به گزارش طرفداری، تیم ملی فوتبال ایران در حالی به بازیهای آسیایی 1982 دهلی نو در سال 61 رفت که سایه غریب جنگ، کوچ ستاره ها به خارج از کشور و محدودیت هایی مثل ظاهر بازیکنان و گزارش های سازمان های نظارتی و طرح 27 ساله ها، بسیاری از ستاره ها را از تیم ملی دور کرده بود.
در این ترکیب از تیم ملی فوتبال بهروز سلطانی، محمد پنجعلی، امیر مرزوقی، مهدی دینورزاده، محمد دادگان، ضیا عربشاهی، محمد مایلی کهن، حمید درخشان، علیرضا فیروزی، ناصر محمد خانی و عباس کارگر را داریم که برابر یمن بازی می کنند و روی نیمکت هم نادر فریادشیران، محمد نادری، رضا احدی، محمود حقیقیان، بیژن طاهری و امیر حسین شاهزیدی حاضرند اما از بین کسانی که اصلا در اردوی تیم ملی حضور نیافته، دعوت نشده و یا خط خورده اند می توانیم حداقل 3 تیم در آن دوران پر ستارگی فوتبال ایران پیدا کنیم، تیم های پر ستاره که میانگین سنی آنها از 28 سال هم فراتر نمی رفت. شما این تیم ها را به دلخواه خود مقایسه کنید با تیمی که به عنوان تیم اصلی در دهلی نو بازی می کرد. هدایت تیم اصلی با جلال چراغپور، حسین آبشناسان (رییس وقت فدراسیون) و تقی جهانی بود.
تیم اول دعوت نشده ها:
ناصر حجازی دروازه بان
حسن نظری، نصر الله عبداللهی، حمید فرزام نیا، اصغر حاجیلو در دفاع
عبدالرضا برزگری، علی پروین، بهتاش فریبا و ابراهیم قاسمپور در خط میانی
حمید علیدوستی و حسن روشن در خط حمله
تیم دوم دعوت نشده ها:
حافظ طاحونی دروازه بان
محمدرضا شکورزاده، احمد سنجری، رضا رجبی و آندرانیک اسکندریان در خط دفاعی
رضا نعلچگر، ایرج دانایی فرد، علیرضا عزیزی و محمد صادقی در خط میانی
حسین فرکی و عبدالعلی چنگیز در خط حمله
تیم سوم دعوت نشده ها:
وازگن صفریان درون دروازه
خبیری، روح الله عبادزاده، علی شجاعی، سعید مراغه چیان در خط دفاع
شاهرخ بیانی، منوچهر طاهر خانی، محمود ابراهیم زاده و هدایت شعارغفاری در خط میانی
کامل انجینی و حسین فداکار در خط حمله
به این نام ها می توان منصور رشیدی، خادم پیر، مجید بشکار، کیان طهماسبی، قشقاییان، شاهین بیانی، عزیز دسترس و ... را هم اضافه کرد.
دهلی داستان جذابی دارد، جذاب و تلخ...در دوره ریاست آبشناسان در فدراسیون فوتبال، ابتدا اصغر شرفی سرمربی تیم ملی بود، شرفی زیربار خط زدن چند بازیکن مطرح نرفت و خودش خط خورد، پرویز ابوطالب نفر بعدی بود که با دلیل مشابه کنار رفت. به او گفتند علیدوستی که گیتار می زند و درخشان که رنگ ماشینش آلبالویی است، رضا نعلچگر که مدل مویش مناسب نیست، نباید باشند و ابوطالب هم ترجیح داد خودش نباشد. نوبت به ناصر ابراهیمی رسید اما او هم وقتی دید اجازه ندارد پروین، حجازی، عبداللهی، طاهرخانی و ... را به تیم ملی دعوت کند، کنار رفت. احمد خداداد هم یک هفته هدایت تیم را برعهده گرفت اما با دیکته شدن نفرات کنار نیامد و کنار کشید تا تیم ملی با حسین آبشناسان که چیزی نمانده بود همزمان رییس فدراسیون، سرمربی و کاپیتان تیم ملی باشد، به دهلی برود. جلال چراغپور در ظاهر سرمربی تیم ملی بود اما در دهلی نام آبشناسان به عنوان سرمربی رد شده بود. آن صحنه تاریخی که محمد مایلی کهن بعد از بالا رفتن تابلوی تعویض حاضر به خروج از زمین نمی شود، در همین دهلی رقم خورد!
* آن تیم ملی بزرگ باید در جام جهانی 1982 اسپانیا حضور پیدا می کرد اما بی انصافی ها و افکار ناقص نگذاشت فوتبال ایران به حق خود برسد و تیمی که بدون ستاره های اصلی اش به دهلی نو رفت، در بازی های آسیایی هم به نیمه نهایی نرسید، چه برسد به رویای حضور دوباره در جام جهانی... حیف چقدر آن دوران خودزنی راحت بود....