فرهاد و فراز کنار هم می توانستند یک زوج مربیگری خوب باشند؛ یکی جوان و جسور و محبوب، دیگری با وجود جوانی، باتجربه و زیرک و فنی اما این زوج که از روزهای حساس بازی استقلال و سپاهان در لیگ نوزدهم و جام حذفی از راه دور ساخته شده بود و با بازگشت فرهاد مجیدی به استقلال در لیگ بیستم، شکل علنی گرفت، خیلی زود خراب شد.
به گزارش طرفداری، در این که استقلال خسته بود و ساعت خواب بازیکنانش، خوب تنظیم نشده بود و چند غایب داشت، شکی نیست. در این که در غیاب چند مهره موثرش، استراتژی فرهاد برای پر کردن جای خالی آنها با استفاده از ابزار انگیزه جواب نداد هم تردیدی وجود ندارد اما در شکست استقلال نمی توان سهم جدایی فراز کمالوند و فرهاد مجیدی را نادیده گرفت.
از همکاری غیر علنی به خاطر بازی با سپاهان تا همکاری علنی در لیگ بیستم
فرهاد و فراز که فصل قبل در آستانه دو بازی حساس استقلال و سپاهان در لیگ نوزدهم و جام حذفی، تصمیم به همکاری گرفتند، به واسطه نتایج درخشانی که این همکاری غیرعلنی شان به همراه داشت، این بار با کناره گیری اجباری محمود فکری از استقلال و بازگشت فرهاد به مجموعه آبی، همکاری شان را علنی کردند و نتیجه این همکاری، نتایج خوب استقلال در لیگ برتر و جام حذفی و صعود این تیم به مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا بود اما متاسفانه رفتارهای خاله زنکی و زننده برخی اطرافیان که هنری جز حرف بردن و آوردن و به جان هم انداختن همکاران ندارند، بین این دو دیوار سوتفاهم کشید و باعث شد رابطه فرهاد مجیدی و فراز کمالوند سرد شود. این سرما و اختلاف های ناشی از بدبین شدن طرفین به یکدیگر، سرانجام حکم به جدایی فراز کمالوند از استقلال داد و اگرچه فراز در ظاهر ادعا کرد هیچ مشکلی با مجیدی ندارد و قطع همکاری شان دوستانه بوده اما آنهایی که به مجموعه آبی نزدیک هستند، خوب می دانند در جریان بازی های لیگ قهرمانان آسیا در عربستان، روز به روز فاصله بین فراز و فرهاد بیشتر شد و در نهایت اختلاف ها کار را به جایی رساند که فراز کمالوند از جده به تهران و مدیران سایپا که از او برای آمدن تضمین می خواستند، پیام داد با فرهاد مشکل دارم و ادامه این همکاری به نفع هیچ کدام مان نیست و خیال آنها را راحت کرد و فرهاد هم وقتی از زبان فراز شنید که سایپا به او پیشنهاد کرده، مانع جدایی اش نشد و به جای آن که بپرسد، واقعا قصد رفتن داری، لبخند زد و گفت؛ مبارک باشد!
تبدیل یک زوج موفق به دو مربی ناموفق!
این که چه کسانی با چه اهدافی فرهاد و فراز را به نقطه قطع همکاری رساندند، در جای خودش قابل بازگویی است و بماند برای یک گزارش مفصل از پچ پچ های شبانه در تهران تا بحث بر سر یک تصمیم در جده اما بحث امروز، نحوه جدایی آنها و عوامل پیدا و پنهانش نیست. حتی این که هر دوی آنها به حرمت رفاقت چند ساله ای که با هم داشتند، تصمیم گرفتند هیچ اشاره ای به مشکلات شان نکنند و حتی احتمال هرگونه مشکلی را هم تکذیب کنند هم بحث این لحظه نیست. حالا بحث بر سر این است که یک زوج خوب و موفق، تبدیل به دو مربی بد و ناکام شده است!
شنبه شب فراز کمالوند روی نیمکت سایپا مقابل ماشین سازی قعرنشین متوقف شد و تنها یک امتیاز گرفت و یکشنبه شب فرهاد مجیدی مقابل ذوب آهن دیگر تیم پایین جدولی شکست خورد و همان یک امتیاز را هم نگرفت.
قطعا برای تحلیل و نتیجه گیری هنوز خیلی زود است، شاید باید سایپا را هفته های بعد دید و استقلال را هم در دربی تماشا کرد اما وقتی دو مربی که با هم 6 امتیاز از الشرطه، 4 امتیاز از الاهلی عربستان در خانه خودش گرفتند و مقابل الدحیل هم با وجود دریافت تنها یک امتیاز، 5 گل زدند و به ویژه در بازی اول که با نتیجه 4 بر 3 به سود تیم متمول قطری تمام شد، تماشاگرپسند ظاهر شدند و دوست و دشمن را به تحسین واداشتند، دور از هم از دو بازی بیشتر از یک امتیاز نمی گیرند، افسوس خوردن بابت خراب شدن این زوج تازه شکل گرفته، طبیعی است.
فرهاد، فراز را کم داشت... فراز هم فرهاد را
فرهاد دقیقا همان چیزی را کم دارد که فراز داشت؛ تجربه و زیرکی... فراز حتی اگر نمی توانست تصمیم های فرهاد را وتو کند، حداقل می توانست ایرادهای ایده های تاکتیکی او که نشات گرفته از تجربه اندکش است را اصلاح کند. فراز هم دقیقا همان چیزی را کم داشت که فرهاد دارد؛ محبوبیت و جسارت. محبوبیت فرهاد می توانست به فرهاد برای اجرای درست تاکتیک هایش کمک کند و تجربه های او وقتی با جسارت و شهامت فرهاد همراه می شد، به بار می نشست اما حالا مجیدی راه خودش را می رود و کمالوند هم راه خودش را و این حسرت برای استقلالی ها باقی می ماند که چرا روحیه همکاری در فوتبال ایران کیمیاست و به قول امیر قلعه نویی، چرا همه «من» هستند و منم منم دارند و هیچ کس نمی خواهد «ما» باشد!