مطلب ارسالی کاربران
امروز میخوام در مورد دوران لمپارد در چلسی یکم بنویسم
میراث لمپارد :
به نظرم اولین چیزی ک باید درموردش حرف بزنیم میراث لمپارد در چلسیه به بیان دیگر قبل از اومدن لمپارد چلسی در چه وضعیتی بود و موقع رفتنش در چه وضعی بود؟ قبل لمپارد و در دوران ساری چلسی شروع به تغییر سبک بازیش کرد. اما تغییراتی ک لمپارد به تیم داد: اضافه کردن استعداد های جوان مثل ابراهام و مونت و جیمز و حتی گیلمور و زوما و خریدای با میانگین سنی پایین و تلنت بالا و کنار گذاشتن لوییز و ویلیان و پدرو . برای درک بهتر این تغییرات کافی هست دورانی ک منچستر یونایتد و آرسنال مجبور به تغییر نسل در تیم شدند رو با این دوران چلسی مقایسه کنید ک دقیقاً در این دوران هم تغییر نسل برای چلسی انجام شد برای منچستر و آرسنال تغییرات بازیکنان و سرمربی ها پیاپی و طولانی و با دوری از جام باشگاه های اروپایی اتفاق افتاد ولی در چلسی لمپارد تیم خسته ای رو تحویل گرفت و تیمی جوان پر از استعداد و تیمی تاکتیک پذیر رو به سرمربی بعدی تحویل داد .
اما چالش های لمپارد در چلسی :
لمپارد فصل اول حضورش رو با کارنامه خوب و راضی کننده و سبک بازی خوب تموم کرد ولی در فصل دوم چالشها بسیار بودن . خرید چند بازیکن نامی ولی جوان و تثبیت نشده با استفاده از ذخیره پول سالهای قبل لمپارد رو زیر فشار بیشتری برد . کرونا و نبود پیش فصل برای یه سرمربی جوان و کم تجربه با چندین خرید بیشترین ضربه رو به چلسی وارد کرد و اما اینکه یه خرید بسیار مهم برای سبکی ک لمپارد میخواست انجام نشد بازیکنی به نام دکلان رایس و بدتر از همه این ها بخاطر شرایط کرونایی بازیکنایی مثل کریستینسن و آلونسو و پالمیری و جورجینیو و کپا و رودیگر ک در برنامه های لمپارد جایی نداشتن به فروش نرفتن و این یعنی انباشت نفرت در تیم البته این به نظر من مشکل لمپارد نبود چون خیلی از این بازیکنها قبل از لمپارد بازیکن ثابت تیم بودن و این بازیکنها بازیکن شش دانگ نبودن و لمپارد بازیکن های بهتری رو در دسترس میدید و این باعث ناراحتی اونها از لمپارد بود در حالی ک شرایط امروز توخل متفاوت است و میتواند از خیلی از این بازیکن ها استفاده کند یا نکند ک ناراحتیی به آن شدت به وجود نیاید.
فصل با فراز و نشیب شروع شد ولی در ادامه ترکیب ثابت پیدا شد و برد ها یکی پس از دیگری از راه رسیدن اما چالشها در راه بودن مصدومیت های بسیار زیاد در این دو فصل ضربات سختی رو به تیم زد اما شاید بد موقع ترینشون مصدومیت زیاش درست قبل از آغاز بازیهای حساس چلسی بود با مصدومیت زیاش درست در همان موقع پولیسیچ از مصدومیت برگشت و بازی ها رو پشت سر هم در ترکیب اصلی قرار گرفت و ترکیب پولیسیچ و ورنر و تعویض مدام محل بازی این دو از راست به چپ نشان از سرگشتگی کامل لمپارد در این دوران بود بازیکنانی ک نه تنها هیچ حرکت خوب و فوقالعاده ای انجام نمیدادن بلکه توپ های ساده رو هم از دست میدادن و کم کم دفاع چلسی اون صلابتش رو از دست داد هر چند موقعیت زیادی به حریفان نمیداد و روی دو سه حرکت یکی دو تا گل میخوردن ک در اواخر کامل از هم پاشیدن وموقعیت و گل های بسیاری رو به حریف تقدیم میکردن
این روز های چلسی توخل بسیار شبیه بعضی روزهای چلسی لمپارده حرف من بر سر چیدمان و ترکیب نیست بلکه به نوع فوتبال و حال و هوای بازی تیم هست چلسی درفصل قبل از 343 این روزهای توخل استفاده میکرد ولی این فصل لمپارد برنامش رو برای 433 چیده بود البته شاید وجود بازیکنی مثل دکلاین رایس به ما نشون میداد ک لمپارد برنامه هایی هم برای 4231 یا 4321 یا ترکیب های دیگر داشته . لمپارد متوجه این بود ک کریستینس و رودیگر و آلونسو و پالمیری و آزپلی بازیکنهای سر به هوایی هستن و هر لحظه ممکنه ضربه ای به تیم بزنن ولی چیزی ک توخل متوجه شد ولی لمپارد بهش دقت نکرد اینه ک در این سبک بازی کیفیت پاسکاری بازیکن های دفاعی حتی از قدرت دفاع اونا هم شاید مهمتره این همون نکته و مسئله ای هست ک چلسی چند جا بازی ها را میلی متری درست مثل بازی رفت این فصل با لیورپول جایی ک تیم حریف به هنگام ضربات شروع از دروازه و پرتاب اوت از نیمه بازی چلسی به شدت چلسی رو پرس میکرد ولی با حضور رودیگر و کریستینسن ک در بازی با پا بهتر از زوما عمل میکنن این مشکل حل شده تصور کنید چند دقیقه و صحنه از بازی خط دفاع چلسی به شدت پرس میشد یک گل برای اتلیکو به ثمر میرسید آنوقت سرنوشت بازی چه میشد؟ با روحیه خوب و بازی زیاد از سوتی های رودیگر و آلونسو و کریستینسن کاسته میشود هر چند خود زوما ک به رودیگر و کریستینسن ترجیح داده میشد از لحاظ دفاعی و سرزنی در حالت عادی بهتر بود ولی خودش هم انباری از سوتی بود و تیم و تماشاگر هم همیشه استرس این موضوع رو داشت
در خط هافبک و مهاجم مهمترین مشکل دوران لمپارد مطمئنن گلزنی بود کافی است چشمان خود راببندید و تصور کنید ک چلسی لمپارد میخواهد گل بزند به شخصه ک تنها روشی ک این تیم بخواهد گل بزند را این میدانم ک توپ را در یکی دو متری دروازه قطع کرده و به دروازه به قلطد ک به نظر من این مورد بیشتر مربوط به کادر فنی و کمک مربی ها بود ک به لمپارد کمک چندانی در تمرینات نکردن چطور میشود بازیکنان حرفه ایی چندین و چند بار موقعیت عالی برای ضربه به دروازه را به دست میاورند اما حتی فکر ضربه و توانایی اش را ندارند کاری ک خود لمپارد بلاشک یکی از بهترین بازیکنان تاریخ در این امر هست حتی از بیننده تلوزیونی هم بهتر تشخیص دهد ک موقعیت ضربه زدن به سمت دروازه را دارد و شاید آمار لمپارد در اینکه از تعداد ضرباتی ک به قصد گل زدن به سمت دروازه ضربه زده و گل هم زده یکی از بهترین ها باشد البته این موضوع به ذات خود بازیکنان هم بستگی داد و خط هافبک و تهاجمی چلسی چنین بازیکنانی را در اختیار ندارد شاید بگویی مگر میشود ؟؟؟ این همه بازیکن؟ برای جواب به این سوال اشاره به یک نمونه موفق میتواند پاسخ این سوال باشد. کاسمیرو هافبک دفاعی رئال را در نظر بگیرید نه توانایی شوت و نه دیگر مهارت خاص هجومی را دارا نمیباشد ولی این بازیکن با ذهنیت گلزنی خود باره با اضافه شدن به خط جلو گل های فوق العاده ای را به ثمر رسانده ولی درچلسی آیا کانته یا کواچیچ و دیگر بازیکنان این تیم این ذهنیت و توانایی رو داران ؟
یکی از چالشهایی ک لمپارد در این دوره داشت این بود ک به مراتب بیشتر از توخل برای موفقیت و قرار گرفتن در ترکیب بازیکنان خرید شده تحت فشار بود واسلام