیانت روی میآورد، هرچند از صمیم قلب ترجیح میدهد که به رابطه با عشق واقعیش ادامه بدهد. دلایل زیر نیز میتواند باعث خیانت برای فرار از تعهد شود:
بیعلاقگی به تعهدات بلندمدت
طرفدار رابطههای موقتی بودن
به دنبال راهی برای خارج شدن از رابطه بودن
فرصتها و عاملهای موقعیتی
فرصت داشتن برای خیانت کردن احتمال خیانت را افزایش میدهد. البته هر فردی که فرصت خیانت داشته باشد، مرتکب خیانت میشود. عاملهای دیگری انگیزه خیانت را تقویت میکند.
مثلاً فرض کنیم از این که به تازگی نسبت به هم سرد شدهاید کلافه شدهاید و بیتوجهی همسرتان و ایرادهایی که از ظاهرتان میگیرد، عزت نفستان را کاهش داده است. یک روز همکاری که با او صمیمی هستید، تنها گیرتان میآورد و میگوید: “تا حالا بهت گفتم که چقدر به نظرم جذابی.”
در چنین شرایطی اگر عاملهای مختلفی مانند سردی رابطه زناشویی، اعتماد به نفس پایین درباره زیبایی ظاهری و توجه همکارتان دست به دست هم بدهد، احتمال خیانت بیشتر میشود.