علی احمدیمقدس تقدیس من یک انسان نیست حتی پدر مادر ... من فقط خدای یکتا رو بالا سری خودم میدونم و اینطوری همیشه خوب زندگی کردم و تونستم مسیر خودمو پیدا کنم به کمک خدا
پدرم مسولیت پذیر بود و حداقل کاری که میکرد این بود که من رو آدم حساب میکرد یا حداقل من رو پسر خودش میدونست بعد از اون شب که پدرم جلوی چشمانم فوت کرد مادرم بد ترین شکنجه ها که حتی فکرشم برایم سخت است را روی من انجام داد در سخت ترین شرایط من رو ول کرد مجبور بودم هفته ها در گرمخانه هایی که معتاد ها میخوابیدن زندگی کنم و مادرم هم با پولی که پدرم برای ما نگه داشته بود زندگی خوبی برای خودش درست کرد ... بار ها تا لب مرز مرگ رفتم بعدش تصمیم گرفتم مادرم رو بسپارم به خدا ... هیچی بهش نگفتم حتی یک کلمه ... از اون خونه کثیف برای همیشه رفتم ... خیلی سختی کشیدم ... توی جامعه خیلی آدما رو دیدم ... آدما یی که خیلی هاشون مثل مادرم بودن ... الآنم با تلاش کوشش تونستم روی پای خودم وایسم و زندگی خوبی داشته باشم
دوستان به مادر بد به چشم یک مشکل نگاه نکنید
اون یک فرصت برای پیشرفت شماست
اون آدم فرکانس پایینی داره و ضعیفه
شما میتونید. روی خودتون تمرکز کنید و خودتون رو بالا بکشید
و قول میدم درس گرفتن از هر سختی نتیجه ای مثبت به همراه داره