به گزارش طرفداری؛ فدراسیون اسکی از آن دسته فدراسیونهایی است که ماجراها و داستانهای زیادی را تاکنون در دل خودش به همراه داشته و منشأ بسیاری از این حواشی که به مشکلات عدیدهای هم انجامیده، چیزی به جز هزارتو بودن روابط فامیلی بین کارکنان این فدراسیون و موروثی شدن رهبری آن توسط اعضای یک خانواده معروف نیست.
قطعاً همه اسکی را در ایران با نام ساوهشمشکیها میشناسند؛ خانوادهای عریض و طویل که از پیست و برف گرفته تا میز و فدراسیون، در جای جای اسکی ایران نفوذ چشمگیری داشتهاند. بروز پدیده ساوهشمشکیسم از روزهایی آغاز شد که عیسی ساوهشمشکی به عنوان رأس هرم این خانواده، حدود ۳ دهه صدارت و قدرت تمام در این فدراسیون و در واقع خانواده اسکی ایران را در دست داشت.
فدراسیون به نحوی اداره میشده که اگر هر شخصی به طور تصادفی وارد فدراسیون میشد و نام ساوهشمشکی را صدا میزد، تمام افراد حاضر در آن ساختمان به سمت منادی برمیگشتند؛ از رئیس و نایبرئیس و دبیر و کارمند گرفته تا حتی آبدارچی و نیروهای خدمات! نحوه اداره این فدراسیون طوری بوده که فدراسیون اسکی به فدراسیون هزارفامیل یا فدراسیون ساوهشمشکی تبدیل شده و همه به نحوی با یکدیگر ارتباط سببی و نسبی داشتند.
با این حال آش تا جایی شور شد که به این مسئله سازمان بازرسی کل کشور و برخی از نهادهای نظارتی ورود کردند تا از شدت حکمرانی عیسی ساوهشمشکی در فدراسیون اسکی بکاهند. اگر چه رأس این هرم به علت قانون منع بهکارگیری بازنشستگان از سمت خود به ناچار کنار رفت اما بیخیالِ اسکی نشد و پست ریاست انجمن پارااسکی را در دست گرفت تا نشان دهد به هیچ راهی راضی به خروج از اسکی و دنیای مدیریتی این ورزش زمستانی نیست.
با خروج عیسی ساوهشمشکی هم هنوز این فدراسیون از لوث ارتباطات فامیلی رها نشده و انگار یوغ ولایتعهدی به مرتضی ساوهشمشکی، دیگر عضو این خانواده واگذار شده. وی که رئیس هیأت اسکی استان تهران هم هست، نایبرئیسی فدراسیون را با تبصره سرپرستی برعهده گرفته که شامل برخی محدودیتها نباشد اما این پایان ماجرای وارث تاج و تخت ساوهشمشکیها نیست؛ او سمتهای دیگری را هم در دست دارد.
هماکنون مرتضی ساوهشمشکی ریاست کمیته آموزش فدراسیون را برعهده دارد و در عین حال کارمند وزارت ورزش و جوانان هم هست. مرتضی ساوهشمشکی اما به این مقدار قائل نبوده و اکنون سمت دبیری مجمع فدراسیون اسکواش آن هم در آستانه برگزاری انتخابات این رشته راکتی را در دست گرفته تا احتمالاً فدراسیون اسکواش هم به سرنوشتی مانند فدراسیون اسکی و ورزشهای زمستانی دچار شود.
گذشته از این که ساوهشمشکی اساساً نباید بیش از ۳ یا ۶ ماه سرپرست نایبرئیسی فدراسیون میبود و ریاست هیأت استانی هم سنخیتی با عضویت در هیأت رئیسه فدراسیون به عنوان نایبرئیس نداشته، وی دیگر از دوشغله بودن هم عبور کرده و در حال درنور دیدن سمتهای مختلف و متفاوت هم هست؛ با این تفاوت که او دیگر قائل به اسکی نیست و از وزارت گرفته تا اسکواش، دارای عناوین مهم و مؤثری شده.
قطعاً هر کدام از این کرسیها میتوانست با هدایت کارشناسان معتبر، متعهد و جوانتری به سمت موفقیت و تأثیرگذاری پیش برود اما این که پستهای دائم و موقتی در ید یک فرد خاص با ارتباطات خانوادگی خاصتر قرار بگیرد، چیزی جز درخواست انتفاع مالی و مزایا از سوی چنین افرادی حتی برای سمتهای موقتی و نهچندان شفاف را هم در پی نخواهد داشت.
این موضوع هم مشخص نیست که مگر قحطالرجال در اسکی یا اسکواش رخ داده که همه پستها باید در اختیار دنبالهروهای پدیده ساوهشمشکیسم باشد. تاکنون روال بر این بوده که دبیر فدراسیون، همان دبیر مجمع باشد. وزارت ورزش و جوانان باید پاسخ بدهد که چرا دبیر مجمع در آستانه انتخابات از جایی بیرون از خانواده اسکواش آمده و مگر فدراسیون دبیر ندارد که دبیر مجمع کسی جز او باشد؟ این مسائل لزوم ورود و بررسی نهادهای نظارتی را بیش از پیش گوشزد میکند.
باید به این امر هم اذعان داشت که حضور ساوهشمشکیها در فدراسیون اسکی تنها به پست نایب رئیس ختم نمی شود و دیگر عضو این خانواده معروف هم سمت مهم دبیری را برعهده گرفته تا مبادا امور اجرایی و اداری این فدراسیون از دست ساوهشمشکیها بیفتد! امالمشاغلها با دخالتهای گاه و بیگاه در امور فدراسیونی، صدای قهرمانان این رشته را هم درآوردهاند و انگار در این شهر، خبری از بررسی و برخورد با چنین ابهاماتی نیست.