ی روز صبح که خیلی دیرم شده بود و تحقیقم هم پیدا نمیشد سریع کیف و کتابمو جمع کردم برم دانشگاه
به مامانم گفتم ی لقمه صبحونه بده بخورم
گفتش کوفت بخوری دختره ی گیس بریده تو هر روز دیر میکنی بدو برو دیگه
بعد ی ساقه طلایی از تو کشو درآورد گفت برو با همین خودتو سیر کن
بعد من آرزو کردم کاش مامانم رونالدوی بزرگ بود...
با ناراحتی رفتم پایین ی تاکسی سبز از دور دیدم دست تکون دادم یارو نگه داشت سوار شدم
گفتش خب کجا بریم خانوم؟ (صدایی کاملا آشنا!)
تو آینه نگاهم بهش افتاد ی لبخند زد دیدم عه این که کریسه!
بعد عینکمو زدم گفتم شاید دارم تیر میبینم دوباره کریس بود!!!
اصلا انگار داشتم خواب میدیدم
رونالدوی کبیر گفت کلاس چندی عمو؟
بنظر میرسید خیلی لهجه داره انگار تازه فارسی یاد گرفته بود...
من که واقعا داشتم سکته میکردم گفتم: دا دا دانش دانش جوو ام!
رونالدوی کبیر گفت اووووم چه عالی ترم چندی؟
من که اشک تو چشمام حدقه زده بود گفتم کریس کریس خودتی؟
بعد از اینا نشون میداد 👍
گفتم کریس چرا بیلاخ نشون میدی؟
گفتش این لایکه
بعد گفتم هورا پریدم سرم خورد به سقف خیلی درد گرفت
رونالدو: چیشد عمو دردت گرفت؟!
در همون حال که سرمو گرفته بودم گفتم به من نگو عمو منو به اسم هانا صدا کن
رونالدو: فک نمیکنم شما خواهر یا همسر من باشید که با اسم صداتون کنم!
واقعا تعجب کرده بودم
گفتم شاید رونالدو از قیافم خوشش نیومده
رژ لب زدمو کلی عشوه اومدم ولی اصلا نگام نمیکرد!
من گفتم خدایا رسانه ها که همش میگفتن رونالدو دخترارو اغفال میکنه و...
اینجا بود که نخ دندون رو از تو کیفم درآوردم..
گفتم بیا کریس دندوناتو باهاش پاک کن
رونالدوی کبیر تشکر کرد و دندوناشو تمیز کرد اما بازم هیچی به هیچی!
همه پسرا دنبال اینن به دخترا نخ بدن من که دخترم خودم به کریس نخ رو دادم ولی بازم خیلی سرسنگین بود!!
یهو موبایل کریس زنگ خورد دیدم نوشته بدر هاری
کریس جواب داد و کلی با هم بگو مگو کردن
من سرچ زدم دیدم این بدرهاری عجب آدم حسابیه!
هم مسلمان بود هم ورزشکار و...
فهمیدم رونالدوی کبیر در انتخاب دوست خیلی دقت داره و با آدم های ناباب نمیگرده یاد حرف بابام افتادم که میگفت هیچوقت با دوستای سیگاری اینا نگرد و...
حالا فهمیدم چرا رونالدو الگوی مناسبی برای جوانان هست
کریس گشنش شد از تو کیفم شکلات درآوردم گفت نه این خیلی گرونه من وقتی میبینم سر این چهار راه کلی بچه وایساده که برای ی لقمه نون شیشه تمیز میکنه دلم نمیاد اینو بخورم بعدش گفت ساقه طلایی داری؟
گفتم آره
درآوردم گذاشتم تو دهن کریس
ازش درباره اینکه چرا با وجود کلی ثروت و بازی در سطح اول فوتبال اومده ایران مسافر کشی میکنه پرسیدم
رونالدوی کبیر: همش نمیشه که آدم در رفاه باشه انسان باید سختی بکشه زیر آفتاب مگه بقیه اینایی که واسه ی لقمه نون صبح تا شب زیر آفتاب رانندگی میکن.. صداش خفه شد ساقه طلایی تو گلوش گیر کرده بود
اومدم بهش تنفس مصنوعی بدم
نمیذاشت با اینکه داشت خفه میشد
در همون حالت میگفت نامحرم تاچ می نو
وی در ادامه افزود: نامحرم یو تاچ نو می
باورم نمیشد رونالدو داشت میمرد ولی بازم دست از متانت و پاکدامنی ور نمیداشت
محکم برخورد کردیم به جدول!
خون بود که از سرم میچکید.. خیلی حالم بد بود
رونالدوی کبیر نمیدونست چیکار کنه
من داشتم میمردم ولی منو بلندم نمیکرد ببره بیمارستان چون نامحرم بودم ولی از طرفی نگران بود جونمو از دست بدم
انقدر سرفه کرد که ساقه طلاییه افتاد بیرون
از کلافگی هی دور خودش میچرخید
من هی ناله میکردم..
کریس ی خانومی رو صدا زد گفت میتونی اینو بلند کنی بریم بیمارستان؟
زنه گفت مرتیکه من که زورم نمیرسه خودت بلندش کن ببر دیگه بی غیرت الحق که هم تو فوتبال فرسنگ ها از مسی عقب تری هم اخلاق
من که ی رونالدو فن تعصبی هستم ناراحت شدم به سختی گفتم نههه نهه رونالدو رونالدو بهتری...
دیگه از هوش رفتم
مردم زدن تو صورشون گریه کردن گفتن مرد مرد کثافت مرد دختر مردم
ی آقایی اومد بلندم کنه برسونه بیمارستان کریس نذاشت گفت تو نامحرمی
یارو مشت زد بعد اینا با هم درگیر شدن و....
من دیگه نبضم نزد
نزد نزد نزد 💔💔💔
من مُردم من بخاطر غفلت آدما مردم من همشو از اون دنیا نوشتم..
ازت متنفرم رونالدو...
حداقل زودتر به بدر زنگ میزدی میپرسیدی و بهت میگفت در این موارد حساس اشکال نداره به نامحرم دست بزنی..
ی روز داداشم انتقاممو ازت میگیره البته شایدم گرفته من از این دنیا نمیدونم اونور چی میگذره...