Blaugrana 93.
منو داداشم کلا با زدن همدیگه و دعوا با هم دیگه بزرگ شدیم یه سری واقعا بنده خدا رو بد زدمش سره چی یادم نیس انقد اعصابم خورد بود به قصد کشت زدمش
یادمه بعد ِکلی مشت ولگد, دو بار محکم با ارنج زدم تو پشتش و کمرش بعد با زانو زدم تو صورتش بعد محکم هلش دادم پشتش یه در بود نصفش شیشه بود خورد تو شیشه کلِ شیشه اومد پایین خدا رو شکر چیزیش نشد فقط پوله شیشه رفت تو پاچم :)