طرفداری- در جریان رقابت های هفته هشتم لیگ برتر، منچستر یونایتد و اورتون در گودیسون پارک به مصاف یکدیگر رفتند که در نهایت شیاطین سرخ توانستند 3_1پیروز شوند.
ترکیب دو تیم
تعادل فقط بحث حمله و دفاع نیست، باید تعادل در همه چیز برقرار باشد. برای اوله گنار سولشر تعادل یعنی مقدار آزادی که باید به بازیکنانش بدهد در مقابل نظمی که برای ساختار خود باید حفظ کنند.
برای فن خال همه چیز در مورد سختگیری بود. زمانی که در یونایتد مربیگری می کرد، تمام تمرکزش الگوی بازی بود. هیچ انحرافی از آن الگو ها نبود، بازیکنان موقعیتشان را ترک نمی کردند، آزادی نداشتند و اساساً مانند روبات بازی می کردند! در نتیجه یونایتد واقعا کسل کننده و دفاع کردن در برابر آن ها آسان بود.
سیستم مورینیو به بازیکنان آزادی بیشتری می داد اما او نیز بسیار سفت و سخت بود و در نتیجه یونایتد نتوانست یک تیم هجومی باشد.
تیم های هجومی به سطح خاصی از آزادی نیاز دارند و برای به دست آوردن خلاقیت باید کمی از ساختار خود خارج شوید. تیم قهرمان گواردیولا بر اساس اینکه دیبروین و داوید سیلوا پست 8 هستند (روی کاغذ) بازی می کردند اما در واقع این آزادی را داشتند که در همه جای زمین ظاهر شوند.
در روز های ابتدایی مربی گری اوله گنار سولشر در منچستر یونایتد خبر از سبک بازی نسبتا جدیدی می داد. آزادی عمل بیشتر و ضد حمله های متفاوت تر. به این گل جسی لینگار به آرسنال در امارات نگاه کنید.
نکته قابل توجه در این گل ضربه جسی لینگارد نیست بلکه اتفاقات و روندی است که قبل از این گل اتفاق افتاد:
لوک شاو مدافع چپ یونایتد حرکتی طولانی با توپ انجام می دهد و آن را به جایی می برد که روملو لوکاکو حضور دارد. شاو تحت نظر مورینیو هرگز قادر نبود اینقدر از موقعیت خود خارج شود.
یک تیم باید تعادل داشته باشد. شما در سال 2020 نمی توانید به بازیکنان بگویید که به زمین بروند و بازی کنند. اگر اینگونه باشید، تحقیر می شوید! شما باید از نظر دفاعی ساختاری داشته باشید بنابراین اگر یک بازیکن از موقعیت خود خارج شود، کسی باید جای او را پر کند. یونایتد بهترین فوتبال خود زیر نظر سولشر را بعد از قرنطینه بازی کرد. زمانی که نمانیا متیچ برای دفاع و حفظ تعادل به عقب می آمد، پل پوگبا و برونو فرناندز به عنوان دو پست 8 در میانه بازی می کردند و فولبک ها با نفوذهای خود به بازی عرض می دادند. گیف زیرا برای درک بهتر تماشا کنید.
امسال به دلایلی (یکی از آن ها افت وحشتناک متیچ) یونایتد نتوانست اینگونه بازی کند. زمانی که آن ها می خواستند بازی را باز کنند، دفاع آن ها به شدت آسیب پذیر می شد. به همین دلیل اوله از دبل پیوت مکتومنی _ فرد استفاده کرد. هر عملی همراه با یک عکس العمل است. نبود ذاتی خلاقیت در بازی فرد و اسکات و عدم توانایی بالا در انتقال توپ و پاس دادن به بازیکن های خلاق در خط حمله باعث شد تا برونو فرناندز گاهی به عقب بیاید و توپ را بگیرد. این یعنی یک گزینه پاس را از دست می دهد(جای خالی وی). برای حل این مشکل دو راه وجود دارد.
مورد اول خوان ماتا است که نقش معروف خود را در وینگ راست بازی می کند و مورد دوم اینکه یکی از هافبک های شما وقتی برونو به عقب می آید، باید به جلو برود.
اشکال مورد دوم کاملا واضح است. تصویر زیر را ببینید.
این جایی نیست که شما فرد را می خواهید و همینطور برونو را در عقب زمین نمی خواهید مشاهده کنید. یونایتد به کسی احتیاج دارد که بتواند خط هافبک را جلو بکشد. فرم پوگبا در این فصل بسیار بد بوده است بنابراین چهارشنبه گذشته فن ده بیک مقابل تیم استانبولی به میدان رفت.
یازده نفری که سولشر مقابل باشاک شهیر از ابتدا به میدان فرستاد، ترکیب مورد علاقه هواداران و بازیکن هایی بود که آن ها برای دیدن همزمانشان در زمین هیجان زده بودند. تا آن زمان اوله از فن ده بیک فقط به عنوان پست 10 استفاده می کرد. شاید او در فصل دوم بازی خود در آژاکس عقب تر بازی می کرد اما به دلایلی اوله ریسک عقب بازی دادن او را نمی پذیرفت. در بازی مقابل باشاک شهیر طولی نکشید که متوجه شدیم...
نکته ای که فن ده بیک، برونو و ماتا را متمایز می کند ضریب هوشی بالای آن ها است. آن ها بازی را در سطحی فراتر از آنچه هم تیمی هایشان انجام می دهند می بینند. وقتی دوتای آن ها همزمان در زمین باشند می توانید متوجه ارتباط خاصشان بشوید. اما همانطور که در بازی چهارشنبه شب دیدیم ممکن است سه تا از آن ها باهم زیاد باشد. وجه اشتراک سه بازیکن این است که همه آن ها باید با آزادی بازی کنند. آن ها نمی توانند به یک موقعیت بچسبند، دوست داردند فضاهایی را برای پاس انتخاب کنند و به آن فضا ها بروند. این چیزی است که یونایتد را خطرناک می کند اما یادتان باشد هروقت کسی موقعیت خود را خالی می کند، شخص دیگری باید آن را پوشش دهد. برای ماتا و برونو تعویض موقعیت های خود آسان است یا ماتا می تواند به محوطه نزدیک تر شود و آرون وان بیساکا بالا بیاید تا عرض را فراهم کند اما وقتی سه نفر در زمین باشند (برونو، ماتا، د بیک) اوضاع می تواند خیلی بد پیش برود و همچنین دفاع در برابر آن ها آسان شود.
برونو به عقب می آید (اگر فن ده بیک در زمین است چرا برونو باید این کار را انجام دهد؟!) به هرحال فن ده بیک به جای او به جلو می رود) و ماتا به وسط می آید برای پوشش... چه کسی دقیقا؟!
ماتا خیلی زود به وسط می آید و دلیل آن مشخص نیست.
اساسا ماتا خودش را از جریان بازی خارج می کند و فضای بی نظیری در سمت راست به حریف می دهد.
دلیل اینکه به ماتا این آزادی در سمت راست زمین داده شده است (اصطلاحا نقش ماتا) کمک به پیشبرد وان بیساکا است و همینطور تمایل ماتا به حضور در میانه زمین. گیف زیر را نگاه کنید. (به حرکت بیساکا در پایین گیف توجه کنید و همینطور ماتا)
در مقابل ولوز و نیوکاسل و تقابل های دیگر ماتا این کار را به خوبی انجام داد اما در استانبول خیر. او باید منتظر زمان مناسب باشد.
چند دقیقه بعد با این صحنه مواجه شدیم.
همه در سمت چپ و جلو قرار گرفته اند! یونایتد در استانبول به شدت ناتوان بود و بخشی از آن به خاطر وجود بازیکنان زیادی بود که با آزادی بسیار بازی می کردند. هنگامی که بازیکنان زیادی از موقعیت خود خارج می شوند، پیدا کردن یک الگو و ساختار دشوار است و دیگر بازیکنان متوجه نمی شوند جای چه کسی را باید پوشش دهند.
همین عدم پیروی از ساختار و آزادی بیش از حد منجر به دریافت ضد حمله های فراوان شد. از دیگر بازی هایی که یونایتد ضد حمله های فراوانی را دریافت کرد(برخلاف فصل گذشته) می توان به بازی مقابل پالاس و برایتون اشاره کرد که در هردو بازی هافبک ها با آزادی بسیاری بازی کردند و حتی در مواقعی نمانیا متیچ برای پرس به زمین حریف می رفت! این فاجعه است!
در تقابل با تافی ها اما اوله بنظر می رسید به اصول اولیه بازگشته است. مکتومنی و فرد به بازی برگشتند، ماتا جای خود را حفظ کرد و فن ده بیک کنار گذاشته شد. نتیجه مثبت بود و یونایتد نمایش خوبی داشت. بازیکنان به نقش های عادی خود برگشتند و به همین ترتیب بازیکن ها می دانستند باید چه کاری را انجام دهند.
ماتا هم توانست نمایش بهتری داشته باشد، او زود حرکت نمی کرد، منتظر فضا و زمان مناسب بود تا توپ را دریافت کند هرچند در پاس های نهایی خود کمی ضعف داشت.
به گل اول یونایتد نگاه کنید. گل اول با حرکت خوب مارسیال و نگه داشتن توپ شروع می شود و بعد پاسکاری با دیگر بازیکنان... همین طور به پاس عالی نکتومنی دقت کنید.
این یکی از ضعف های یونایتد در مسابقات قبلی بود. مهاجمین اغلب اوقات به محض صاحب توپ شدن یا تحت فشار توپ را از دست می دادند یا به سرعت به عقب پاس می دادند. در گیف بالا می بینید به محض رسیدن توپ به مارسیال دو مدافع روی پای او می آیند اما او توپ را نگه می دارد.
اما گیف بالا(عدم توانایی رشفورد در حفظ توپ). این هیچ کاری برای یونایتد نمی تواند انجام بدهد، توپ دقیقا به موقعیت خود برگشت اما هنگامی که مارسیال توپ را حفظ می کند، یونایتد قادر به پایه ریزی حمله است.
گل اول(گیف بالا). آن آزادی و خلاقیت وجود دارد. یونایتد می توانست به راحتی توپ را به شاو برساند اما این کار برای اورتون بسیار پیش بینی شده و به راحتی قابل دفاع بود، اما پاس به ماتا و بعد شاو منجر به تحرک دائمی بازیکنان اورتون و نزدیکی آن ها به ماتا (ایجاد فضای نسبی و زمان برای شاو). به محض اینکه توپ به شاو می رسد مهاجمان شروع به حرکت در محوطه می کنند (بالاخره!) و برونو به لطف مارسیال که دو مدافع را درگیر خود کرده است، ضربه زیبایی به توپ می زند.
گل دوم؛ همان اصول. این بار رشفورد است که توپ را نگه می دارد و به جلو می برد.
شما باید ساختار خود را حفظ کنید و همچنین بداهه پردازی کنید. به سمت مدافعان بدوید این باعث می شود تا آن ها مدام در حال حرکت باشند. اگر فقط به پاس دادن توپ و عوض کردن جناح بازی، برگشت به همان نقطه و دوباره پاس دادن تکیه کنید، بسیار کند می شوید و دفاع کردن برابر شما بسیار آسان می شود.
برای سولشر همه چیز درمورد تعادل است، شما خلاقیت و به همان اندازه ساختار می خواهید. نمی توان هر دو را به اندازه بالایی به دست آورد، تعادل باید حفظ شود. اگر هرکدام از دست برود، به نحوی با مشکل مواجه می شوید.