فراز کمالوند با دو شایعه طی هفته های اخیر در کانون توجهات قرار گرفت. شایعه اول پیشنهاد استقلال به کمالوند برای پست مدیر فنی باشگاه بود و شایعه دوم مشاوره کمالوند به فرهاد مجیدی در بازی های اخیر از طریق اپل واچ؛ در طرفداری میزبان فراز کمالوند بودیم تا بپرسیم آیا واقعا اوست که به سرمربی استقلال در طول بازی پیام می فرستد؟ و همینطور آیا پیشنهاد استقلال به کمالوند صحت داشت؟
در بخش دوم گفتگو با فراز کمالوند به این پرسش ها پاسخ داده می شود. همچنین به مسائلی چون ارتباط فراز کمالوند با مرحوم ناصر حجازی و قطع همکاری با پارس جنوبی جم می پردازیم. این بخش را ببینید و بخوانید:
در خصوص ناصر حجازی صحبت کردید. در یک برنامه تلویزیونی، شما خاطره ای از انتقادی که به ناصر خان وارد می شود، تعریف کردید. دوست دارم این سو تفاهم را برای مخاطبان برطرف کنید.
خدا رحمتش کند. آخرین بار که ناصر خان را دیدم، مربوط به زمانی می شد که او در روزهای پایانی عمرش به دعوت آقای زنوزی برای دیدن بازی گسترش فولاد به تبریز رفت. شب نیز تا دیروقت من پیش ایشان در هتل پارس بودم. در آنجا مطلبی به من گفت. او برگه ای روزنامه دستش گرفت و به من گفت فراز، به نظرت برای اینکه این برگه روزنامه به دست مردم برسد، چند نفر کار می کنند؟ من در آن زمان حدودی گفتم 50 نفر. ناصر خان گفت هرکدام چقدر زمان می گذارند؟ گفتم مثلا 6 ساعت. گفت ببین یعنی حدود 300 ساعت صرف این برگه شده است. سپس برگه را پاره کرد و در سطل انداخت و گفت چقدر طول کشید؟ 5 ثانیه؟ تخریب یعنی همین. برای ساختن یک چیز زحمت می کشی و سپس یک نفر می گوید این چه تعویضی بود حجازی انجام داد؟ همین چیزی که در خصوص فضای مجازی گفتم؛ یعنی به سادگی تخریب می کنند. مثلا ساختن یک ساختمان ده طبقه، 3 سال زمان می برد ولی تخریب آن 24 ساعت. همیشه تخریب آسانتر است. این خاطره قشنگی بود که از ناصر خان به یاد دارم. ناصر حجازی آدم حسابی و در همه چیز مانند نوع برخورد، نجابت ، صداقت و ... درجه یک بود. اصلا سیاسی کار نبود و شفاف عین آب زلال صحبت می کرد. واقعا دوستش داشتم و ان شاءالله خدا روحش را شاد کند. مطمئنم جای او بهشت است زیرا صداقت کامل بود.
روزگار چرخید و فراز کمالوند که خود رسانه ای بود، وارد دنیای فوتبال شد. یعنی هم نقد می کردید و هم مورد نقد واقع شدید. کدامش سخت تر بود؟
نقد کردن آسان و نقد شدن خیلی سخت است.
شده در دوران حضورتان در مطبوعات، نقد غیرمنصفانه داشته باشید؟
خیلی زیاد تا دلتان بخواهد. گفتم که 25 سال پیش خیلی متفاوت با زمان حال بود. مثلا تعویض یک مربی را زیر سوال می بردیم و همه آن را می خواندند. پس از آن وقتی خودم روی نیمکت تیمی مانند تراکتور با 100 هزار تماشاگر در ورزشگاه نشستم، متوجه شدم که مربی چقدر تحت فشار است.
مشکلات پارس جنوبی روی اعصاب فراز کمالوند
وارد حیطه فوتبال شویم. شما در نیم فصل اول هدایت پارس جنوبی را بر عهده داشتید، سپس قطع همکاری کردید و دیگر پیشنهاد تیمی را نپذیرفتید.
البته این جدایی به یکباره نبود. من 5 مرتبه در بازه های زمانی مختلف این مسئله را به باشگاه اعلام کرد. اولین بار از هفته پنجم شروع شد که گفتم اگر وضعیت این باشد، جدا خواهم شد. دیگر آخرین مرتبه این را رسما گفتم که دو بازی آخر پس از نفت مسجدسلیمان، جدا می شوم. حتی 15 روز قبل از جدایی، نامه استعفایم را نوشتم. به دلیل این 15 روز بعد استعفا کردم زیرا بازی ها 4 روز یکبار بود و اگر ول می کردم، تیم متلاشی می شد. شرایط واقعا سخت بود. تیم های نفتی بسیار مشکل دارند. من در صنعت نفت آبادان نیز کار کرده ام و شما نمی دانید میزان علاقه مردم به تیم هایشان چقدر است. طرف برایش مهم نیست لباس دارد بپوشد یا خیر، غذا دارد بخورد یا خیر، ولی صنعت نفت ببرد. یعنی شما با چنین جامعه علاقه مند و متعصبی رو به رو هستید. از این طرف، بچه ها آب معدنی ندارند سر تمرین بخورند. ببینید هرچقدر سطح فوتبال حرفه ای بالاتر می رود، این شکاف ها بیشتر می شوند. تضاد طبقاتی که می گویند، در فوتبال است. یک تیم 200 میلیارد هزینه می کند و تیمی دیگر برای سفر به شهری دیگر، دچار مشکل است. پارس جنوبی تیم بسیار خوبی است. کلا جنوب ی ها مردمان متعصب، خونگرم و علاقه مندی دارند ولی اگر شرایط تیم های نفتی به همین شکل ادامه یابد، مطمئنا نفت آبادان و نفت مسجدسلیمان نیز سال آینده به همین مشکلات دچار خواهند شد. آدم نمی تواند یک سری چیزها را ندید بگیرد. مگر می شود به بازیکن فوتبال پول و حقوق ندهی؟ بازیکن فوتبال بیمه نیست، یعنی زمانی که فوتبالش تمام می شود هیچ بیمه ای ندارد و کاری دیگر نیز بلد نیست. اصلا فوتبالیست نمی تواند دنبال شغل دیگری برود و بیمه هم نیست. پس چگونه زندگی خود را بگذراند؟ شغل دیگری نیز ندارد زیرا فوتبالیست حرفه ای تمام زندگی اش فوتبال است. خب این بچه چه کار کند؟ 90 درصدشان نیز نه تنها یک، بلکه درآمدزای چند خانواده هستند. متاسفانه مشکلات تیم های نفتی امسال به اوج رسید و اگر همین منوال ادامه یابد، دورنمای خوبی برای نفت مسجدسلیمان و نفت آبادان در سال بعد متصور نیستم.
پس از جدایی از پارس جنوبی، پیشنهاد تیمی را نیز قبول نکردید.
2-3 پیشنهاد داشتم که یکی از لیگ برتر و یکی از لیگ یک بود. به دو دلیل قبول نکردم؛ یک اینکه آدم ترسویی هستم. در ایام کرونا، به من می گفتند فلانی در غار اصحاب کهف رفته است. از مریضی خیلی می ترسم. به جرات می گویم در 2 ماه اول کرونا، 5 مرتبه از خانه بیرون نیامدم. دوستانم می گفتند بیا بیرون کمی آفتاب بخوری و می گفتم قرص ویتامین می خورم. خدا را شکر بچه های فوتبالیست سالم هستند. ما به واسطه مربیگری، ده جور مریضی داریم. قرص قند می خورم زیرا دیابت دارم. فشار خون نیز دارم. خدایی نکرده امثال من اگر دچار مریضی بشوند، شدتش بیشتر از بقیه خواهد بود. خلاصه یکی از عوامل مهم عدم پذیرفتن پیشنهاد، همین مسئله بود. مورد دوم، این بود که یه خرده اذیت شده ام و به دنبال حضور در جایی هستم که شرایط بهتر باشد و دچار مشکلات قبلی نشوم. حقیقتا من هزینه هایی که مثلا بابت فیزیوتراپی بازیکنان یا چیزی که نیاز داشته ایم و باشگاه نمی توانسته تهیه کند، را هنوز دریافت نکرده ام. یعنی به من بازنگردانده اند. بحث پول نیست؛ بحث مشکلاتی است که تمرکز شما را بر هم می زند. صبح بیدار می شوم و بازیکن می گوید می خواهم به فیزیوتراپی بروم ولی پولی در باشگاه نیست. فیزیوتراپی نیز می گوید 20 میلیون بدهکار هستید و تا تسویه نکنید، بازیکن شما را راه نمی دهم. این در حالی است که شما سه روز بعد بازی دارید و این شخص، بازیکن فیکس تیم است. این فقط یکی از مشکلات است. در خصوص بلیت هوایپما هم مشکل داشتیم. مثلا 4 بازی را 48 ساعت قبل از مسابقه نمی دانستیم می توانیم بازی کنیم یا خیر. خلاصه نمی خواهم دیگر در چنین شرایطی قرار گیرم و به همین دلیل در انتخاب تیم، دست به عصا تر هستم. حداقل در تیمی باشم که این مشکلات حداقلی را دیگر نداشته باشد.
فراز کمالوند به فرهاد مجیدی مشاوره می دهد؟
خبری که در خصوص شما در هفته های اخیر شنیده می شد، این بود که قصد دارید مدیر فنی شوید. این مسئله صحت دارد؟
ابتدا راجع به یک مسئله صحبت کنم. فرهاد مجیدی، صمیمی ترین دوست ورزشی من است. ما از حدود 20-21 سالگی رابطه عاطفی و عمیقی با یکدیگر داریم، رفت و آمد خانوادگی داریم و دوست هستیم. هر زمان یک نفرمان بتواند کاری برای آن یکی انجام دهد، آن کار را انجام می دهد. این مسئله که شما می گویید، در حد یک حرف بوده که در جامعه فوتبال وجود داشته است. من هنوز سن و سال کمی برای مدیر فنی شدن دارم.
البته مشاوره دادن که چیز خوبی است. مثلا مربی خارجی می آید و آنالیزور از آن طرف به او مشاوره می دهد. مسئله ای که وجود دارد این است که فرهاد مجیدی در حین مسابقه خیلی به اپل واچ خود نگاه می کند و می گویند فراز کمالوند آن سمت حضور دارد. این مسئله درست است؟
اپل واچ چه چیزی است؟ خودتان می گویید دیگر، این را می گویند و در حد حرف بقیه است.
حال کاری نداریم شما هستید یا خیر، ولی این مشاوره گرفتن ایرادی ندارد.
اصلا چیز عجیبی نیست. من خودم در زمان مربیگری، ممکن است از تمامی دوستانم مشاوره بگیرم. مثلا شما فکر می کنید فرهاد مجیدی فقط از من مشاوره می گیرد؟ شاید او از 10 مربی مشاوره بگیرد. من با فرهاد خیلی دوستم و این موارد نیز به وجود می آیند. یعنی مثلا اگر جایی ما را کنار هم ببینند، می گویند این دو در حال صحبت راجع به فوتبال هستند. من روزانه شاید 2-3 مرتبه با فرهاد صحبت کنم و یک مرتبه اش راجع به فوتبال است. خیلی موارد من نیز از او مشاوره می گیرم. ماشالله فرهاد بچه باهوشی خصوصا در مسائل اقتصادی است. اکنون از او در خصوص دلار بپرسید، می داند دو ماه آینده قیمت چگونه می شود. به هر حال مطرح کردن مسائلی مانند اپل واچ و ... کار خوبی نیست. مربی در حال انجام کارش است. باید اتفاقا او را تشویق کنیم که یک مربی جوان در حال کار کردن است و نتیجه می گیرد. این حرف ها را برای این به وجود می آوردند که فرهاد را تخریب کنند. فرهاد آن قدر زرنگ است که نیاز به مشاوره کسی ندارد.
خود من به شخصه وقتی مربی تراکتور بودم، همزمان با 4 مربی شاغل مشورت می کردم. این مسئله اشکالی ندارد ولی این حرف هایی که می زنند، از پایه شایعه است. اصلا من سیستم ساعتی که می گویید را بلد نیستم. با آن چه کاری می توان انجام داد؟ به نظرم نباید به این چیزها خیلی توجه کرد. فرهاد کارش را خوب انجام می دهد. خدا را شکر به سمتی می رویم که مربیان جوان در کشور مشغول به کار هستند.
شما از دوستی خود با فرهاد مجیدی گفتید. زمانی که استراماچونی از ایران رفت، مصاحبه ای کردید و گفتید همه ایران بسیج شده اند که استراماچونی بازگردد. این مسئله مربوط به دوستی تان با فرهاد مجیدی بود؟
من که نمی دانستم قرار است فرهاد مجیدی مربی استقلال شود. همین جا می گویم استراماچونی واقعا مربی خوبی بود. مگر می شود تاثیری که روی استقلال گذاشت را منکر شد؟ ولی صحبتم این است وقتی یک نفر نمی خواهد یا نمی توانید بیاید، چه کاری باید انجام دهیم؟ مثالی است که می گویند، زمانی که بلال حبشی فوت کرد، آیا اذان گویی در اسلام تعطیل شد؟ یا مثلا وقتی کی روش رفت باید چه کاری انجام دهیم؟ یعنی تیم ملی بدون مربی به کارش ادامه دهد؟ استراماچونی مربی خوبی بود ولی به هر حال به هر دلیلی نتوانست بیاید و نشد. حالا می فهمند چه می گویم. در آن زمان می گفتم زمان را از دست ندهید. اگر دو هفته دیرتر مربی انتخاب می کردند، این تیم سهمیه نیز نمی گرفت. در هر حال در خوب بودن استراماچونی شکی نیست و اگر کسی منکر این مسئله شود، آدم غیرمنصفی است.
همچنین بخوانید:
فراز کمالوند: چند بازیکن پرسپولیس استقلالی هستند، چند بازیکن استقلال هم پرسپولیسی