با سپاهش از جنگل تویتنبرگ عبور میکرد. جنازه های سربازان رومی پس از گذشت حدود ۵سال هنوز دفن نشده بودند نمایان بود. دستور داد جنازه هارا دفن کنند.
خودش از اسبش پیاده شد میان انبوه استخوان ها،زره ها،شمشیرها،سپرها،کلاه خودها زانو زد با حالت غم انگیزی خاک جنگل را در مشتش گرفت و گفت:《 به شرفم قسم! انتقامتان را خواهم گرفت...》
سال ۱۴ پس از میلاد سپاهی متشکل از ۸ لژیون به فرماندهی ژنرال کلادیوس دروسوس پسر خوانده امپراطور برای کنترل دوباره بر ژرمانیا راهی سرزمینهای شمال روم شد...
۵ سال پس از فاجعه ای که برای فرماندار واروس در جنگل تویتنبرگ رخ داد(برای اطلاع بیشتر به پست قبلی به نام ژرمانیا برمیخیزد... مراجعه کنید) امپراطور روم
تیبریوس سزار تصمیم گرفت تا برای جبران شکست ۴۰ هزار نفر سرباز برای تسخیر دوباره ژرمانیا و انتقام از آرمینیوس به شمال بفرستد
***
اما در آن طرف آرمینیوس پس از نبرد تویتنبرگ به قهرمان ژرمن ها تبدیل شده بود.جایگاهی که او میان قبایل ژرمن داشت بی همتا بود. همه او را در حد اسطوره می پرستیدند.حالا روحیه ژرمن ها بالا رفته بود و به خود جرات داده بودند تا به پایگاه های مرزی روم حمله کنند و به آنها خسارت بزنند.
اما این شادی ژرمن ها ادامه دار نبود...
وقتی خبر هجوم ۳۰ هزار نفری رومی ها به فرماندهی دروسوس به آرمینیوس رسید، جا خورد، فکر نمیکرد رومی ها دوباره به فکر حمله به ژرمانیا بیفتند. اما نترسید و دوباره برای متحد کردن اقوام ژرمن برعلیه رومیان برخواست...
***
اما آتش انتقام رومی سوزاننده تر از چیزی بود که آرمینیوس فکر میکرد.
ژنرال دروسوس با نقشه ای عالی و با پشتیبانی تدارکاتی خوب سپاهش را در ژرمانیا سرازیر کرد...
رومی ها اینبار رحم نداشتند هرچه برسر راهشان از ژرمنها بود نابود کردند قبایل ژرمن یکی پس از دیگری تسلیم رومیان میشد. زنان و کودکان به اسارت برده میشدند و مزارع به آتش کشیده میشدند.
ژرمن ها به طور اضطراری سپاهی گرد هم آوردند تا درمقابل تهاجم سهمگین رومیان مقاومت کنند.
اما ماشین جنگی رومی سپاه ژرمنها را زیر گرفت.
سپاه ژرمنها در منطقه جنوب غربی آلمان امروزی شکست سنگینی خوردند و هزاران نفر از آنها سلاخی شدند(میگویند برادر آرمینیوس که در ارتش روم خدمت میکرد هم در مقابل برادرش جنگید)
و عده ای از آنها به سمت قبایل شمالی فرار کردند.
به دستور ژنرال دروسوس از سرهای ژرمنهای کشته شده در جنگ مجسمه ای شبیه یک درخت بزرگ ساختند،تا به تمام ژرمنها یادآور شوند که باید تاوان فاجعه تویتنبرگ را بپردازند.
***
ژرمنها که متواری شده بودند دوباره در شمال به هم پیوستند و شروع به تجدید قوا کردند. آرمینیوس که فهمیده بود رومیان از همیشه بیرحم تر هستند دوباره ژرمن ها را انگیزه بخشید تا برای آخرین بار از خود دفاع کنند چون اگر اینبار شکست میخوردند دیگر هیچ امیدی به آزادی نبود.
سپاه ژرمن در منطقه ای در شرق رود راین در نزدیکی قبیله شمالی ژرمن به نام آنگریواری دوباره توسط آرمینیوس سازماندهی و تجدید قوا شد.
آرمینیوس فهمید که باید برعلیه سپاه تاکتیک پذیر روم از تاکتیک های جنگی دفاعی استفاده کند.
با کمک مردان ژرمن دیواری چوبی، مستحکم و طویل ساخته شد و جلوی دیوار را هم خندقی بزرگ کندند. سپس جنگجویان و کمان داران ژرمن پشت دیوار دفاعی چوبین خود موضع گرفتند.
یک طرف دیوار که به رود راین ختم میشد و آن طرف دیوار هم به تپه های جنگلی ختم میشد
میدان نبرد هم دشتی پهناور با خاکی نرم بود.
سپاه روم از راه رسید ، وقتی ژنرال دروسوس دیوار طولانی ژرمنها را دید فهمید که آرمینیوس نقشه ای دارد. پس همانجا دستور داد اردو بزنند.
دروسوس فهمید که آرمینیوس قصد دارد سپاه روم را ترغیب به حمله به دیوار چوبین کند و هنگامی که لژیونرها مشغول تلاش برای عبور از دیوار هستند سوارکاران ژرمن را از بالای تپه های جنگلی حرکت دهد تا سپاه روم را دور بزنند و از پشت به آن حمله کنند.
جنگ شروع شد.
دروسوس دستور داد لژیونها با پوشش کمانداران و منجنیق ها به دیوار حمله کنند و از آن عبور کنند
خود دروسوس هم با سوارکاران گارد امپراطوری به تپه های جنگلی در سمت راست دیوار یورش برد و سوار کاران تیزپای ژرمن را که آنجا مستقر بودند نابود کرد.
آرمینیوس که از مهارت دروسوس به کلی سردرگم شده بود دیگر نمیدانست چکار کند پس به یارانش در پشت دیوار چوبین پیوست و به روحیه یارانش افزود
ژرمن ها که آرمینیوس را در کنارشان میدیدند روحیه میگرفتند. آنها جانانه به مدت نصف روز از دیوار دفاع کردند. اما منجنیق های بالیستا رومی سرانجام مقاومت ژرمن ها را شکست.
لژیون ها به آنطرف دیوار نفوذ کردند و جنگجویان ژرمن را شکست دادند. آرمینیوس هم با سواره نظام گارد امپراطوری جنگجویان متواری شده ژرمن را تعقیب کردند و هرکس را که در راهشان میدیدند میکشتند...
آرمینیوس توانست با تعداد اندکی جنگجو از مهلکه بگریزد. اما سپاه ژرمن به کلی نابود شده بود و حالا راه برای چپاول بیشتر برای رومیان باز شده بود
رومیان به قبایل شمالی و شرقی ژرمن هم حمله کردند و همه را غارت کردند و به خاک و خون کشیدند.
تمام قبایل ژرمن تسلیم شدند حتی قبیله ای که آرمینیوس در آن زندگی میکرد هم غارت شد و حتی همسر آرمینیوس اسیر شد و پسر آرمینیوس هم به گلادیاتوری برده شد... و این آتش بی رحم در دامن تمام خانواده های ژرمن افتاد و آنها را سوزاند.
ژنرال دروسوس و سربازانش چندین بار قبایل ژرمن را غارت کردند. پس از آن به واسطه فتح ژرمانیا به فرمانده دروسوس لقب《 ژرمانیکوس》 را دادند.
اما درحالی که ژنرال دروسوس در ژرمانیا حضور داشت از طرف امپراطور تیبریوس سزار نامه ای به دروسوس رسید. امپراطور دستور داده بود که دروسوس و سربازانش ژرمانیا را رها کرده و به روم برگردند چون مردم دیگر تحمل این جنگهای پرخسارت و پر تلفات را ندارند. به اندازه کافی پیروزی به دست آورده اند و حالا زمان آن است که به روم برگردند.
اما دروسوس از از تصمیم امپراطور به شدت تعجب کرد و از امپراطور خواست تا یک سال دیگر به دروسوس مهلت دهد تا با نیروهایش در ژرمانیا بماند تا بتواند به طور کامل ژرمانیا را به قلمرو روم ضميمه کند. اما امپراطور مخالفت کرد و به دروسوس گفت که دیگر قید ژرمانیا را زده و تسلط بر آن دیگر برایش اهمیتی ندارد...
سرانجام نیروهای دروسوس به رم برگشتند و میان روم و قبایل ژرمن ها پیمان صلحی بسته شد و ژرمن ها عهد کردند که دیگر هیچوقت به مرزهای روم تعرض نکنند.
آرمینیوس هم که به طرز معجزه آسایی توانسته بود از دست رومیان فرار کند دیگر آن محبوبیت و اقتدار قبل را نداشت و چند سال بعد توسط جاسوسان روم در ژرمانیا به قتل رسید...