باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز تاکنون کتاب های مربیگری سیستم 2-5-3 آنتونیو کونته، کتاب بازیسازی در برابر پرس تیم های مقابل از مارچلو بیلسا و کتاب روش موفقیت آمیز منچستریونایتد را ترجمه کرده و در اختیار جامعه مربیان فوتبال ایران قرار داده است. این مطلب مربوط به جدیدترین کتابی است که در حال ترجمه آن هستیم. پس از ترجمه این کتاب به صورت چاپی در اختیار مربیان گرامی فوتبال ایران قرار خواهد گرفت.
دریافت توپ در پشت و نقطه کور مدافعین تیم مقابل (تاکتیک های دیئگو-- سیمئونه):
دریافت توپ در پشت و نقطه کور مدافعین تیم مقابل (DIEGO SIMEONE TACTICS)
دیئگو سیمئونه در دوران حضورش در اتلتیکو مادرید، عمدتا از ترکیب 4-4-2 استفاده می کرد.
با گذاشتن فشار اضافی روی حریف در بخش تهاجمی، به ویژه در منطقه مرکزی بالای زمین،جایی که یک موقعیت 2 در 2 در مقابل با مدافعان مرکزی ایجاد می شود.
با دنبال کردن تاکتیک های دیگو سیمئونه، اتلتیکو هم از بازی ترکیبی و هم از بازی مستقیم استفاده می کند. در بسیاری از شرایطوقتی هافبک های اتلتیکو بین خط حمله و خط میانی حریف زمان و مکان پیدا کردند ومی توان یک پاس با شدت و طول متوسط را ارسال کرد، مهاجمان به سمت کور مدافعان میانی حرکت کردند. این اقدامرا تعادل بازیکنان یارگیر تیم مقابل را از بین می برد، زیرا آنها نمی توانند توپ و بازیکن را همزمان ببینند. با این موقعیت یابیو حرکت، مهاجمان سیمئونه می توانند به موقع دویدن را انجام دهند تا پاس پشت مدافعین مرکزی تیم مقابل را دریافت کنند.
تاکتیک های توصیف شده در فصل 1 (ونگر) و فصل 2 (کلوپ) تیم مهاجم را به یافتن زمان و فضای روی توپ بین خطوط جلو و خط میانی حریف سوق می دهد.
با دستیابی به این اولین گام، بازیکنان تیم مهاجم نه تنها می توانند پاس را به هم تیمی های خود برای دریافت بین خط هافبک و خط دفاعی ارسال کنند، بلکه همچنان می توانند به سمت فضای پشت خط دفاعی تیم حریف حرکت کنند. این بدان معناست که باید از پاس های با بُرد متوسط استفاده کرد.
با این حال، برای پاس های با بُرد متوسط در برابر تیم هایی که از یک بلوک دفاعی میانی استفاده می کنند یابه خصوص در برابر یک بلوک دفاعی در عقب زمین، پاس ها باید به فضاهایی هدایت شوند که دروازه بان نمی تواندبه راحتی آنها را دفع و خنثی کند. نیاز است توجه ویژه ای به ناحیه و زاویه پاس شود.
موقعیت بازیکنان اتلتیکو مادرید در زمان حمله (2-4-4):
دیگو سیمئونه عمدتا از آرایش 2-4-4 در طول سالهای حضور خود در اتلتیکو مادرید استفاده کرده است. در طی فاز حمله، وینگرها (7 و 11) عقب و به سمت داخل می روند تا موقعیتی بین خط هافبک و خط دفاعیتیم مقابل را بدست بیاورند.
عرض برای حمله عمدتاً توسط مدافعان کناری (2 و 3) که به موقعیت های بالاتر زمین حرکت می کنند، ارائه می شود.
موقعیت مدافعان کناری باعث می شود تا مدافعان کناری تیم مقابل رایط سختی قرار گرفته و بر سر دوراهی اینکه به مدافع کناری تیم قرمز نزدیک شوند و یا از فضا دفاع کنند.
اگر مدافعان کناری تیم مقابل حرکت کرده تا نزدیک به مدافع کناری تیم اتلتیکو شوند، پس فضایی در پشت او ایجاد می گردد مهاجمین می توانند بهره ببرند.
اگر مدافعان کناری حریف از فضا دفاع کنند، وینگرها (7 و 11) بدون یارگیر در مرکز خواهند بود و قادر به دریافت از طریق پاس، چرخش و سپس ارسال پاسهای کوتاه و دقیق نهایی خواهند بود.
اضافه بارهای احتمالی ایجاد شده توسط حرکت های رو به داخل هافبک های کناری (وینگرها)
تغییر جهت و حرکت به داخل وینگرها (7 و 11) می تواند اضافه بارهای بالقوه در مرکز و بالای زمین ایجاد کند. زمانیکه دو وینگر اتلتیکو با حرکت به داخل در محدوده با مسئولیت مدافعین مرکزی تیم مقابل قرار گرفتند، آنها می توانند موقعیت 2 در برابر 1 در این منطقه حیاتی ایجاد کنند. به تصویر و قسمت هایلایت شده توجه کنید.
چنین وضعیتی می تواند مسئله ای را برای مدافعان میانی تیم مقابل ایجاد کند که رو به جلو برای تحت فشار قرار دادن وینگرها یا نزدیک ماندن به حریفان مستقیم خود (مهاجمان) خود حرکت کنند.
این وضعیت ارتباط تنگاتنگی با وضعیتی دارد که بعداً در فصل 6 کتاب توضیح داده شده است ، که در مورد "ایجاد"اضافه بار با جابجایی وینگر در عرض- تاکتیک های ژوزه مورینیو ”.
پاس عرضی توسط هافبک مرکزی دریافت شده و مهاجم در سمت ضعیف به نقطه کور مدافع مرکزی تیم حریف حرکت می کند
در این موقعیت هافبک مرکزی توپ را از مدافع کناری، در فضای موجود بین خط میانی و خط هجومی تیم حریف دریافت می کند، جاییکه زمان برای داشتن توپ دارد.
به محض اینکه این اتفاق افتاد، مهاجمی که در سمت ضعیف تیم مقابل قرار دارد، به نقطه کور مدافع مرکزی حرکت کرده و با شکل بدنی مناسب و باز توپ را دریافت می کند. بخاطر حرکت مهاجم شماره 10، مدافع مرکزی شماره 5 تیم مقابل نمی تواند به طور همزمان توپ و حرکت مهاجم را ببیند و به همین دلیل نامتعادل خواهد بود. اگر پاس دقیق و زمان حرکت به خوبی با یکدیگر هماهنگ شده باشند، شانس گلزنی ایجاد می گردد.
در این مثال، هافبک مرکزی تیم اتلتیکو (6) پاس هوایی با بُرد متوسط در مسیر حرکت مهاجم شماره (10) ارسال می کند و او به سمت دروازه شوتزنی می کند.
اگر مدافع کناری تیم آبی (3) در سمت ضعیف تیم خود موقعیت دفاعی مناسبی نداشته باشد، احتمال ایجاد موقعیت گلزنی افزایش می یابد. این ممکن است بخاطر این موضوع باشد که سعی کرده نزدیک به وینگر تیم اتلتیکو (7) بوده و در قسمت جلوتر زمین قرار گرفته باشد.
تنوع و تغییر: مدافع کناری تیم مقابل در موقعیت عقب و عمیق تر قرار گرفته، بنابراین وینگر تیم قرمز بین خطوط توپ را دریافت می کند
این شکل دیگری از مثال قبلی است. در این زمان مدافع کناری تیم آبی (3) موقعیت عقب تری برای یارگیری با مهاجم شماره (10) تیم قرمز دارد تا از دریافت توپ پشت مدافعین و نقطه کور مدافع مرکزی شماره (5) جلوگیری کند.
اکنون دریافت پاس با برد و محدوده متوسط در نقطه کور مدافع مرکزی تیم آبی (5) بسیار مشکل است. اما اگر دفاع چپ کناری تیم آبی در موقعیت عقب تری باشد، وینگر تیم قرمز در این سمت (شماره 7) کاملا بدون یارگیر خواهد بود. او اکنون می تواند بین خطوط صاحب توپ شده و بچرخد.
در این مثال، هافبک مرکزی (6) به وینگر سمت راست (7) پاس می دهد. او بین خطوط صاحب توپ شده، چرخیده و به سمت جلو حرکت می کند. تیم مهاجم موقعیت مطلوب و بسیار عالی 4 در مقابل 4 برای ایجاد شانس و فرصت گلزنی دارد.
هافبک مرکزی در مرکز زمین صاحب توپ شده و هر دو مهاجم به پشت و نقطه کور مدافعین حرکت میکنند
در این موقعیت، هافبک کناری سمت چپ قرمز (11) به سمت عقب حرکت کرده و پاس را از مدافع مرکزی شماره (5) دریافت می کند، هافبک های مرکزی شماره (6 و8) موقعیت خودشان را اصلاح و مجدد تنظیم می کنند. شماره 11 پاس روبه عقب به شماره 6 می دهد که در مرکز دارای فضا بین خطوط میانی و تهاجمی تیم مقابل دارد.
از آنجایی که دو مدافع کناری آبی در موقعیت نسبتاً بالاتری قرار دارند، در پشت آنها فضا وجود دارد. به محض دریافت توپ شماره 6، هر دو مهاجم تیم قرمز (9 و 10) به طرف نقطه کور و پشت مدافعین مرکزی تیم آبی (4 و 5) حرکت می کنند، بنابراین آنهانمی تواند توپ و مهاجم را همزمان ببیند.
این حرکت مهاجمان را قادر می سازد تا از عدم تعادل دفاع میانی تیم آبی پاس بالقوه ای را در پشت آنها دریافت کنند. کلید اصلی زاویه ارسال پاس و زمان دویدن به فضا است، جایی که مداخله کردن برای دروازه بان دشوار است.
حتی اگر حریف از یک بلوک دفاعی عمیق استفاده کند، باز هم احتمال خوبی برای ایجاد موقعیت گلزنی وجود داردتا زمانی که هافبک (شماره 6 در نمودار) قادر به ارسال پاس های دقیق از فاصله متوسط باشد.
ارزیابی:
تاکتیک های این فصل را می توان به راحتی با ترکیب 4-2-3-1 تطبیق داد. تک مهاجم برای اینکه بتواند در پشت مدافع مرکزی صاحب توپ شود باید در سمت ضعیف تیم حریف موقعیت یابی کند.
تمرینات برای این موقعیت تاکتیکی (5 تمرین)
1)تمرین دویدن در نقطه کور و دریافت توپ در پشت مدافعین با موقعیت های خاص
اهداف: تمرین پاس و دریافت در پشت خطوط دفاعی تیم حریف با استفاده از دویدن در نقطه کور مدافعین
شرح تمرین:
ما با هر 10 بازیکن ایستاده در کنار کنزهای قرمز رنگ و آرایش 2-4-4 و دو منطقه سفید رنگ "ناحیه دریافت" همانطور که در شکل نشان داده شده، شروع می کنیم.
مدافعین مرکزی شماره (4 و 5) تمرین را شروع کرده و می توانند بین خود پاس دهند. برای زمان پاس بین خط میانی و هجومی تیم مقابل انتظار می کشند. مدافع مرکزی صاحب توپ می تواند به هر یک از مدافعین کناری یا وینگرها برای حرکت توپ به سمت یکی از هافبک های مرکزی پاس دهند.
شکل 1: پاس یکی از مدافعین کناری (2/3) توسط یکی از هافبک های میانی (6/8) نزدیک خطوط کناری دریافت می شود
شکل 2: (صفحه بعد): پاس توسط یکی از وینگرها (7 یا 11) که به عقب آمده اند، جلوتر از میانه زمین دریافت می شود.
شکل 1: اگر هافبک میانی (8) توپ را نزدیک خطوط کناری از مدافع کناری (2) دریافت کرد، مهاجمی که در سمت ضعیف تیم حریف قرار دارد (9) بایستی برای دریافت پشت مدافع (آدمک) و نقطه کور حرکت کند. حرکت اول بایستی با آگاهی محیطی و در عرض زمین باشد (opening up به صورت باز) و حرکت دوم با زمانبندی درست پشت سر مدافع باشد.
برای دریافت توپ، جهت ارسال پاس باید داخل محدوده سفید رنگ باشد و مهاجم بایستی از دو لمس توپ بیشتر استفاده نکند. لمس اول کنترل توپ و لمس دوم شوت به سمت دروازه.
تنوع و تغییر(هافبک مرکزی توپ را در مرکز زمین دریافت می کند)
شکل 2: هافبک مرکزی توپ را در مرکز زمین دریافت می کند و هر دو مهاجم بایستی به نقطه کور حرکت کنند
در شکل دوم ما تغییری نسبت به شکل صفحه قبل داریم.
اگر هافبک مرکزی توپ را در مرکز زمین از وینگر (به عقب حرکت کرده) دریافت کند و هر دو مهاجم بایستی به نقطه کور مدافع مرکزی (آدمک) حرکت کنند و سعی کنند توپ را در محدوده سفید رنگ دریافت کرده و گلزنی نمایند.
در مثال شکل بالا، هافبک مرکزی (8) با مهاجم شماره (10) که با زمان بندی مناسب و زاویه بدنی باز حرکت کرده است، بازی می کند. پاس با برد و محدوده متوسط در ناحیه سفید رنگ ارسال میشود. بازیکن شماره 10 توپ را با یک لمس توپ کنترل کرده و با لمس بعدی تمام کنندگی را تمرین می کند. همچنین او می تواند توپ را برای مهاجم دیگر ارسال کرده تا او شوتزنی نماید.
نکات مربیگری:
1) کلید اصلی این تمرین زمانبندی خوب و حرکات هماهنگ و دقت در سطوح بالا برای ارسال پاس با برد متوسط است.
2) مهاجمان باید از عدم گرفتار شدن در موقعیت آفساید آگاه باشند.
پیشرفت تمرین (2-4-4)
بازیخوانی برای این موقعیت تاکتیکی، پاس بین خطوط یا پاس به پشت مدافعین برای حرکت در نقطه کور (1)
این مطلب بخشی از ترجمه یکی از بهترین کتاب های روز مربیگری در فوتبال می باشد که توسط باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز به عنوان یکی از بهترین مدارس فوتبال استان البرز و کرج در اختیار شما خواننده گرامی قرار گرفت. به زودی ترجمه کامل این کتاب (تاکتیک های تهاجمی خلاقانه از آلگری، کونته، مورینیهو، یورگن کلوپ، دیگو سیئونه و آرسن ونگر) به صورت چاپی در اختیار جامعه مربیان فوتبال ایران قرار می گیرد.