ساره میبار سوار تاکسی شدم یه خانوم نشسته بودن توریست بود از فنلاند یه کتاب گنده هم دستش بود من اولش هیچی نگفتم بعد راننده گفت خانوم ببخشید من زبان اینو بلد نیستم ببین مسیرش دقیق کجاست منم شروع کردم حرف زدن دیدم نگام میکنه فقط فقط سلامو خوب جواب داد بعد کتابه رو باز کرد هی گشت یه چیزی میگفت آخرش فهمیدم این اصن خودش انگلیسی بلد نیست خیلی کم بلد بود ...خودمم خیلی تاپ نیستم ولی به نظرم یه توریست حداقل مکالمه اولیه رو باید بدونه خلاصه فهمیدیم میخواد بره طرفای پاوه به راننده گفتم ببرتش ترمینال و.... میخواست با سواری بره : ) گفتم عزیزم اینجا ایرانه ولایت نیست که خطرناکه ، نمیدونم دیگه زنده اس هنوز یا نه : ))